برای ارزیابی موفقیت برنامههای سیما، یکی از متداولترین روشها نظرسنجی است که از طریق مخاطبان برنامههای گوناگون انجام میشود، اما این روش در صدا و سیمای ما ضرورت چندانی ندارد، چون در نهایت مدیران سیما اعلام میکنند که 80 درصد مخاطبان سیما از برنامههای گوناگون سیما استقبال کردهاند. این آمار همیشگی نیز هیچ تفاوتی بین برنامهها قائل نیست. حال این سریال میخواهد کار ضعیفی چون «معمای شاه» باشد یا اینکه سریالی مناسبتی با عنوان «رهایم نکن».
مقدمه ذکر شده، بهانهای است تا بخواهیم به ساخته جدید محمدمهدی عسگرپور بپردازیم. این فیلمساز عموماً در کارهایش به مخاطب عام توجه چندانی ندارد. این مسئله هم در آثار سینمایی وی مشهود است هم اینکه مجموعههای تلویزیونی او، عموماً جزء کارهای پر سر و صدای تلویزیون نیست، اما با این حال همیشه کارهای او از استانداردهای خوب کارگردانی برخوردار است، ولی این بار در اکثر بخشها، عسگرپور نتوانسته در حد نام و سابقه خود کاری را روانه آنتن کند.
نکته جالب اینجاست که معاون سیما مدعی شده است که در میان سه سریال تلویزیون «رهایم نکن» بالاترین میزان تماشاچی را دارد! حال تصور کنید اگر چنین سریال کسل کنندهای به عنوان پرمخاطبترین اثر شناخته میشود، برای دو مجموعه دیگر چه میزان علاقهمندی را میتوان متصور شد؟! ساخت اخیر عسگرپور بار دیگر روایتگر قصهای تکراری است که بارها در سیما به آن پرداخته شده است، یک فرد متدین و معتبر در میانسالی به خطای بزرگ خود در جوانی اعتراف میکند و میخواهد به نوعی برای خود حلالیت بگیرد.
باید به یاد داشت که صرف تکراری بودن قصه، دلیلی بر بد بودن کار نیست، چون آثار بسیاری هستند که با وجود تکراری بودن مخاطب فراوان دارد، اما «رهایم نکن» در بیان این قصه تکراری زبانی الکن دارد. یکی از دلایل این مسئله به انتخاب بسیار بد بازیگران این سریال مربوط میشود. این کار به نظرم در انتخاب بازیگران بزرگترین ضربه را خورده است، چون بیشتر بازیگران نتوانستند از عهده نقششان برآیند، امین تارخ به واسطه سالها تجربه خود در این میان استثنا است، اما دیگر نقشها جدا از بد بودن، قابل تحمل نیز نیستند.
بحث فیلمنامه «رهایم نکن» نیز احتیاجی به نقد ندارد، چون برای بد بودن سناریوی این کار نیازی نیست که از اصول نقد آگاه باشید چون هر نوع نگاه و سلیقهای به طور مشخص یک نقد را به این حوزه وارد میکند. آن هم روند کند و کسل کننده سریال است، البته کارگردان سعی کرده با خلق داستانکهای کوتاه تا حدی این ضعف را پوشش دهد، اما این اتفاق نتوانسته کمکی به بهتر شدن کار کند، حتی در بخشهایی، دلزدگی تماشاگر را هم پیش آورده است. درباره روند کند سریال، برخیها معتقدند که کارگردان میتوانست با تدوین بهتر، روند سریال را اصلاح کرد، ولی روند و مسیر حرکتی قصه به گونهای است که معتقدم تدوین به هر نحو که باشد باز هم قادر نخواهد بود جلوی کندی قصه را بگیرد.
بحث دیگری که در این سریال مطرح است پیرامون موضوعات دینی «رهایم نکن» است. اصلیترین مفهوم در این سریال موضوع روزی حلال است که به شکل نامانوسی بیان میشود، چون بیان این موضوع شکلی منطقی ندارد. برای مثال حاج رسول، شخصیت متعهد و نیکوکار قصه در پیری متوجه اشتباه خود میشود. جالب اینجاست که وی با وجود خیانت در اموال برادر و خواهرانش به دیگر اصول انسانی و دینی متعهد بوده و از هر گونه خطایی مبرا است. این اتفاق کاملاً بر عکس آن چیزی است که ما در روایت اسلامی درباره آن خواندهایم. در احادیث و روایات ما آماده که مال حرام همه زندگی انسان را در برمیگیرد نه اینکه به عنوان اتفاقی کوچک، تنها در خاطره فرد باقی بماند.
بحث دیگرغلوهایی است که پیرامون برخی موضوعات چون عزت نفس در مجموعه شاهد هستیم، در «رهایم نکن» قرار است برخی شخصیتها نسبت به مال دنیا بیتفاوت باشند در شرایطی که خود در کمال سختی زندگی میکنند. این اتفاق را درباره شخصیت خواهر امین تارخ در «رهایم نکن» به خوبی میتوان مشاهده کرد. این بازیگر جدا از بازی بدی که دارد به شغل مسافربری مشغول است تا خرج خانواده و همسر بیمارش را تامین کند. وی تمام عمر از کمکهای بردارش استفاده کرده است، اما زمانی که بردارش به او میگوید سهم الارث وی را به او نداده و حالا میخواهد آن را بپردازد از قبول آن سر باز میزند. این اتفاق جدا از اینکه باور پذیر نیست به نوعی بیانگر آن است که شخصیتپردازی خوبی برای کارآکترها صورت نگرفته است، والا تماشاگر میتوانست این اتفاق را در مجموع قبول کند.
امین تاریخ بازیگر خوب کشورمان باید به این نکته توجه کند که بازی در سریالهایی از این دست را بپذیرد چون تکرار این نقشها به نحوی خاطرات بازیهای خوب او را درسریالهایی چون «اغما» و «سفر سبز» از بین میبرد. در آخر نیز باید به مدیران سیما گفت که برای اثبات گفتههای خود نیازی نیست به آماری که پایه و اساس آن مشخص نیست استناد کنند. چون رویه صدا و سیما نشان داده است که آنها علاقهای به اصلاح این روند و توجه به ذائقه مخاطب ندارند.
به قلم داود کنشلو
انتهای پیام
رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) در پاسخ به سوال از حق پدر بر فرزندش فرمود: او را به اسم صدا نزند، پیش از او راه نرود، پیش از او ننشیند و برایش دشنام نخرد (کافی ۲\۱۵۹\۵).
واقعا این چه دستی است که می خواهد مسلمان را از محدوده مجاز مسلمان بودن و انسانی نگریستنش جدا کند. (الا دست شیطان)