به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایران» نوشته رضا صمیم، عصر امروز با حضور نعمتالله فاضلی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و آرش حیدری، پژوهشگر اجتماعی با همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و انجمن جامعهشناسی ایران در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
در ابتدای نشست، رضا صمیم به معرفی اثر خود پرداخت و در خصوص نحوه شکلگیری این پژوهش عنوان کرد: حدود دو سال پیش در پژوهشگاه مطالعات اجتماعی تصمیم گرفتیم روی حوزههای تخصصی ویژه متمرکز شویم. در فرآیند تقسیم مزیتهای نسبی، عنوان تولید و مصرف فرهنگی جزء مزیتهای نسبی من قلمداد شد؛ چراکه رساله دکتری و پایاننامه کارشناسی ارشد من در خصوص همین موضوع بوده است.
وی ادامه داد: وقتی یک برنامه دو ساله برای پروژه تدوین شد، ابتدا باید میدیدیم درباره چه موضوعی تحقیق میکنیم. وقتی من در خصوص دو مفهوم تولید و مصرف فرهنگی در کشور ایران تأمل کردم، به این نکته پی بردم که ما چقدر میتوانیم رویدادها و مناسبات اجتماعی را با مفاهیم تولید و مصرف فرهنگی تحلیل کنیم. فصل نخست کتاب، درباره این دو موضوع است. نتیجه کار هم این بود که ما مناسبات اجتماعی متکثر مستقری که در چهارچوب تولید و مصرف فرهنگی قابل توضیح باشد، نداریم.
دانشگاه به مثابه کانون اجتماع غریبهها
صمیم ادامه داد: به عقیده من دانشگاه از معدود جاهایی است که شکل نزدیک به ایدهآلی از مناسبات جامعوی در آن قابل مشاهده است که مهمترین جلوه آن ایجاد زمینه مناسبات اجتماعی برای افرادی است که با هم غریبه هستند و این دانشگاه است که رابطه میان آنها را ایجاد میکند. به عبارت دیگر دانشگاه، اجتماع غریبهها است. اشتیاق شدید برای رفتن به دانشگاه و ارزشمند بودن صرف حضور در دانشگاه و قرار گرفتن در مناسبات جامعوی دانشگاه که در آن تولید و مصرف فرهنگی رخ میدهد تمام چیزی است که میخواستم در روایت خودم بیان کنم.
وی خاطر نشان کرد: برونداد این تحقیق چهارچوبی است که در فصل آخر آوردم. ضمنا در این کتاب برخی ایدههای تاریخی خودم درباره سازمان و دولت در ایران را گنجاندهام. دلیل کتاب شدن این پژوهش این بود که این کار، درآمدی بر یک پژوهش چند ساله است و من میخواستم چهارچوب خود را در پروژههای بعدی بیازمایم. این تحقیق کتاب شد تا مورد نقد جامعه علمی قرار بگیرد و به یک معنا، هدف از انتشار این کتاب صرفا انتشار آن بوده است و نه چیز دیگر.
دانشگاه ایرانی از منظر نقد درونماندگار
در ادامه این نشست، آرش حیدری به بیان انتقادات خود پیرامون اثر پرداخت و اظهار کرد: رضا صمیم در پی نقد است، نه تملق و نه آنچه اشتباهی نقد نامیده میشود. نقدهای فضای پیرسالار جامعهشناسی در ایران یا تملقگونه است و یا به صورت نوعی کلیتپردازی شبهفرانکفورتی است که تنها صورتی از ایده را نقد میکند و با تلاش برای نفهم نشان دادن دیگری در پی نقد اثر است. من در این فرصت میخواهم نقدی درونماندگار از این کتاب ارائه کنم. نقد درونماندگار میخواهد نشان دهد یک صورتبندی کجا ایستاده است.
وی ادامه داد: 90 صفحه از این کتاب مواجهه با ایران است و 60 درصد دیگر توضیح فراوان از رویکردهایی است که به موضوع تولید و مصرف فرهنگی میپردازند. اگر ما اسم کتاب را ندانیم چه بسا تا صفحه 70 ندانیم مسئله چیست و نویسنده میخواهد راجع به چه بحث کند. در صفحه 76 ورود نسبی به مدعا میشود. حجم زیادی از کار به توضیح نظری پرداخته است که ضرورت آن نامشخص است. مفاهیم نظری که در متن مشاهده میشود یک خوانش نیست یک نقل است. به نظرم این کتاب میتوانست یک جستار 70 صفحهای باشد.
دانشگاه در گذار دوگانه سنت و مدرنیته
حیدری اضافه کرد: نکته دیگر این است که ایده بنیادینی که متن بر آن سوار شده، دوگانه تاریخی سنت و مدرنیته در قالب فهم ما از جامعه ایران است که از سه دهه قبل از مشروطه آغاز میشود. وقتی ما این نگاه را داریم میتوانیم به این ایده برسیم که آنچه ایران دارد در تعلیق سنت و مدرنیته و آشفتگی میان این دو است. ایده «ما چه نیستیم» بنیادینترین ایده تفکر در ایران معاصر است. فوکو میگفت «تاریخ فقدان» یعنی آنچه ایده تحقیق آنجا نهایستاده است.
