درام قوی، عامل جذابیت «بچه مهندس»
کد خبر: 3721854
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۵

درام قوی، عامل جذابیت «بچه مهندس»

گروه هنر ــ «بچه مهندس» به لحاظ ساختار و فرم، کار فوق‌العاده‌ای نیست، اما به واسطه درام قوی و پرکششی که دارد به یک اثر قابل دیدن تبدیل شده است.

دارم قوی، عامل جذابیت «بچه مهندس»

همیشه درباره الزام درام در برنامه‌های نمایشی سخن گفته می‌شود، به‌نحویکه در نقدهای مختلف عمده اشکالاتی که به فیلم‌ها و سریال‌ها گرفته می‌شود نیز به این حوزه مربوط است. دلیل این مسئله را این‌گونه توصیف می‌کنم؛ درام می‌تواند تماشاگر را پای فیلم یا سریال نگاه دارد. این ویژگی تا به آنجا اهمیت دارد که سریالی چون «بچه مهندس» با یک ساختار بسیار معمولی تنها به واسطه داشتن یک درام خوب و پرکشش توانسته بخش عظیمی از مخاطبان را به سمت خود جذب کند.

داستانی که در سریال بیان می‌شود بارها در کارهای مختلف سینمایی و تلویزیونی مطرح شده، اما این تکرار باعث کمرنگی جذابیت در کار نشده، چون همانگونه که گفته شد علی غفاری کارگردان سریال توانسته درام کار را به خوبی در این مجموعه لحاظ کند. حال بیاییم بررسی کنیم که درام چگونه شکل می‌گیرد. در قدم ابتدای ما باید شخصیت منفی و مثبت داشته باشیم تا با رفتار متقابل خود کشش برای قصه ایجاد کنند، البته اگر این شخصیت‌پردازی مورد نظر تک بعدی باشد ما به سمت کلیشه‌ پردازی می‌رویم، اما در این مجموعه این اتفاق رخ نمی‌دهد و کارگردان برای نقش منفی نیز رگه‌های مثبت در نظر گرفته است.

الزام دیگر که در درام وجود دارد، شوک‌هایی است که کارگردان به قصه می‌دهد، همچنین ورود شخصیت‌های جدید و داستان‌های تازه باعث می‌شود قصه تکراری نشود. برای مثال پس از گذشت 10 قسمت بهاره رهنما وارد قصه می‌شود تا کودکی را به فرزندی قبول کند. در ادامه نیز صورت زخمی با بازی کریم اکبری مبارکه وارد داستان شده تا به نوعی این سوال را در ذهن ایجاد کند که او پدر کدامیک از بچه‌های یتیم خانه است. معمای دیگری که در قصه ما به آن می‌اندیشیم این است که شخصیت سرلک کیست؟ همین سوال تا پایان ما را به دنبال خود می‌کشاند.

بحث دیگری که باید به آن اشاره کنم لوکیشنی است که توانسته فضایی نوستالژیک به کار دهد، چون فضای حاکم بر این محل دقیقاً در خاطرات همه ما وجود دارد. ما این قبیل تصاویر را یا در دوران مدرسه دیده‌ایم یا این‌که فیلم‌ها و سریال‌های دهه 60 و 70 به وفور از چنین لوکیشن‌هایی استفاده می‌کردند. نکته جالب دیگر به بحث طراحی لباس این کار مربوط می‌شود، چون در بسیاری از مواقع این مهم چندان مد نظر فیلمسازان تلویزیون قرار نمی‌گیرد، اما در این کار حتی مانتوی بازیگران زن هم متناسب با همان دوران است.

از دیگر زیبایی سریال، بازی‌های زیبا کودکان است. جواد، مژگان و رسول جدا از بازی‌های خوبی که دارند به لحاظ چهره نیز انتخاب‌هایی خوبی هستند، برای همین بازی آنها به دل می‌نشیند، اما بازیگر بزرگسال این مجموعه هم عمدتاً بازی‌های خوبی از خود ارائه کرده‌اند. به ویژه بهناز جعفری با هنرنمایی خیره کننده خود، نفرت تماشاگران را برمی‌انگیزد. نفرت مورد نظر نیز به این دلیل است که نقش او بسیار تلخ و به نوعی منفی است، پس سخت است چنین کاراکتری را به درستی جان بخشیدند.

درباره بخش فنی «بچه مهندس» می‌خواهم به نکته‌ای دیگر اشاره کنم. آن‌هم تیتراژ پایانی سریال است که با صدای رضا صادقی روی آنتن می‌رود. انتخاب صحنه برفی به صورت قاب گرفته شده همان بحث نوستالژیک بودن را در تماشاگر ایجاد می‌کند، همچنین شعر و نحوه اجرای رضا صادقی دلنشین و با موضوع سریال همخوان است. درباره کارگردانی این سریال هم باید گفت اگر این حوزه را بخواهیم با کارهای قبلی علی غفاری «استرداد» یا «ابوزینب» مقایسه کنیم مطمئناً شاهد افت هستم، هرچند که این مقایسه صحیح نیست، چون بودجه آن دو کار قابل مقایسه با بچه مهندس نیست. در مجموع کارگردان توانسته دکوپاژ و میزانسن خوبی برای کار داشته باشد برای همین نمی‌توان ضعف چندان بزرگی را از کار گرفت.

نکته دیگر این‌که وقتی از کارگردانی سخن می‌گوییم باید ببینیم ظرفیت‌هایی که در اختیار این فیلمساز قرار گرفته تا چه اندازه بوده و وی از این منابع چگونه بهره گرفته است؟ برای پاسخ به این پرسش بهتر است از دو کار دیگر رمضان امسال، مثال بزنیم. «سر دلبران» و «رهایم نکن» دو  سریالی هستند که دو فیلمساز مطرح پشت دوربین آن قرار گرفته‌اند، اما اولی به اندازه‌ای ضعیف است که موجبات خنده تماشاگران را پیش می‌آورد و دوم نیز (رهایم نکن) بسیار سرد است. با این توضیح وقتی می‌بینیم کارگردان‌های توانمندی در این دوره چنین عمل کرده‌اند باید به سریال کم هزینه‌ای مانند بچه مهندس نمره قبولی داد.

مطلب بعد در این یادداشت به برخی انتقادات بر می‌گردد. عمده این انتقادات نیز یک حرف را می‌زند، آن هم این‌که این کار بیش از حد ملودرام است. این گفته را نمی‌توان به عنوان ایراد فنی در نظر گرفت، چون این‌که یک کار ملودرام باشد یا طنز به سلیقه و نیاز مخاطب مربوط می‌شود. برای همین ممکن است عده‌ای کار طنز دوست داشته باشد و عده‌ای دیگر با آثار ملودرام ارتباط خوبی برقرار کنند اما در این میان بدسلیقگی مدیران سیماست که با پخش سه کار جدی نتوانسته تناسب را در میان کارها ایجاد کند.

در انتها سوالی مطرح است، آن‌هم این‌که در بچه مهندس آموزه‌هایی دینی و اسلامی تا چه حد مدنظر قرار گرفته است؟ جواب این پرسش را به صورت مصادقی نمی‌توان داد، چون معتقدم کل کار در خدمت چنین مفاهیمی است و اصولاً نمی‌توان سخن یا پیامی را در کار دید که خارج از آموزه‌های مدنظر باشد. برای همین بهتر است به یک یا چند نمونه اکتفا نکنیم، بلکه کل این سریال را یک اثر اخلاقگرا نام ببریم که بر پایه باورهای اسلامی تولید شده است.

به قلم، داود کنشلو

انتهای پیام

captcha