به گزارش ایکنا؛ آیتالله مدرسی در بیست و سومین جلسه تفسیر سوره حدید، گفتار خود را با قرائت آیات 27 و 28 سوره حدید آغاز کرد: «ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَيَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ؛ آنگاه به دنبال آنان پيامبران خود را پى درپى آورديم و عيسى پسر مريم را در پى [آنان] آورديم و به او انجيل عطا كرديم و در دلهاى كسانى كه از او پيروى كردند رافت و رحمت نهاديم و [اما] ترك دنيايى كه از پيش خود درآوردند ما آن را بر ايشان مقرر نكرديم مگر براى آنكه كسب خشنودى خدا كنند با اين حال آن را چنانكه حق رعايت آن بود منظور نداشتند پس پاداش كسانى از ايشان را كه ايمان آورده بودند بدانها داديم و[لى] بسيارى از آنان دستخوش انحرافند اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا پروا داريد و به پيامبر او بگرويد تا از رحمت خويش شما را دو بهره عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به [بركت] آن راه سپريد و بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است».
وی اظهار کرد: اگر در خصوص قرآن شبههای برای ما پیش آید نباید حرف بی دلیل بزنیم بلکه باید برویم دنبال آیاتی که واضح است. آیات واضح یا محکمات قرآنی موجب میشود متشابهات هم محکم شود و برای ما روشن شود. در رابطه با آیهای که قرائت شد و جزء متشابهات قرآن است باید برویم سراغ سایر آیات تا مفهوم آن آشکار شود. این آیه درباره مومنینی است که در فاصله دوران حضرت عیسی و حضرت محمد(ص) یعنی دوره فترت وجود داشتند. در این دوران که 600 سال طول کشید، زندگی بر مومنین خیلی دشوار گذشته است؛ چراکه بعد از حضرت عیسی جبارین به حکومت رسیدند و به مومنین ظلم میکردند.
آیتالله مدرسه افزود: حالا با توجه به سایر آیات، باید به این مسئله بپردازیم که مومنین باید در آن دوران و دورانهای مشابه چه کار میکردند؟ قرآن میفرماید کسی نباید از حکومت جبارین پیروی کند مگر در یک صورت: «إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً؛ مگر اينكه از آنان به نوعى تقيه كند» (العمران، 28). یعنی کار به جایی برسد که نسبت به جان و مالتان ترس داشته باشید که در آن صورت میتوانید تقیه کنید.
وی ادامه داد: امروز هم همین وظیفه را داریم. اگر مسلمانان در یک کشور گیر کردند مثل مسلمانان روهینگیا در میانمار، باید آتشبس قبول کنند. در روایتی فرمودهاند: یکی از سنن انبیا این بوده که وقتی به حد یقف میرسیدند فرار میکردند. مگر حضرت موسی نبود: «فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ؛ چون از شما ترسيدم از شما گريختم». خود امام حسین(ع) از مکه فرار کردند؛ چون میخواستند حضرت را در بیتاللهالحرام به شهادت برسانند. حضرت صادق(ع) میفرمایند: وقتی بحث تقیه نزد امام سجاد(ع) طرح شد، حضرت فرمودند: اگر ابوذر میدانست از آنچه در قلب سلمان بود او را میکشت در حالی که پیامبر(ص) بین این دو برادری ایجاد کرده بود. از این روایت معلوم میشود مسئله تقیه یک مسئله عادی نیست بلکه مسئلهای بسیار مهم است.
وی افزود: حضرت صادق(ع) فرمودند: هیچ تقیهای به درجه تقیه اصحاب کهف نمیرسد. حالا شاید مقصود از آیهای که میفرماید: «وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا»، این باشد که رهبانیت اولیه از عمل اصحاب کهف آغاز شده باشد و به این صورت بوده باشد که در شکاف کوهها پنهان میشدند تا دینشان محفوظ بماند.
آیتالله مدرسی در ادامه خاطر نشان کرد: مسئله دیگری که میخواهم عرض کنم این است که در زبان عربی به جنبشهای مخفیانه «باطنیه» میگفتند. باطنیه شیعیانی بودند که با حکومتها مخالفت کردند و در اثر ظلم آن حکومتها فعالیت زیرزمینی داشتند؛ اما چون به قواعد اساسی مبتنی نبودند دچار انحراف شدند. برای نجات از این نوع انحرافات، در سوره حدید یک راهکار بیان شده است: «يَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ» در تفسیر این آیه آمده است: «یا امامی که به آن اقتدا کنند». همانطور که بدون نور نمیشود حرکت کرد، بدون وجود امام هم نمیشود حرکت کرد. مرجع تقلید هم نائب امام است و برای صیانت از دین باید از مرجعی که صفاتش در روایات بیان شده است پیروی کرد.
وی در ادامه گفت: بدانید که هدف ما در زندگی یک چیز است: اینکه خودمان را از آتش جهنم نجات دهیم. خداوند در آیه 185 آلعمران میفرماید: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ؛ هر كه را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعا كامياب شده است». هر چیزی هدف دارد و هدف زندگی ما این است. «اعتق رقبی من النار» یعنی اینکه خدایا من گیر افتادهام. من در آتش هستم تو مرا از آتش در بیاور.
وی افزود: در سورهای که مورد بحث ماست گامهایی که شیطان بدان وسیله بشر را به درک میرساند بیان شده است. درک یعنی آخرین نقطه جهنم. متاسفانه شیطان ما را به یکباره در آتش نمیاندازد بلکه پله پله انسان را به درک میبرد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد پاى از پى گامهاى شيطان منهيد» (نور، 21). منافقین به مومنین میگویند ما با هم بودیم چطور شما نجات پیدا کردید؟ منافقین در ظاهر متدین بودند اما در باطن منافق بودند و باطنشان خراب بود. این است که انسان را میلرزاند. شاید ما هم از آن افراد باشیم. در این آیه علت گراهی منافقین بیان شده است که اولین مورد آن این است: «فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ». فتنه یعنی ابتلا. از نظر زبان عربی گفتهاند طلا را روی آتش میگذاری تا طلا از مس جدا شود. به این عمل فتنه میگویند.
انتهای پیام