عابد؛ عاشقی در پی استعانت
کد خبر: 3719179
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۸:۲۷
پرتوی از قرآن / بخش ششم

عابد؛ عاشقی در پی استعانت

گروه معارف - بنده خود را آماده می‌سازد و قدرت خود را در ضمن دیگران یک‌جا به سوی او (خدا) می‌گرداند؛ تنها این آمادگی و تمرکز قدرت برای جستن و گریز لز مرکز بندها کفایت نمی‌کند، مگر آنکه لطف خداوند که همان کشش و جاذبه او است به کمک رسد.

به گزارش ایکنا از اصفهان، آیت‌الله سید محمود طالقانی در تفسیر آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» در تفسیر پرتوی از قرآن خود نوشته‌اند:
عبادت، چنان‌که بعضی تفسیر کرده‌اند، تنها خضوع نیست، معنای فارسی عبادت بندگی است- یعنی خود را در بند نهادن و این بند را پیوسته بر گردن خود استوار داشتن، تسلیم شدن برای هر چه در برابر هر که همان بندگی آن است، خواه از جهت احتیاج یا رغبت و محبت یا بزرگی و عظمت باشد، لازم این چنین تسلیم خضوع است، پس نخست بنده کمال و عظمتی را در محبوب احساس می‌نماید تا آنجا که خود را تسلیم بدون شرط می‌گرداند و در برابرش سربندگی فرود می‌آورد چون به این حد رسید محبوب معبود می‌گردد.
پرتو این آیه و تاثیرش
انسان که از قوا و میل‌های گوناگون ترکیب‌یافته به هر سو که توجه نمود و هرچه را مطلوب پنداشت، تدریجا تسلیم آن می‌شود و بند بندگی آن را به گردن می‌نهد بدین‌جهت با اندازه قوا و میل‌ها و اوهامی که از این‌ها برمی‌خیزد معبود می‌گزیند، گسستن این بندها آن‌گاه میسر است که عقل را آزاد گرداند و به ربوبیت عمومی جهان و رحمت عام بی‌پایان و تدبیر و مالکیت مبدأ تربیت و خیر و رحمت چشم بگشاید، با شعور به این عظمت و قدرت و تصرف می‌تواند از بند بندگی غیر او بجهد و از این جهش به این جمله‌ای که ابراز شعور و حرکت و جهش وفناء در اراده اوست تعبیر نماید.
«ایاک نعبد» با تقدیم ضمیر – ایاک- که حصر و توجه کامل و حرکت را می‌رساند، از حمد و توصیف غایب به سوی حضور و خطاب برگشته، در توصیف به حمد و ربوبیت و رحمت و مالکیت مطلوب و معبود به حق را می‌یابد و سراسر جهان را پر از صفات او می‌نگرد، بلکه جز ظهور این صفات چیزی به چشم نمی‌آید و جذب و کشش آن را در وجود خود احساس می‌نماید و به عبادت و تقرب و تسلیم کامل به او آخرین بندهای بندگی غیر او را می‌گسلاند، تنها قدرت حرکت کافی نیست و برای ادامه آن باید کمک بگیرد، به این جهت با تکرار ضمیرو تقدیم آن بر فعل می‌گوید:
ایاک نستعین: استعانت برای انجام کار دشوار است که قدرت و کوشش کوشا تنها کفایت نمی‌کند، تکرار ضمیر«ایاک» این را می‌رساند که دو مطلوب و دو نظر است: نخست توجه به معبود و عظمت و قدرت و کشش او، با آن توجه خود را به جلو می‌برد و می خواهد که هر چه بیشتر به قربش رسد، وچون توجه و همت را با حرکت و پیشرفت هماهنگ نمی‌بیند و احساس به موانع می‌نماید توجهش به جاذبه‌های مخالف برمی‌گردد و پای همت را در میان علائق و عواطف گرفتار می‌بیند و می‌گوید:« وایاک نستعین» و نی تکرار ضمیر دلالت بر آن دارد که هر چه با قصد قربت رو به‌عبودیت پیش رود باز برای قرب دیگر باید کمک جوید و باز در خواست نماید.
ضمیرجمع (متکلم مع الغیر) گویا برای همین است که برای برداشتن این موانع و جستن از این بندها می‌بایست حرکت با نیروی اجتماع باشد، زیرا مجموع مرکب قدرت چند تن بیش از حاصل جمع‌ قدرت فرد فرد همان چند تن است یا بگو با تصاعد هندسی مجموع نیروها بالا می‌رود مانند قوانین جاذبه و حرکت وسرعت، افزایش مضاعف ثواب جماعت به حسب افزایش عدد افراد روی همین قاعده است، به همین جهت اصل تشریع نمازهای یومیه به جماعت بوده و فرادای رخصتی است، در نماز انفرادی گرچه ممکن است توجه به مبدأ بیشتر و معارضه‌های نفسانی کمتر باشد ولی به همان اندازه قدرت مقاومت و حرکت کمتر است، چون بندهای بندگی غیر خدا و جاذبه‌های مخالف کمال بسیار نیرومند است، بریدن آن‌ها و جستن از این دام‌ها ( که از این دو جمله ایاک نعبد و ایاک نستعین فهمیده می‌شود) چاره‌ای نیست- داستان گرفتاری همای بلند پرواز روح و سر انسانی در این دامگاه و راه رستگاریش داستان «حمامه مطوقه» کتاب کلیله است.
پس بنده خود را آماده می‌سازد و قدرت خود را در ضمن دیگران یک‌جا به سوی او می‌گرداند( هیئت و ترکیب دو جمله این را می‌رساند) تنها این آمادگی و تمرکز قدرت برای جستن و گریز لز مرکز بندها کفایت نمی‌کند، مگر آنکه لطف خداوند که همان کشش و جاذبه او است به کمک رسد، گویا همین توجه و اخلاص در استعانت جلب لطف و کشش است، و این طلب کمک که برای جستن و رستن و تقرب و عبادت است جز از طرف خداوند نشاید، زیرا یکسره وابسته به لطف اوست بلکه خود کشش و لطف است، و با کمک خواستن در چیزهای دیگر جداست زیرا کمک خواستن در دفاع از حق و جلب نفع و شفاء و روزی از غیر خدا از اسباب و سنت‌های جهان است، ولی سنت و سبب منحصر در عبادت همان کمک خواستن از خداوند است( پس بعضی از مفسرین سلفی که آیه را برای حصر کمک در چیزهایی دیگر هم دانسته‌اند به اشتباه رفته‌اند).
آنچه گفته شد معانی و اسراری است که از نظم و ترکیب این دو جمله فهمیده می‌شود چه بسا از خلال آن برق‌هایی زده و پرتوی از این آیات بر ذهن درخشیده که رخ برتافته یا چنان‌که تابیده نمی‌توان تاباند، و هیچ جمله کوتاه و بلند مانندش این معانی را نمی‌رساند؛ مثلا گفته شود؛ ایاک نعبد وایاک نستعین- انما نعبدک و نستعین بک- نعبدک وحدک- لک العباده و بک الاستعانه، و مانند این‌همان اعجاز کلام است که چون حرفی برداشته یا جابجا شود مانند آن نگردد و رساتر از آن را کسی نیابد.
انتهای پیام

captcha