بعد از پخش سریال «صاحبدلان» در سال 85، همیشه این کار به عنوان یکی از بهترین آثار مناسبتی سیما نام برده شده است. در همین رابطه محمد حسین لطیفی کارگردان مجموعه همیشه در مصاحبههای مختلف از نبود امکانات برای ساخته شدن سریالی دیگر با همین کیفیت اظهار گلایه میکرد، اما بعد از گذشت 12 سال، کاری از لطیفی روی آنتن رفته که به نظر میرسد تلاشی نافرجام برای نزدیکی به سریال «صاحبدلان» است.
وقتی از عدم موفقیت این سریال حرف میزنیم منظور در قیاس با سریال «صاحبدلان» است، والا این مجموعه در مقایسه با بسیاری از تولیدات سیما از کیفیت بهتری سود برده است. «سردلبران» یک ویژگی مهم و اساسی دارد آنهم غیرواقعی بودن شخصیتهای این سریال تلویزیونی است، یعنی رفتاری که از آدمهای این سریال میبینیم حداقل در جامعه شهری نمیتوان آن را به راحتی مشاهده کرد.
البته ممکن است این ادعا مطرح شود که کارهایی نظیر «سر دلبران» در پی الگوسازی است برای همین نباید انتظار داشت هر آنچه در جامعه وجود دارد را به صورت واقعی تصویر کند، اما در این رابطه نکتهای وجود دارد، آنهم اینکه وقتی ما نتوانیم موضوعات مورد نظرمان را با دایره منطق و واقعیت به بیننده منتقل کنیم، مسلماً نباید انتظار داشته باشیم که تماشاگر آن را باور کرده و از آن تاثیر بگیرد.
مطلب دیگر در رابطه با «سر دلبران» به کلیشهپردازی این سریال برمیگردد که در برخی نقشها شکلی عیان دارد که برای مثال به چند کارکتر آن اشاره میشود؛ شخصیتهایی که جعفر دهقان، محمد کاسبی، فرهاد قائمیان، اسماعیل محرابی، جهانبخش سلطانی و... آن را ایفا کردهاند به نظر کاملاً تکراری هستند و ما مشابه آن را در آثار بسیاری شاهد بودهایم. شخصیت بهمن با بازی قائمیان گواه بارز این ادعاست. درباره این شخصیت کارگردان اصلاً مشخص نمیکند، چگونه فردی که گذشتهای نامشخص داشته به یکباره اصلاح شده و نسبت به همه نگاهی رئوفانه پیدا میکند، حتی نسبت به افرادی که به وی ظلم میکنند.
وقتی درباره کلیشههای غیر واقعی «سر دلبران» حرف زده میشود باید به شخصیت غیر واقعی دکتر که اسماعیل محرابی آن را بازی میکند هم اشارهای داشته باشیم. این شخصیت که اتفاقاً کرواتی هم است دائما در مسجد مشاهده میشود، به نحویکه وقتی برای حضور در مطب پیدا نمیکند، البته شلوغ نشان دادن مسجد قابل درک است، چون کارگردان میخواهد مسجد را محلی نشان دهد که مشکلات محله در آن رفع و رجوع میشود، اما وقتی این خواسته به شکل اغراق شده مطرح میشود، باور آن کمی دشوار و سخت است.
در میان شخصیتهای اکثراً کلیشهای این سریال، تنها نقش بروز ارجمند تا حدودی از این معضل در امان است، زیرا ما در فیلمها و سریالهای تلویزیونی عادت کردهایم که شخصیت روحانی فردی کاملاً خنثی و ساکت باشد، اما در «سر دلبران» روحانی فیلم به شدت فعال و پرجنب جوش است و برخلاف الگوهای رایج، شخصیتی کلیشهای ندارد، حتی در برخی مواقع با مردم تندی کرده و با زبان تند با آنها سخن میگوید. این اتفاق خوبی است که در این شخصیت رخ داده است، اما متأسفانه این موضوع درباره دیگر شخصیتهای سریال دیده نمیشود.
بحث دیگر پیرامون «سر دلبران» به جغرافیای مجموعه برمیگردد که تصویربرداری در آن انجام شده است. این فیلم در یزد جلوی دوربین رفته و محلهای قدیمی نیز برای کار انتخاب شده است. این اتفاق شاید برای برخی تماشاگران، نوستالژی به حساب آید، اما جمع کثیری با آن غریبه هستند. درباره کارگردانی این سریال هم باید گفت که اتفاق خاصی را در این سریال شاهد نیستیم که بخواهیم آن را به عنوان نقطهای درخشان در سریال نام بریم. برای همین تنها میتوان با ارفاق نمره متوسط به لطیفی بابت این کار داد.
درباره این سریال و نقاط قوت و ضعف آن چندان نمیتوان حرف زد، چون آیتمهای مورد بحث در آن چندان جدی نیستند. این مسئله از فیلمنامه این کار شروع شده و به مباحث دیگر تعمیم پیدا میکند، حتی تیتراژی که برای «سر دلبران» اتنخاب شده به نظرم کاری شعاری است که ایدهپردازی جدیدی در آن مشاهده نمیشود.
درباره حامی این سریال (سازمان اوج) حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد، چون حضور اوج در سینما و تلویزیون با مخالفان و موافقان خاص خود رو به رو است، اما باید گفت که این مجموعه یکی از ضعیفترین کارهایی است که از سوی این مرکز حمایت شده است، البته در برخی آثار که اوج حامی آن است این سازمان تنها نقش حامی مالی را دارد، اما در این کار طبق گفتههای شنیده شده این سازمان در تولید هم دخالت داشته است، برای همین هم ظاهر و کیفیت کار آسیب دیده است.
به هر حال طبق آماری که صدا و سیما ارائه کرده «سر دلبران» در بین آثاری که سیما ارائه کرده، بیشترین امتیاز را دارا است، اما این امر امتیازی برای کار محسوب نمیشود، چون دو کار دیگر نیز آنچنان کیفیت چشمگیری ندارند که از آن بخواهیم به عنوان رقیبی جدی نام بریم، به ویژه سریال «رهایم نکن» که به نظر جزء بدترین آثاری است که محمدمهدی عسگرپور آن را جلوی دوربین برده است.
به قلم داود کنشلو
انتهای پیام