به گزارش ایکنا از استان مرکزی، دهم رمضانالمبارک سالروز وفات بانوی بزرگ اسلام و همسر گرانقدر پیامبراکرم(ص)، حضرت خدیجه کبری(س) است. خدیجه کبری، اشرف امّهات مومنین و نزدیکترین همسران پیامبر(ص) و عزیزترین آنها نزد آن بزرگوار، هم در زندگی دنیا و هم پس از مرگ است. 25 سال به تنهایی مورد مهر و احترام رسول خدا(ص) قرار داشت و هیچ زنی در این افتخار با او شریک نیست.
در سالهای نخستین اسلام، یعنی سالهای رنجومشقت، در کنار آن حضرت جای داشت و کمک و همراهی میکرد و دشواریهایی که آن بزرگوار در راه رسالتش از جانب قریش میدید را، آسان میکرد. خدیجه(س) ایمان آورد و پیامبری آن وجود مقدس را گردن نهاد و به رسالتش اطمینان کرد و امیدوارانه در کنار آن حضرت میکوشید. نسبت به همسر بزرگوارش دارای چنان محبتی سرشار بود که در راهش حتی جان خویش را نثار مینمود.
انکار قریش بر اطمینان خدیجه کبری(س) و ایمان او که چون کوه استوار بود، لرزشی وارد نساخت. سران ایل و تبار خدیجه به پیامبر(ص) بدگمان بودند و او را جادوگر و دیوانه میخواندند، ولی خدیجه به یکتا مردی که دوستش میداشت و راستگویش میدانست معتقد بود و تا آخرین رمق به او ایمان داشت.
زمانی که خدیجه کبری(س) در آن موقعیت تاریک و پیچیده یعنی شعب ابیطالب از دنیا رفت، آغاز مرحلهای سخت از مراحل مبارزه رسول خدا(ص) بود؛ زیرا پس از او مکه بر رسول خدا(ص) تنگ شد و نتوانست بماند و هجرت به مدینه که تاکنون، بلکه برای همیشه، مبدا تاریخ مسلمانان است، رخ داد. پیامبر(ص) هجرت کرد و هنوز در دلش خاطراتی از نخستین محبوبه بر جای بود و هیچیک از زنان آن حضرت که پس از خدیجه آمدند، نتوانستند این یادگار زنده را از قلب پیامبر(ص) بیرون کنند و یا اندکی آتش آن را فرو نشانند.(1)
قلم و بیان از وصف شخصیت، عظمت و جلالت شان امالمومنین حضرت خدیجه کبری(س) عاجز و ناتوان است و باید گفت غیر از حضرات اهلبیت عصمتوطهارت(ع) کسی نمیتواند آن حضرت را آنگونه که بودهاند، توصیف نماید. ایشان نزد ائمه طاهرین(ع) دارای مقام و موقعیت خاصی بود و همیشه از آن حضرت به عظمت یاد مینمودند. مهر وصفناپذیر امیرالمومنین(ع) به حضرت خدیجه(س) به گونهای شکوهبار بود که او را مادر واقعی خویش و مهتر بانوان دو جهان میدانست.(2)
امام حسن مجتبی(ع) که به شهادت تاریخ در زیبایی ظاهر و باطن سرآمد همگان بودهاند، در رابطه با تفسیر آیه شریفه«فِي أَيِّ صُورَةٍ مَا شَاءَ رَكَّبَكَ»(سوره انفطار، آیه 8) فرمود: آنگاه که خدای توانا، طرح آفرینش را افکند و انسانها را آفرید، علی(ع) را از پدرش ابوطالب، در سیما و منش، شبیهترین فرد به رسول الله(ص) آفرید و حسین(ع) را شبیهترین فرد به فاطمه(س) و من در سیما و منش، شبیهترین فرد به جده گرانمایهام، خدیجه کبری(س) هستم.(3)
همچنین در کوفه پس از آنکه معاویه بر اوضاع مسلط شد و از مردم برای خود بیعت گرفت، امام حسن(ع) در پاسخ به جسارت و ناسزای او به ساحت مقدس امیرالمومنین(ع) طی خطبهای طولانی با افتخار به حسبونسب و جده طاهرهشان فرمودند: «... جده من خدیجه(طاهره) ولی جده تو قتیله(زن زشتکار حاهلیت) است و خدا لعنت کند آن کس را که حسب و نسبش پلید و پست است...»(4) همچنین امام مجتبی(ع) در مسجدالنبی طی خطبهای در پاسخ به جسارت معاویه به علیابنابیطالب(ع) فرمود: «... جد تو حرب است و جد من رسول خدا(ص) و مادر تو هند است و مادر من فاطمه(س) و جده من خدیجه(طاهره) است ولی جده تو قتیله میباشد...»(5)
