به گزارش ایکنا؛ عبدالحسین طالعی عضو هیئت علمی دانشگاه قم و مولف دهها عنوان اثر در زمینه معارف اسلامی در سلسله یادداشتهایی که به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان با عنوان «درسنامه شناخت قرآن کریم بر اساس دعای امام صادق(ع)» برای ایکنا ارسال میکند به بررسی ابعاد معرفتی قرآن کریم بر مبنای آموزههای دعای تلاوت قرآن امام صادق(ع) میپردازد. در یادداشت حاضر، ضمن تحلیل فرازهای نخستین دعا به موضوعاتی چون ادب بهرهگیری از قرآن، ضرورت شکر این نعمت الهی و آثار تلاوت قرآن پرداخته شده است. در ادامه، متن یادداشت از نظر میگذرد؛
برای ورود درمحضر بزرگان، باید آداب ویژهای را رعایت کرد. ورود بدون این آداب، نوعی بی ادبی به حساب میآید و هرکس بی ادب باشد، از محضر آن بزرگ بهره نمیگیرد. بالاتر اینکه گاهی مورد خشم آن بزرگ هم واقع میشود. قرآن، در شکل ظاهری آن کتابی است، امّا در واقع، مانند دیگر کتابها نیست، بلکه جلوهگاه رحمت بیکران الهی است. استفاده از این کتاب نور، جانهای نورانی میخواهد. با درون ظلمانی بر سر خوانِ نور نشستن، اگر به قصد اصلاح و توبه باشد، مفید است و اگر به قصد افزایش ظلمت باطن باشد، پیامدهای بسیار سخت دارد.
به هر حال، آدابِ ورود در این مهمانی الهی و شرایط نشستنن بر خوان احسان خدا ـ قرآن ـ را باید از اهل قرآن پرسید. اهل قرآن کیستند؟ همان بزرگوارانی که رسول خدا(ص) در حدیث ثقلین، ایشان را همتا و همراه قرآن تا روز قیامت معرّفی فرمود و بر همراهیِ این دو یادگار ماندگار تأکید فرمود. امام صادق(ع) قبل از قرائت قرآن، دعایی میخواند که محدّث بزرگوار شیعه جناب ثقة الاسلام کلینی روایت کرده است. با نگاهی به مضامین این دعا، با آداب ورود در محضر قرآن آشنا میشویم.
دعا، تجلّیگاه پیوند بنده شرمنده با خدای بخشنده است. در دعا، انسانِ نادار و فقیر با خدای غنّی و کریم به گفتگو و عرض حاجت مینشیند. در زمان این گفتگو، پیوسته به این دو نکته توجّه دارد که از یک سو، هیچ طلبی از خدایش ندارد. از این رو، اگر خدای متعال به عدل خود، هیچ به او ندهد، ظلمی مرتکب نشده است. اما انسان، از سوی دیگر، فضل خدایش را در نظر میآورد، با چنان وسعتی که حتی فرعون را ـ با وجود ادّعای ربوبیت ـ از در خانه خود، محروم بر نمیگرداند.
با این همه باید دانست که دعا، از برترین عبادتها است که برای فراگیری شیوه صحیح آن، باید از معلمان دین مبین وجانشینان بحقّ رسول امین، یعنی ائمه(ص) کمک بگیریم. علت اهتمام شیعه به دعاهای مأثور از ائمه اطهار(ع) و پرهیز از دعاهای خود ساخته، همین است. آن بزرگواران در رأس عابدان بودند، و به خوبی میدانستند که در هر موقعیت زمانی و مکانی، بهترین درخواست از خدای عز و جل چیست، و همان را در دعای خود بیان داشتند. در دعای شریفی که ضمن این دروس بعضی از مضامین آن مورد بحث قرار می گیرد، امام صادق(ع) از خدای تعالی درخواستهایی در مورد قرآن مطرح می کند، که به بعضی از جملات آن اشاره میشود.
