تعیین مرز‌های مسئولیت پذیری مسلمانان از نگاه نهج البلاغه
کد خبر: 3720879
تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۵

تعیین مرز‌های مسئولیت پذیری مسلمانان از نگاه نهج البلاغه

گروه جامعه ــ یادمان باشد بهشت را به بها دهند نه به بهانه، پس مرزهای وظایف مسلمانیمان را بشناسیم.

طلب بهشت به بهای یاری از مظلومان یا بهانه مسلمانیتعیین مرز‌های مسئولیت پذیری مسلمانان از نگاه نهج البلاغه

به گزارش ایکنا، دفاع از مظلوم از بدیهیات مکتب اسلام است که بار‌ها و بار‌ها در آیات قرآن کریم و کلام پیامبر مکرم اسلام و ائمه اطهار (ع) بدان اشاره شده است که از جمله می‌توان به سخنی از پیامبر اکرم (ص) که می‌فرمایند: «خداى متعال به داود (ع) وحى فرمود: اى داود! هیچ بنده‌اى نیست که ستمدیده‌اى را یارى رساند یا در ستمى که به او رفته، همدردى کند، مگر اینکه گام‌هاى او را در آن روزى که همه گام‌ها مى‌لغزد، استوار نگه دارم» اشاره کرد.

همچنین از امام صادق (ع) نقل شده است: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُعِینُ مُؤْمِناً مَظْلُوماً إِلَّا کَانَ أَفْضَلَ مِنْ صِیَامِ شَهْرٍ وَ اعْتِکَافِهِ فِى الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَنْصُرُ أَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا نَصَرَهُ اللَّهُ فِى الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه؛ هیچ مؤمنى، مؤمن ستمدیده‌اى را یارى نمى‌رساند، مگر اینکه عمل او، برتر از یک ماه روزه و اعتکاف در مسجدالحرام باشد و هیچ مؤمنى نیست که بتواند برادر خود را یارى رساند و یاری‌اش دهد، مگر اینکه خداوند در دنیا و آخرت او را یارى کند.»

حکایت مردم فلسطین نیز امروز روایت زنان، مردانی و کودکانی است که مورد ظلم واقع شدند، اما برخی افراد گمان می‌کنند، عدم حضور این افراد در مرز‌های کشورشان و سکونتشان در شهر و دیار دیگری وظیفه حمایت را از گردن آنان ساقط می‌کند. برای قضاوت در این خصوص به خطبه ۲۸ نهج البلاغه اشاره و حکم را به وجدان‌ها واگذار می‌کنیم.

امام علی (ع) بعد از شنیدن خبر درآوردن خلخال از پای زن یهودی و مسلمان می‌فرمایند: «و لقد بلغنی ان الرجل منهم کان یدخل علی المراه المسلمه، و الاخری المعاهده، فینتزع حجل‌ها و قلب‌ها و قلائد‌ها ورعثها، ما تمتنع منه الا بالاسترجاع و الاسترحام، ثم انصرفوا وافرین ما نال رجلا منهم کلم، و لا اریق لهم دم، فلو ان امرا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما، بل کان به عندی جدیرا، فیا عجبا عجبا و الله یمیت القلب و یجلب الهم من اجتماع هؤلاء القوم علی باطلهم، و تفرقکم عن حقکم، فقبحا لکم و ترحا، حین صرتم غرضا یرمی: یغار علیکم و لا تغیرون، و تغزون و لا تغزون، و یعصی الله و ترضون؛ به من خبر رسیده که یکی از آنان به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانی که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده وارد شده و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره‌های آن‌ها را از تن شان بیرون آورده است؛ در حالی که هیچ وسیله‌ای برای دفاع جز گریه و التماس کردن نداشته اند، آن‌ها با غنیمت فراوان برگشته اند بدون اینکه حتی یک نفر از آن‌ها زخمی شود و یا قطره‌ای خون از آن‌ها ریخته شود، اگر به خاطر این حادثه مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نمی‌شود و از نظر من سزاوار و بجا است.‌ای کاش شما را نمی‌دیدم شگفتا شگفتا بخدا سوگند این حقیقت قلب انسان را می‌میراند و غم و اندوه می‌آفریند که آن‌ها در مسیر باطل خود این چنین متحدند و شما در راه حق این چنین پراکنده و متفرق؟ روی شما زشت باد و همواره غم و غصه قرینتان باد که شما هدف حملات دشمن قرار گرفته اید پی در پی به شما حمله می‌کنند و شما به حمله متقابل دست نمی‌زنید. با شما می‌جنگند و شما نمی‌جنگید، این گونه معصیت خدا می‌شود و شما به آن رضایت می‌دهید».

