به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، نشست نقد و بررسی کتاب «دیانت و عقلانیت» از سری جلسههای «جمعههای کتاب» پردیس کتاب مشهد، شب گذشته، 28 اردیبهشتماه با حضور رضا بابایی، نویسنده کتاب، حسن حکیمباشی، منتقد و جمع زیادی از علاقهمندان برگزار شد.
«دیانت و عقلانیت» متعلق به گفتمان روشنفکری دینی است
رضا بابایی، استاد حوزه و دانشگاه، پژوهشگر حوزه دین و نویسنده کتاب «دیانت و عقلانیت»، این اثر را متعلق به گفتمان روشنفکری دینی معرفی و اظهار کرد: روشنفکری دینی چند دهه است که در ایران در خصوص آن کرسیهای گفتوگو برگزار میشود؛ برخی منکر وجود و کارکردش هستند اما من معتقدم روشنفکری دینی در ایران کارایی دارد و در جایی نشسته که جایگزینی ندارد.
وی با بیان اینکه دین شناسی سنتی و حوزوی و نواندیشی دینی دو رقیب روشنفکری دینی هستند، اظهار کرد: این دو در اهداف، مسائل و روشها با روشنفکری دینی تعارض و تفاوت دارند.
این استاد حوزه و دانشگاه در رابطه با تفاوت روشنفکری دینی با دین شناسی سنتی و نواندیشی دینی توضیح داد: در کتاب دیانت و عقلانیت بیان شده که دین شناسی سنتی و نواندیشی دینی بیشتر به منابع قرآن، روایات، سنت و اخبار درون دینی تکیه دارد اما روشنفکری دینی از منابع و ادبیات دینی استفاده میکند و در همین حال، منابع دیگری مانند خرد جمعی، روح زمانه، مدرنیته و مؤلفههای آن را نیز در نظر میگیرد.
اهداف روشنفکری دینی
وی با محور قرار دادن چهار فصل ابتدایی مباحث کتابش، به تبیین چهار هدف روشنفکری دینی پرداخت و افزود: هدف نخست روشنفکری دینی، تغییر برخی فتواها و مشکلات دینداری در کشور است. توضیح آنکه در دین، فتواهایی وجود دارد که دینداران آن را بر نمیتابند و حداقل برایشان جای پرسش دارد؛ یکی از اهداف روشنفکری دینی، تغییر، تهذیب و اصلاح برخی احکام مانند ارث، دیه زن، حقوق زن، بلوغ شرعی، نجاسات و ... است، مواردی که برخیشان مُخِلّ روح دیانت است.
بابایی در همین راستا، با نقدی به روش فعلی برداشت از منابع دینی در حوزه احکام دینی، ادامه داد: نقد من به علما و دانشمندان حوزه علوم دینی که کارشان اصلاح برخی فتواهاست، این است که چنین کاری تا وقتی که فهم و درک از خدا، پیامبر(ص)، دین، انسان، جهان ، زیست و ... تغییر نکند، فایدهای ندارد و اگر فتوایی اصلاح شود، فتوای مشابه دیگری سر بر می آورد.
وی در همین مورد توضیح داد: اینگونه مواجه با برخی فتواها که برتافتنی نیستند، نتیجه نمیدهد، همچنانکه تا به حال نتیجه نداده است؛ اگر احکام دیه حل شود، مسئله بلوغ زنان مطرح خواهد شد که موجب معضلاتی مانند ازدواجهای نابهنگام میشود یا مسئله نجاسات که برای برخی دینداران به مسئله اصلی دینداری در خانوادهها تبدیل شده است.
این پژوهشگر حوزه دین با اشاره به عقیده مخالف هدف دینداران، مبتنی بر اصلاح و تغییر فتواها، اظهار کرد: برخی میگویند دین بازیچه نیست و اینکه دینداران چه چیزی دوست دارند یا ندارند، مهم نیست، بلکه باید دید اراده ازلی و ابدی خداوند به چیزی معطوف شده است و آنچه خداوند نازل کرده چیست؛ این همان حرفی است که دین شناسان حوزوی میگویند اما اشکالش آن است که اگر فتوای دینی را آن هم با دانش زبان شناسی مخصوص خودشان، به یک جمله و یک عبارت مستند کنند و از سایر معیارها و ملاکهای برداشت حکم دینی غفلت شود، مشکلات بسیاری به وجود میآورد.