نعمت ویژه الهی
«اللهم انت علّمتناه قبل رغبتنا فی تعلمه، و اختصصتنا به قبل رغبتنا فی تعلمه، و اختصصتنا به قبل رغبتنا بنفعه. اللهم فاذا کان ذلک مناً منک و فضلاً و جوداً و لطفاً بنا و رحمة لنا و امتناناً علینا من غیر حولنا و لا حیلتنا و لا قوّتنا؛ بار خدايا! تویى كه پيش از رغبت ما در آموختنش، آن را به ما آموختى، و پيش از اظهار شوق ما به سودش ما را بدان مخصوص گردانيدى. بار خدايا! بدین سان اين منتى است از تو بر ما، و فضل وجود و لطفى است به ما، و رحمتى است براى ما، و امتنانى است بر سر ما، بدون اينكه از جانب ما جنبش و حركت و توانایى و چارهجویى شود.»
قرآن، نعمت ویژه خدا است، که به ما داده است، قبل از اینکه حتی با آن آشنا باشیم. این نعمت را خدای بزرگ، از روی فضل و لطف و رحمت، به ما بخشیده، بدون اینکه برای دستیابی به آن، تلاش و کوششی کرده باشیم. قرآن، موهبتی است خداداد، که به دست ما رسیده، بدون اینکه قبلاً از آن خبردار باشیم، یا به آن علاقهای نشان داده باشیم. این نعمت الهی که به دست ما رسیده است، شکری در خور خود میطلبد. میدانیم که شکر هر نعمت، متناسب با خود آن نعمت است. مثلاً کسی که سرمایهای کمتر دارد، انتظار کمک زیاد به دیگران، از او نمیرود. امّا اگر کسی سرمایهای کلان در اختیار داشت، در این صورت از او می خواهند که بیشتر به یاری دیگران بشتابد. به عبارت دیگر، خدای متعال، هرچه نعمت بیشتری به کسی ببخشد، وظیفه سنگینتری از او میخواهد. در قرآن میفرماید: «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا؛ خدا به کسی تکلیف نمیکند مگر به اندازه آنچه به او داده است.» (طلاق، 7). موهبت والای قرآن، نعمت خاصّ خدا است، که خداوند بزرگ، به دلیل آن، وظیفهای سنگین بر دوش تلاوتکنندگان قرآن نهاده است. آنان هرچه در این مجلس قرب الهی مقرّبتر باشند، تکلیفی بزرگتر به عهده دارند. از این رو، خداوند متعال به وسیله این قرآن بر مردم، «اتمام حجّت» کرده است. و همین نعمت بی مانند، به قدری عظیم است که نه تنها زبان، که تمام وجود ما از شکر آن قاصر است.
آداب میهمانی خداوند
«اللهم فحبّب الینا حُسن تلاوته و حفظ آیاته و هدی فی تدبیره و بصیره بنوره؛ بار خدايا! پس تلاوت اين قرآن و در برداشتن آياتش را محبوب ما ساز، و به ما ارزانى دار که به آيات متشابه آن ایمان آریم، و توفيق عمل به آیات محكمش را نصیب ما کن. وسيله تأويل آن را، و راهنمایى در تدبير آن و بينایی در پرتو نورش را به ما عنايت فرما».
نخواندن قرآن، گناهی بزرگ است. اگر از این زلال جاری الهی، برای تطهیر درون خود بهره نگیریم، چگونه در پاکسازی باطن خود از آلودگی غفلت و گناه بکوشیم؟ پس باید قرآن را بخوانیم و پیوسته بخوانیم. امّا گناه بزرگ دیگر، آن است که تصوّر کنیم قرآن، کتابی است همچون کتابهای دیگر، و خواندن آن مانند خواندن کتابهای دیگر است. آیا کتابهای دیگر را ـ مثلاً کتابهای علمی را ـ گاهگاه، سرسری، بدون ایمان و دقت، بدون توجّه و ژرف نگری میخوانیم؟ پس اگر قرآن را بدین صورت بخوانیم، این کتاب بزرگ الهی را از کتابهای بشری پایینتر دانستهایم و این ظلم به قرآن، گناهی بزرگ است، که نخستین عقوبت آن، بی بهره ماندن ما از این لطف خاصّ خدا است. زلال نور همچنان در کوچه باغهای وجودمان جریان دارد، و ما با درون آلوده و باطن ناپاک به آن مینگریم. آیا این کفران نعمت نیست؟ آیا کفران نعمت، ظلم به بخشنده نعمت نیست؟ باید از نور آن بصیرت جوییم، و دیده باطن را در پرتو این نور بگشاییم، از حَلال آن پیروی و از حرام آن دوری کنیم، حدود آن را برپا داریم، حقّ اوامر آن را ادا کنیم، و بدین گونه تلاوت آن را در کام جان خود، شیرین بداریم.