در حدیثى از رسول اکرم نیز مى‌خوانیم: «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ کسى که صبح کند و نسبت به سرنوشت مسلمانان [بى‌تفاوت بوده و]اهتمام به خرج ندهد، مسلمان نیست».

برای بررسی بیشتر موضوع می‌توان به کلام اندیشمند متفکر قرن حاضر، استاد شهید مرتضی مطهری نیز اشاره کرد. وی در مورد موضوع فلسطین اینگونه بیان کرده است.

شمر امروز را بشناس

واللَّهِ و باللَّهِ ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللَّهِ قضیه‏ اى که دل پیغمبر اکرم(ص) را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانى که دل حسین بن على را خون کرده، این قضیه است. اگر می خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می خواهیم به عزادارى حسین بن على(ع) ارزش‏ بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن على امروز بود و خودش می گفت براى من عزادارى کنید، می گفت چه شعارى بدهید؟ آیا می گفت بخوانید «نوجوان اکبر من» یا می‌گفت: بگویید: «زینب مضطرّم الوداع، الوداع»؟ اگر حسین بن على بود می گفت: اگر می خواهى براى من عزادارى کنى، براى من سینه و زنجیر بزنى، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمرِ امروز موشه دایان است. شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان می‌خورد. مرتب دروغ در مغز ما کردند که این یک مسأله داخلى است، مربوط به عرب و اسرائیل است. باز به قول عبدالرحمن فرامرزى اگر مربوط به اینهاست و مذهبى نیست، چرا یهودیان دیگر دنیا مرتب براى این‌ها پول می‌فرستند؟

از مسلمانی خودمان خجالت بکشیم!

ما چه جوابى در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم؟ آیا چند روز پیش در روزنامه نخواندید که در سال گذشته یهودیان سایر نقاط دنیا، ۵۰۰ میلیون دلار براى این‌ها فرستادند که با این پول‌ها فانتوم بخرند و بر سر مسلمانان بمب بریزند؟! شنیده‏ ام یهودیان ایران خودمان در سال گذشته معادل پول دو فانتوم فرستادند. ۳۶ میلیون دلار پول از یهودیان ایران خودمان براى آن‌ها به عنوان کمک رفت؛ و من آن یهودی‌ها را به عنوان اینکه یهودى هستند ملامت نمی کنم، ما خودمان را باید ملامت کنیم. او به همکیشش کمک کرده است؛ با کمال افتخار پول می فرستد، رسیدش هم از موشه دایان مى‏آید و آن را در بازار هم نشان می دهد، می گوید بیا رسیدش را ببین. مگر همین دو سه شب پیش ننوشتند (من بریده‏اش را از اطلاعات دارم) که الان فقط یهودیان مقیم آمریکا روزى یک میلیون دلار به اسرائیل کمک می کنند؟! آنوقت تلاش ما مسلمین در این زمینه چه بوده است؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم، خودمان را شیعه على بن ابیطالب بخوانیم. اصلًا من باید بگویم بعد از این، داستانى را که ما از على بن ابیطالب (ع) نقل می کنیم، حرام است که دیگر در منابر نقل کنیم که روزى على بن ابیطالب شنید دشمن‏ به کشور اسلامى حمله کرده است: «وَ هذا أخوغامِدٍ وَ قَدْ وَرَدَتْ خَیْلُهُ الْانْبارَ». بعد فرمود: شنیده‏ ام زینت یک زن مسلمان را یا زنى که در حمایت مسلمانان است گرفته‏ اند؛ شنیده‏ ام دشمن سرزمین مسلمین را غارت کرده است، مردانشان را کشته یا اسیر کرده است، متعرض زنان آن‌ها شده است، زیور‌ها را از گوش و دست زن‌ها جدا کرده است. بعد همین على بن ابیطالب(ع) که ما اظهار تشیع او را می کنیم و نسبت به او حساسیت هاى بی معنى و دروغین نشان می دهیم، گفتند: «فَلَوْ انَّ امْرَأً مُسْلِماً ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا اسَفاً ما کانَ بِهِ مَلوماً بَلْ کانَ بِهِ عِنْدى جَدیراً» اگر یک مرد مسلمان با شنیدن این خبر دق کند و بمیرد، سزاوار است و مورد ملامت نیست. آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالى به آن‌ها بکنیم؟ آیا این‌ها مسلمان نیستند، عزیزان ندارند؟ آیا این‌ها براى حق مشروع بشرى قیام نمی‌کنند؟

یادمان باشد بهشت را به بها دهند نه به بهانه، پس مرز‌های وظایف مسلمانیمان را بشناسیم.

انتهای پیام

 

 

captcha