دانش زبان شناسی؛ مقدمه اجتهاد در دین
بابایی در همین راستا با تأکید به اینکه کسی که دانش زبان شناسی متون باستانی ندارد، نمیتواند اجتهاد کند، تصریح کرد: اگر برخی دین شناسان برخی نکات زبان شناسی را بدانند فتواهایشان تغییر خواهد کرد؛ برای مثال و توضیح مطلب، زبان عربی، زبان غلیظ و خشنی است و به عنوان مثال، وقتی گویشور عرب بخواهد حرفی بزند، کلی قسم میخورد یا اگر از چیزی بدش بیاید بسیار با شدت، تنفرش را بیان میکند؛ اگر کسی بدون توجه به این مطلب، فتواها در مورد شطرنج را بخواند، برداشت خواهد کرد که حرامتر از این کار، چیزی وجود ندارد.
وی در تکمیل این مطلب، اضافه کرد: بنابراین بیتوجهی به این موارد باعث میشود برخی مستحبها واجب شود یا مکروهها حرام شود که این اتفاق منجر به آن خواهد شد که در آینده مجبور به تغییر آنها شوند.
زبان عربی تند است
بابایی با ارائه مثالی دیگر از تأثیر زبان شناسی در برداشت از منابع دینی، ادامه داد: روایاتی داریم که بهترین عمل را معرفی کردهاند؛ این روایات متعدد هستند در حالیکه بهترین عمل، تنها میتواند یک چیز باشد؛ علت این تعدد، آن است که در زبان عربی، از آنجا که زبان غلیظ و شدیدی است، بهتر یا بدتر وجود ندارد و همه چیز یا بهترین و یا بدترین است؛ چنین مواردی در فرآیند اجتهاد وجود نداشته است؛ هرچند افرادی مانند سید مرتضی، در این حوزه علامه بودهاند اما چنین افرادی به تدریج حذف شدند.
وی در همین موضوع، با اشاره به لزوم رعایت شرایط زمانی و مکانی در فرآیند اجتهاد و فهم متون دینی، اظهار کرد: برای برخی اعمال، سفارشهای فراوانی شده و حتی مسلمانی منوط به رعایت آن شده است؛ از جمله این موارد امانت دادن است. وقتی تاریخ را میخوانیم، میبینیم امانت دادن، امروز مسئله ما نیست چراکه امروز خانهها امن هستند و بانک وجود دارد اما در زمان صدور این عبارت دینی، منازل سه دیواری بودند یا سقف نداشتند و افراد مجبور بودند در هنگام خروج از خانه، اموالشان را به فرد دیگری بسپرند؛ سفارش به رسیدگی به ایتام نیز ازهمین قبیل است؛ چراکه در آن زمان تعداد بسیاری یتیم وجود داشتند که نیازمند رسیدگی بودند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه امانت دادن از سوی برخی، مسئولیت تفسیر شده است، با رد این برداشت، توضیح داد: امانت به این معنا نیست و دقیقاً به معنای خود امانت است؛ در مقابل مسلمانان زمان صدور این حکم دینی، مسائلی مانند محیط زیست، آلودگی و ... که مسائل امروز ماست را نداشتند؛ بنابراین عرض من این است که نباید هر سخنی را به خداوند نسبت داد.
نویسنده «دیانت و عقلانیت»، گفتوگوی سنت و مدرنیته را یکی دیگر از اهداف روشنفکری دینی برشمرد و بیان کرد: «کتاب دیانت وعقلانیت» تا حدی به این هدف وفادار است؛ این مسئله روز ماست و انصاف این است که گفتوگوی سنت و مدرنیته نیاز به دهها جلسه برای گفتوگو دارد.