شفای یاران
«اللهم و کما انزلته شفاء لاولیائک؛ خدایا! چنانکه آن را شفا برای اولیای خود گرداندی».
برای اینکه بدانیم تلاوت ما، مفید واقع شده یا نه، باید شرایط یک تلاوت صحیح را بسنجیم، و اثر قرآن را در جان خود بررسی کنیم. امام صادق(ع) در دعای خود، به آثاری از قرآن اشاره میفرماید، که باید در وجودِ تلاوت کننده قرآن، ظاهر و بارز باشد. این کتاب الهی، برای اولیای خدا «شفا» است. این شفا، میتواند برای دردهای جسمی باشد. امّا مهمتر و بالاتر از آن، شفای دردهای باطنِ درونِ انسان است. خداوند متعال، در همین زمینه می فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ؛ ای مردم! بیّنه (راه روشن) از جانب خدای شما، و شفا برای آنچه در سینههاست، برای شما آمده است.» (یونس، 57) اینک این درمانِ الهی است که برای دردهای درونِ انسانها فرستاده شده است. دارویی که یقیناً شفای باطن بیمار مردم در آن است. ما از این داروی شفابخش چه بهرهای بردهایم؟ هرکس باید به کارنامه خود بنگرد، و به این پرسش اساسی پاسخ گوید.
شقاوت برای دشمنان
«اللهم و کما انزلته شفاء لاولیائک و شقاءً علی اعدائک و عمی علی اهل معصیتک و نوراً لاهل طاعتک؛ بار خدايا! چنانکه آن را چنان فرو فرستادى که درمان براى دوستانت، و وسيله بدبختى براى دشمنانت، و سبب كورى برای نافرمانانت، و وسيله روشنى فرمانبردارانت باشد».
کسی که این داروی مؤثر را بخورد و به آن عمل کند، تا آنجا که در جهت عمل صحیح و درست میکوشد، شکر نعمت را ادا کرده است. امّا اگر این نسخه را فقط بنگرد، و تنها آن را با صدای نیکو بخواند، و دل به این خواندن خوش دارد، و به مدح و تمجید آن اکتفا کند، جز کفران نعمت چه چیزی میتوان نام آن نهاد؟ آن کس که تنها چنین کند و همین را تعظیم قرآن بداند، بدون اینکه به وصیت جاودانه رسول خدا(ص) در حدیث ثقلین توجّه کند، با قرآن و عترت دشمنی کرده است، در حالی که حضرت صادق(ع) به صراحت در وصف قرآن میفرماید: شقاوت بر دشمنان خدا و نابینایی برای کسانی است که اهل معصیت خدایند. این کلام حضرت صادق(ع)، بیانی دیگر از آیه شریفه است که می فرماید: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا؛ از قرآن فرو میفرستیم آنچه را که شفا و رحمت برای مؤمنان است، و برای ستمگران جز خُسران نمیافزاید.» (اسرا، 82)
شاید این سخن بر بعضی از افراد، گران باشد. اینان کافی است به تاریخ اسلام بنگرند، و انحرافهای فراوان از صراط مستقیم را به دقت بررسی کنند. وقتی میبینیم که هر فرقه منحرفی، برای توجیه ضلالت و گمراهی خود، آیاتی از قرآن را میخواند، آنگاه به عمق کلام رسول خدا در حدیث ثقلین با دقت میبینیم که با رجوع به عترت، باید از قرآن بهره گرفت، وگرنه به هردو یادگار ارزشمند الهی ظلم کردهایم. و سرنوشت ظالمان، خسران است.
انتهای پیام