وی گفت: حالا مثال میزنم. تاریخنگار ایرانی در مواجهه با دارالفنون میگوید که ایرانیها با دانش غرب مواجه شدند، آن را برگزیدند و به خانه آوردند. این تلقی یعنی تصور ایران به عنوان خلأ محض. من نمیخواهم بگویم گذشته ایران فاجعه بوده است یا خیلی ارزشمند بوده، من میگویم دارالفنون در خلأ ممکن نشده است. تاریخنگار فقدان، دارالفنون را در نیستی میگذارد. تاریخِ فقدان نمیتواند رابطه نقادانه و توضیح مشخصی از محل استقرار پژوهش ارائه بدهد. دورکیم میگوید تمدن نه مثبت است و نه منفی، بلکه یک وضعیت است. مدرن بودن یک حالت و یک وضعیت است و در فضا-زمانهای مختلف تکین و یگانه است. از این نظر، ایران به همان میزان مدرن است که آمریکا مدرن است. اینها فرمهایی از مدرن بودن است.
پیامد غلبه تفکر تاریخ فقدان در کتاب
پژوهشگر اجتماعی تأکید کرد: در سراسر کتاب این ایده که دانشگاههایی ایرانی در جایی باید باشند قرار ندارند، موج میزند. حضور مفرط تاریخ فقدان در اثر موجب شده است مدعیات تاریخی رضا صمیم هم ارزش پیدا نکند. چرا ما باید مدعیات تاریخی نویسنده را بپذیریم یا رد کنیم؟ غلبه تاریخ فقدان موجب شده است این گزارهها از نظر مولف بدیهی به نظر بیاید. برخی مفاهیم از فرط تکرار بدیهی و قطعی تلقی میشوند و با بدیهی شدن امکان تعامل را از ما میگیرند.
در ادامه نشست، نعمتالله فاضلی به بیان انتقادات خود پیرامون کتاب «تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایران» پرداخت و عنوان کرد: از اینکه در دانشگاههای ما این جریان شکل گرفته است که نهاد آموزش عالی را تئوری کنیم خوشحالم. رضا صمیم هم آشکارا تلاش کرده است در این حوزه نظریهای مطرح کند و این شهامت را داشته است که تألیفی تئوریک درباره موضوع دانشگاه در ایران انجام دهد.
وی ادامه داد: این کتاب در مجموع اثر منسجمی است و به شکل مجموعه مقالات نیست، بلکه دیدگاه مشخصی را دنبال میکند. ویژگی خوب این کتاب این است که نویسنده دوست داشته است واژگان و زبان خودش را به کار ببرد و تلاش کرده است کتاب را تألیف کند. مسئله ضعف تألیف مشکلی است که در دانشگاهها وجود دارد. کسی میتواند خوب بیندیشد که بتواند به خوبی از زبان بهره بگیرد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه اظهار کرد: اولین مشکل این کتاب این است که عنوان «تولید و مصرف فرهنگی» با محتوای کتاب هماهنگ نیست. به یک معنا این کتاب در خصوص «تولید و مصرف فرهنگی» نیست، بلکه مولف در خصوص تحولات ارزشی و اجتماعی در ایران و جایگاه دانشگاه در این تحولات اجتماعی بحث کرده است. نه تنها خود عنوان کتاب دلالت دیگری غیر از محتوای کتاب دارد، بلکه وقتی از تولید و مصرف فرهنگی صحبت میکنیم بحث در خصوص پیمایشها است و بحث تاریخی و تطبیقی نداریم.
دانشگاه؛ مولد سوژه سیاسی
وی ضمن اشاره به نقد آرش حیدری در خصوص غلبه تاریخ فقدان در این کتاب، توضیح داد: گرچه دیدگاه آرش حیدری ارزشمند است، اما بر خلاف خوانش ایشان از کتاب، نویسنده دارد توضیح میدهد که دانشگاه یک چیزی تولید میکند که اتفاقا تولیدش هم خیلی مهم است و در فرآیند شکل دادن به جامعه ایران نقش دارد. مولف نمیگوید دانشگاه در وضعیت گذار از سنت به مدرنیته است، بلکه دارد نقش آن را در جامعه توضیح میدهد. به اعتقاد من رضا صمیم از یک جایی به بعد متوجه شده است دانشگاه مولد است، اما تولیدش علم نیست، بلکه تولیدش سوژه سیاسی است.
وی خاطر نشان کرد: آیا واقعا دانشگاه ما به این معنایی که نویسنده مطرح کرده است و ادعا کرده سوژهای که دانشگاه تولید میکند با ارزشهای جامعه تضاد دارد، با جامعه تضاد دارد؟ بنده اینگونه فکر نمیکنم. در این کتاب گفته شده دانشگاه صورتی است از شهر؛ حال این دانشگاه چگونه با جامعهای که سریعترین نرخ شهرنشینی را در سالهای اخیر داشته است تقابل دارد؟ گفتار شما با گفتمان رسمی حکومت سازگار است که معتقد است دانشگاه از لحاظ ارزشی با جامعه همسو نیست و غربزده است. جامعه و دانشگاه ایران از جهات مختلف همسویی دارند اما مشکل جایی شروع میشود که بخواهیم این همسوییها را شرح دهیم. جامعه و دانشگاه هر دو میخواهند تغییر کنند و دانشگاه، موتور این تغییر است.
یادآور میشود کتاب «تولید و مصرف فرهنگی» در دانشگاه ایرانی اثر رضا صمیم، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، مقدمهای انتقادی است برای فراهم کردن زمینهای نظری ـ مفهومی ـ روششناختی که بتوان با آن به مطالعه تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی پرداخت. پیشفرض این پژوهش تاریخی ـ انتقادی، عدم مفهومپردازی «منحصر به فرد» از تولید به مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی در پژوهشهایی است که تاکنون در این حوزه به انجام رسیده است. این کتاب اردیبهشتماه سال جاری در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران روانه بازار نشر شد.
گزارش از مصطفی شاکری
تصاویر این نشست را اینجا ببینید.
انتهای پیام