وی در همین مورد به توضیح مطالبی راجع به گفتوگوی سنت و مدرنیته در کتاب «دیانت و عقلانیت» پرداخت و افزود: سنت، ستون فقرات جامعه است و دین، ستون فقرات سنت؛ از همین جهت است که روشنفکری دینی به سنت و گفتوگوی آن با مدرنیته توجه دارد.
ما طعم گفتوگو را نچشیدهایم
بابایی با توضیح و تبیین واژه «گفتوگو»، ادامه داد: گفتوگو به معنای دیالکتیک هگلی نیاز جامعه ماست، در حالیکه ما هیچ طعمی از آن نچشیدهایم؛ گفتوگو به معنای آن است که ببینم هر طرف گفتوگو چه تز و آنتیتزی دارد و از ارتباط این دو، چه سنتز جدیدی میتواند تولید شود؛ گفتوگوی سنت و مدرنیته به واسطههایی نیاز دارد که این واسطه، همان روشنفکری دینی است و به این وسیله است که سنت و مدرینته میتوانند به یکدیگر برسند.
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: سنت و مدرنیته در نهایت در هم ادغام میشوند؛ بنابراین اگر روشنفکری دینی به عنوان واسطهای برای برقراری ارتباط میان این دو، مورد توجه قرار نگیرد، باید همچنان هزینه بدهیم. سنت به اشراب عقلانیت و مدرنیته به آراستگی به معنویت نیاز دارد و آنچه میتواند این دو را به هم برساند، تنها، روشنفکری دینی است، نه روشنفکری عرفی.
بابایی در خصوص واژه مدرنیته و تفاوت آن با توسعه، بیان کرد: مدرنیته چیزی غیر از توسعه است؛ توسعه یک سبک زندگی است که به همه چیز نگاه ابزاری داشته و پایان بستهای دارد اما مدرنیته مؤلفههایی مانند اومانیسم دارد، دائما خود را نقد میکند و پایانش باز است.
«اصلاح پیشفرضها» یکی دیگر از اهدافی روشنفکری دینی بود که نویسنده «دیانت و عقلانیت» به آن اشاره کرد و در این باره توضیح داد: همه یادداشتهای کتاب ناظر به این هدف بوده است. جامعه ما سرشار از پیشفرضهای دین شناختی است، پیشفرضهایی که تأملی دربارهشان نشده و فقط به ما رسیده است، در دوره ای از تاریخ منجی بوده و همچنان ماندهاند، اما الان به آنها نیاز نداریم.
وی در همین مورد با ارائه مثالی اضافه کرد: به عنوان مثال در دوره پیشآگاهی اگر فقه نبود جامعه منقرض میشد؛ در دورههای بعد، نیازها تغییر کرد اما پاسخها همچنان، همان پاسخهای گذشتهاند.
این پژوهشگر حوزه دین با بیان این مطلب که فهم امروز از دین مبتنی بر انبوهی از پیشفرضهاست و کتاب «دیانت وعقلانیت» در چالش با این فرضها، آنها را بیان کرده است، افزود: سی تا چهل پیشفرض کلان دینی داریم که جتی یک مقاله یا یک کتاب دربارهشان نوشته نشده است که بدون رد و قبول آنها، به چند مورد اشاره میکنم.
اولین پیشفرض «موقوف بودن رستگاری به دینداری» بود که بابایی درباره آن توضیح داد: این همان مطلبی است که خداوند از قول یهودیان و مسیحیان در قرآن نقل میکند که گفتند بهشت مال ماست اما قرآن می گوید بهشت و رستگاری برای فرد مسلمان است؛ «مسلم» به معنای کسی که تسلیم خداوند باشد و در مقابل او فروتن باشد؛ البته دین شناسی رایج این عقیده درباره واژه مسلمان را نمیپذیرد.
وی با اشاره به «محدود کردن دینداری به رعایت احکام» به عنوان یکی دیگر از پیشفرضهای دینی، ادامه داد: در بین مردم، اخلاقمدار بودن به معنای دینداری معرفی میشود اما در اندیشه آنان، کسی که نماز نمیخواند و روزه نمیگیرد نامسلمانتر از کسی است که دروغ میگوید؛ این نیز یکی دیگر از پیشفرضهایی است که نیاز به تأمل و تفکر دارد.
