به گزارش
ایکنا، زمانی داستان کلاهبرداریها یکی از جذابترین سوژههایی بود که صفحات حوادث روزنامه و مجلات مختلف را پر میکرد، این داستانها عموما مردم را به شگفتی وا میداشت.
طرار یا کلاهبردار این داستانها که عموما پروندههای آنها در دادگاهها مختومه شده و یا در جریان بود، کسانی بودند که از سادگی و طمع افراد استفاده و آنان را سرکیسه میکردند این افراد به گونهای در این کار شگرد داشتند و رسانهها در مورد آنان مینوشتند که پس از مدتی به ستارههایی در میان مردم عوام تبدیل میشدند و گویی سلبریتیهایی هستند که یک اثر درخشان سینمایی را بازی کردهاند.
این افراد گرچه هر یک از خود قربانی یا قربانیهایی به جا میگذاشتند، اما این قربانیها به ندرت در نزد مردم بیگناه بودند و گناهشان این بود که طمعکار بوده و این طمع پلی برای برداشتن کلاه از سر آنان توسط افرادی زرنگ شدند. راز دیگر جوانمردی و لوطی گری طراران بلد بودن رسم جوانمردی و پیشه کردن عیاری بود، از توانگر میزدند و بر زخم درویش مینهاند گرچه در گذشته افرادی، چون سمک عیار و یعقوب لیث صفاری به چنین صفاتی موصوف بودند، اما طراران حاضر در صفحات روزنامه نیز کم از آنان در نظر مخاطب نداشتند در ظاهر طرار و در باطن عیار.
اما روزگار چرخید، تکنولوژی نو پدید آمد و مردمان شیوه زندگانی دیگر بلد شدند، در ظاهرا عیار شدند و در باطن طرار، این بار طراران سلبریتی نشدند، سلبریتیها طرار شدند، قربانی نه فردی طمعکار که بیماری در بستر مرگ، آوارهای زلزلهزده و زنی بیسرپرست بودند هر چند اینان چیزی نداشتند که بر سر آنان طمع کنند و دار و ندار خود را به دست دزد در ظاهر شریف و چهره بسپارند. آنان نیازمند بودند و اینان نام داشتند میتوانستند همین دو دلیل بسیاری را وا میداشت که به این نامداران اعتماد کنند تا پولی را فراهم کرده و از طریق آنان به این افراد نیازمند برسانند، اما نمیدانستند که برخی از آنان صرفا شیادهایی هستند که برای اموال مردم به نام بیماران و به کام خوش کیسه دوختهاند.
این رفتار دیگر برای مردم جذاب نیست بلکه تنها تنفر آنان را افزایش میدهد، کافی است این چند روز داستان حلما و سلبریتیهایی که در نقش خیر برای کمک به بیماران ظاهر شده و شماره حساب خود را اعلام کردند و البته کمک به خانواده او نشده، نگاهی بیفکنیم تا داستان جابهجایی نقش طرار و عیار را درک کنیم.
کم نبودند افرادی هم که در جریان زمین لرزه کرمانشاه اینگونه سر مردم شیره مالیدند و مالی را از این راه کسب کردند همین بود که پلیس وارد عمل شد و حسابهای این افراد بسته شد.
از چند سال قبل موضوع ساماندهی خیریهها در دست بررسی نهادهایی مانند کمیته امداد و بهزیستی است، تا با بازبینی در اساسنامههای آنان مرز فعالیت این نهادهای را بررسی کرده و به هرز رفتن کمکهای مردم جلوگیری کند، این طریق میتواند در مورد مراکز و مؤسسهها عمل کند اما...
اما در مورد سلبریتیها چه میتوان کرد؟ در هر جای دنیا این مدل وجود دارد، که ستارگان سینما و موسیقی یا ورزش دست به کارهای عام المنفعه و خیریه، یا جمعآوری اعانه میکنند، در ایران نیز چنین چیزی وجود داشته و برخی از هنرمندان و ورزشکاران در گلریزانها مختلف حضور داشته و یا سفیر نهادی برای رساندن کمک به اشخاص نیازمند شدهاند و تا به امروز خبری مبنی بری سوء استفاده از این کمکها به گوش نرسیده است؛ اما چندی است که افرادی که در حرفه خود سلبریتی نبوده یا اصولا حرفهای نداشته تا به وسیلهآن ستاره شوند به کمک این فضا ستاره شده و فضا را برای کلاهبرداری و سوء استفاده از بیماری و مشکلات مردم مهیا میبینند آیا قانونی وجود دارد که از رشد قارچگونه این افراد جلوگیری کند آیا فقط باید پلیس فتا با آن برخورد سلبی داشته و نباید بستری برای پیشگیری وجود داشته باشد، تا هم از عنوان کار خیر سوء استفاده نشود و هم اینکه نتوان مردم را به بهانه این کار فریفت، چرا که تکرار چنین کارهایی دیگر مردم از مشارکت در این کارها ابا کرده و افراد نیازمند همچنان باید به درد خود بسازند و بسوزند.
نگارش از یاسر مختاری
انتهای پیام