امام حسین(ع) روز عاشورا مقابل سپاه دشمن ایستاد و نگاهی به صفهای طولانی آنها کرد که مانند سیل بود و نیز نگاهی به ابنسعد کرد که در میان بزرگان کوفه ایستاده بود. آن حضرت در این هنگام خطبهای ایراد کرد و فرمود: «ستایش سزاوار خداوندی است که دنیا را خلق فرمود و آن را دار نیستی قرار داد... من پسر دختر پیامبر شما هستم و جدهام خدیجه همسر رسول خدا(ص) میباشد.»(6) و نیز خطاب به دشمن فرمود: «... شما را به خدا سوگند آیا میدانید که مادر بزرگم خدیجه دختر خویلد، نخستین بانوی گرونده به اسلام و تصدیقکننده پیامبر و پیشتاز در یاری و حمایت اوست؟»(7)
امام سجاد(ع) در بارگاه ستم یزیدیان و در آن شرایط حساس و تاریخساز در معرفی خویش به مردم شام، ضمن روشنگری در مورد نسب شریف و تبار پرافتخار خویش به مردم شام، با افتخار نام پرشکوه و با عظمت جده گرانمایهاش حضرت خدیجه(س) را در کنار نام بلند و تاریخساز پیامبر و علی و فاطمه(ع) میآورد و خود را اینگونه مینامد: «أنا ابن خدیجة الکبری»(8) همچنین سیدابن طاووس در مهجالدعوات این دعا را از امام سجاد(ع) نقل کرده که آن حضرت در نیایش خود با پروردگار جهانیان، ضمن درود بر پیامبر(ص) و سایر معصومین(ع)، از حضرت خدیجه(س) یاد نموده و میفرماید: «اللهم صلِّ علی محمدٍ المصطفی و علی علیٍّ المرتضی و علی فاطمة الزهراء و خدیجة الکبری...»(9)
همچنین امام صادق(ع) در مورد شخصیت والای امالمومنین حضرت خدیجه کبری(س) فرمود: « او همان بانوی بزرگی است که سالار بانوان قریش است. وی به خواستگاری زمامداران و امیران روزگار خویش، نه گفت؛ اما به خاطر کمالجویی و آیندهنگریاش، خود را به همسری پیامبر اکرم(ص) درآورد، چرا که پرتوی از نویدها و بشارتهای کتابهای آسمانی پیشین را از زبان دانایان روزگار خویش در وصف محمد(ص) شنیده بود.»(10)
امام حسن عسکری(ع) نیز در صلوات بر حضرت زهرا(س) چنین میفرماید: «فصلِّ علیها و علی اُمِّها خدیجة الکُبری صَلوةً تُکرِمُ بِها وَجهُ محمدٍ المُصطَفی وَ تُقِّرُ بِها اَعیُنَ ذُرِّیَتِها...»(11)
حضرت زینب کبری(س) نیز در کربلا و در روز یازدهم محرم سال 61 هجری هنگامی که کنار پیکرهای پارهپاره شهیدان آمد مطالبی جانسوز گفت. از جمله در آنجا پس از ذکر نام پیامبر(ص) و علی(ع) از حضرت خدیجه کبری(س) یاد کرد و فرمود: «بأبی خَدیِجَةَ الکُبری؛ پدرم به فدای خدیجه بانوی بزرگ باد»(12)
خدیجه(س) در کنار پیامبر(ص) در سالهای نخستین مظلومیت او، مانند یاری غمخوار و مبارز قرار گرفت و مقاومت کرد و رنج و عذابی را که رسول الله(ص) در راه رسالتش از قریش نصیبش شد بر او آسان نمود. آیا دیگری غیر از خدیجه را میشناسیم که با عشق آتشین و مهر و ایمانی استوار، بی آنکه اندک تردیدی به دل راه دهد یا ذرهای از باورش نسبت به بزرگداشت همیشگی خدا و پیغمبر(ص) بکاهد، دعوت دین خدا را از غار حرا پذیرا شود؟ آری تنها خدیجه کبری(س) بود که دست سرنوشت او را برای پر کردن جاهای خالی زندگانی پیامبر(ص) پدید آورد و او را مایه امید و آرامش و سلامت رسول خدا(ص) قرار داد.(13)
پینوشتها:
(1)بانوی کربلا زینب(س)، عائشه بنتالشاطی، فصل پدران و نیاکان
(2)مناقب آلابیطالب(ع)، ابنشهرآشوب، ج 4، ص 70.
(3)کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 14، ص 165.
(4)الارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، ج 2، ص 15.
(5)شرح نهجالبلاغه، ابنابیالحدید، ج16، ص 47.
(6)بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج45، ص6.
(7)الامالی، شیخ صدوق، مجلس 30، ص 158.
(8)بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 45، ص174.
(9)مهج الدعوات، سیدابنطاووس، ص29.
(10)قربالاسناد، حمیری قمی، ص325.
(11)جمالالسبوع، سیدابنطاووس، ص297.
(12)بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج45، ص59.
(13)نساء محمد، سنیه قراعه، ص38.
برگرفته از کتاب خصائص امالمومنین خدیجه کبری(س)
انتهای پیام