دین باید امتحانش را در دنیا پس بدهد
بابایی با اشاره به این اعتقاد که شریعت جامع است و برای همه چیز از جمله خوراک، پوشاک، اداره زندگی و ... برنامه دارد اما نسبت به خوشبخت یا بدبخت بودن انسان در دنیا مسئول نیست، آن را یکی دیگر از پیشفرضهای دین شناختی عنوان کرد و افزود: چنین فرضی میگوید دین در همه امور زندگی برنامه دارد اما جز در آخرت نباید از آن توقع داشت؛ در مقابل، روشنفکرانی مانند استاد ملکیان به آزمون دین در این جهان معتقد هستند؛ به این معنا که دین باید در آزمون رستگارکردن انسان در این دنیا موفق شود تا ثابت شود میتواند در آخرت ما را رستگار کند.
وی با بیان اینکه «فرامکانی و فرازمانی بودن دین» یکی دیگر از این پیشفرضهایی است که نیاز به تفکر و بازبینی دارد، اظهار کرد: فرامکانی و فرازمانی بودن به این معناست که اگر شخصی در 28 اردیبهشت 97 متولد میشود، به همان صورتی مخاطب دین است که فردی در 1400 سال پیش متولد شد. من به جامعیت به معنای جامعیت نسبی معتقدم؛ با این توضیح که دین میتواند در امور زندگی حمایتهای معنوی از رشد و پیشرفت داشته باشد اما افرادی به جامعیت محوری دین معتقدند و میگویند علومی مانند روانشناسی، جامعهشناسی و ... در حاشیه دین قرار دارند و دین محور رشد و پیشرفت قرار دارد.
رابطه دین و شر؛ تناقض یا تضاد؟
یکی دیگر از پیشفرضهایی که نویسنده کتاب «دیانت و عقلانیت» به آن اشاره کرد، «تناقض دین و شر» بود که وی در اینباره توضیح داد: تناقض به معنای عدم جمع و عدم رفع دو مفهوم مانند زوج بودن و فرد بودن در مورد یک عدد است؛ تضاد به معنای دو مفهومی است که نمی توانند جمع شوند اما میشود هیچکدام نباشند؛ با این توضیح، یک پیشفرض دیگر این است که دین و شر و تباهی متناقض هستند و نه متضاد؛ من در کتاب گفتم جایی میتواند باشد که نه دین حضور دارد و نه شر، مانند تخصص، تکنوکراسی و یا در امور مربوط به سیاست؛ مانند مصدق که دین را نیاورد اما شر هم نیاورد.
وی با بیان اینکه تلقی رایج، تناقض دین و شر است، اضافه کرد: تلقی رایج این است که اگر دین هست، شر و تباهی نیست و اگر شر وجود دارد، دین حضور ندارد اما ممکن است کسی باشد که دیندار نیست اما منافع ملی را میشناسد و از آن محافظت میکند، یعنی نه شر هست و نه دین؛ بر این اساس اگر شخصی غیردیندار سرکار بیاید، معنایش این نیست که مسیر را برای سلطه استکبار فراهم میکند.
هرچه غالب است، عقلانی و منطقیتر نیست
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به دیدگاه «هرچه غالب است، پیروز است»، آن را یکی دیگر از پیشفرضهای نیازمند بازبینی و تفکر دانست و بیان کرد: حدیثی هم در این مورد نقل میشود که میگوید حق برای کسی است که غالب شود درحالیکه ممکن است ضعف جامعه دلیل پیروز شدن یک تفکر باشد. تاریخ ما تاریخ شکست عقلانیت است و هرجایی نزاعی وجود داشته، پیروز، آن طرفی بوده که به عقلانیت بیتوجه بوده است.
وی در همین راستا توضیح داد: از نمونهها میتوان به پیروزی اشاعره در مقابل معتزله اشاره کرد؛ این به معنای عقلانیتر بودن استدلال اشاعره نبود بلکه معتزله و نومعتزلیها امروز هم حرف دارند اما به دلیل ضعف جامعه، اشاعره پیروز شدند همانند پیروزی غزالی در مقابل ابن سینا که دلیلش ضعف جامعه بود و نه عقلانیتر بودن استدلال غزالی؛ به همین خاطر هم تفکر غزالی ماند و در مقابل، افرادی مانند ابن سینا و ابن رشد و شاگردانشان ناشناخته ماندند و برخی به اندلس مهاجرت کردند؛ بنابراین اینطور نیست که هرچه غالب است و ماندگار شده، حق باشد.
دین از فضای فرهنگی تأثیر میپذیرد
بابایی در پایان سخنانش درباره تأثیرپذیری دین از فرهنگ جامعه، اظهار کرد: یکی دیگر از پیشفرضهای موجود آن است که گمان میکنیم ادیان بیش از آنکه تأثیر بپذیرند، تأثیرگزارند؛ من در کتاب گفتم ادیان بیش از آنکه تأثیر بگذارند از فرهنگ و تاریخ جامعه اثر میپذیرند؛ به همین علت است که از مالزی ماهاتیر محمد رشد میکند، از سومالی الشباب و از نیجریه بوکوحرام، از مصر اخوان المسلمین تأسیس میشود، از ترکیه اردوغان بروز پیدا میکند و از ایران، جمهوری اسلامی؛ بنابراین فضای فرهنگی در تعیین کارکردهای دین مؤثر است و به دین ما سمتوسو میدهد.
حکیم باشی، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر حوزه قرآن که به عنوان منتقد در مراسم حضور یافته بود، ارائه مدل جدید ارائه مطالب یعنی قالب یادداشت، قلم پخته و نگارش قوی، گزیده گویی و پرهیز از عبارت پردازی غیرلازم، دغدغه مندی نسبت به همه مسائل مورد چالش در اندیشه دینی، بیان ریشه دیدگاهها، بیان آسان و عمومی علمی مطالب تخصصی و ... را از نقاط قوت کتاب «دیانت و عقلانیت» برشمرد.
حکیم باشی در رابطه با نقاط ضعف کتاب، بیان کرد: در مورد دیدگاهها، من با اکثر مبانی همعقیده هستم و اگر اشکالی وجود دارد، نسبت به آراء است؛ به عنوان نمونه گفته شده که فقه استصوابی و تعیین کننده صحت استدلالها در امور دیگر است در حالیکه چنین چیزی را نمیبینیم؛ اگر مرجع تقلید درباره کفر بودن وحدت وجود نظر میدهد، به معنای دخالت در حوزه وجودشناسی نیست بلکه مجتهد، تنها حکم چنین کسی را به دلیل انکار امری ضروری دین، کافر بودن اعلام میکند.
وی درباره اینکه زبان عربی و زبان دین با تندی همراه است، ابراز کرد: اصل مبنا قابل پذیرش است اما در مواردی مانند ستون دین بودن نماز و کارهای دیگری که ستون دین معرفی میشوند، گفته میشود که ارزش نماز و ستون دین برابر نیست بلکه نماز ستون اصلی خیمه برای برپایی آن است و دیگر کارها، ستونهای دیگر هستند.
حکیمباشی با بیان اینکه کتاب «دیانت و عقلانیت» حاصل مطالعه دهها اثر است که بعد از هر اثر یادداشتی نوشته شده است، ادامه داد: کسی که بر محتوای آثار مطالعهشده واقف باشد، به خوبی جایگاه یادداشتهای کتاب را متوجه میشود اما اگر کسی تنها این یادداشت را بخواند، اصل یادداشت را متوجه میشود اما نسبت به مبنایش آگاهی پیدا نمیکند.
وی با اشاره به مواردی از قبیل عدم ارجاع سخن مصطفی ملکیان و ... به عنوان برخی دیگر از نقاط ضعف جزئی، در پایان اضافه کرد: کتابهای مانند «دیانت و عقلانیت» هم فرصت هستند و هم تهدید؛ راه چاره، طبقه بندی و فیلترکردن نیست اما نیازمند فراهم آوردن زیرساختهای لازم و ارائه مطالب تکمیلی است که در غیراینصورت باعث درهم ریختگی فکری در بین عموم جامعه میشود.
انتهای پیام