به گزارش ایکنا؛ عبدالحسین طالعی عضو هیئت علمی دانشگاه قم و مولف دهها عنوان اثر در زمینه معارف اسلامی در سلسله یادداشتهایی که به صورت هفتگی برای این خبرگزاری ارسال میکند به بررسی ابعاد مختلف مسئله گفتمان مهدویت و آسیبشناسی این موضوع میپردازد. در یادداشت حاضر که در دو بخش تنطیم شده است، نخست به موضو شرافت و اهمیت روز جمعه پرداخته شده و سپس معنای اطلاق صفت «خائف» نسبت به امام عصر مورد مداقه قرار گرفته است. متن یادداشت از نظر میگذرد:
«این یادداشت را با حدیثی گرانقدر از رسول خدا(ص) زینت میبخشم. این حدیث شریف در کتاب «المقاصد العلیه فی المطالب السنیه» ص 188 آمده است. این کتاب از نوشتههای مهم علامه امینی در تفسیر چهار آیه قرآن است که اخیرا برای نخستینبار منتشر شده است. علامه امینی حدیث را از برخی منابع معتبر کهن نقل کرده، از جمله: شیخ کلینی در کافی (چاپ 8 جلدی اسلامیه) ج 3 ص 414، شیخ مفید در المقنعه ص 154، شیخ طوسی در تهذیب الاحکام ج 3 ص 2 و مصباح المتهجد ج 1 ص 262.
متن حدیث (به نقل کافی) این است: «عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)؛ إِنَّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ سَيِّدُ الْأَيَّامِ، يُضَاعِفُ اللَّهَ فِيهِ الْحَسَنَاتِ وَ يَمْحُو فِيهِ السَّيِّئَاتِ وَ يَرْفَعُ فِيهِ الدَّرَجَاتِ وَ يَسْتَجِيبُ فِيهِ الدَّعَوَاتِ وَ يَكْشِفُ فِيهِ الْكُرُبَاتِ وَ يَقْضِي فِيهِ الْحَوَائِجَ الْعِظَامَ. وَ هُوَ يَوْمُ الْمَزِيدِ لِلَّهِ فِيهِ عُتَقَاءُ وَ طُلَقَاءُ مِنَ النَّارِ. مَا دَعَا بِهِ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ - وَ قَدْ عَرَفَ حَقَّهُ وَ حُرْمَتَهُ - إِلَّا كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَجْعَلَهُ مِنْ عُتَقَائِهِ وَ طُلَقَائِهِ مِنَ النَّارِ. فَإِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ وَ لَيْلَتِهِ مَاتَ شَهِيداً وَ بُعِثَ آمِناً. وَ مَا اسْتَخَفَ أَحَدٌ بِحُرْمَتِهِ وَ ضَيَّعَ حَقَّهُ إِلَّا كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُصْلِيَهُ نَارَ جَهَنَّمَ إِلَّا أَنْ يَتُوبَ».
ترجمه: «روز جمعه سرور روزهاست، خداوند نيکيها در آن چند برابر ميکند و گناهان را در آن ميزدايد و درجات را در آن بالا ميبرد و دعاها را در آن مستجاب ميکند و اندوهها را در آن برطرف ميسازد و حاجتهاي بزرگ را در آن بر ميآورد. آن روزی است که خداوند بر تعداد آزادشدگان از آتش میافزاید. دعا نمیکند فردی که حق و حرمت این روز را شناخته باشد، جز اینکه بر خداوند است که او را از آزادشدگان از آتش قرار دهد. هر کس در روز و شب آن بمیرد شهید است و در امنیت برانگیخته میشود. کسی که حرمت آن را سبک بشمارد و حقش را ضایع کند بر خداوند است که او را به آتش جهنم دراندازد مگر آنکه توبه کند.»
متن حدیث چند محور اصلی دارد: 1. برکت و فضیلت جمعه (قبول اعمال و ...) به ویژه برآورده شدن نیازهای بزرگ و مهم. 2. ضرورت شناخت عظمت و حرمت آن. 3. هشدار به کسانی که حرمت آن را سبک شمارند و بدان بیتوجهی کنند. سخن در همین بند اخیر است:
اولا به کلام پیامبر بنگریم و هشدار دوزخ برای چنین کسی مگر در صورت توبه. پس بنگریم که جمعه را به کاری نگذرانیم جز اینکه در خدمت احیای امر اهل بیت باشد. ثانیا سبک شمردن آن میتواند به کاری متوسط یا دعایی در سطح پایین باشد. درخواستهای سبک از خداوند، نوعی استخفاف به جمعه است. به هر حال، هر چه نعمت بالاتر، ضرورت شکر آن مهمتر. سرمایه بزرگ، مراقبت جدی میطلبد. حال میگویم: آیا حاجتی مهمتر از ظهور امام عصر(عج) هست؟ آیا درخواستی مهمتر از درخواست ظهور برای یک دوستدار حضرتش قابل تصور هست؟ اندکی ژرف ببینیم، بیندیشیم و تصمیم بگیریم.
معنای «خائف» بودن امام زمان(عج)
معمولا در کتابها دیده میشود که خوف را به واژه ترس معنا میکنند. بدین ترتیب، خوف از خدا یعنی ترس از خدا. نیز در مورد حضرت ولی عصر(عج)، در حدیث آمده که علت غیبت حضرتش اینکه: «یخاف القتل». این جمله ترجمه میشود: «از کشته شدن میترسد». در زیارت آل یاسین، «المرتقب الخائف» به عنوان «نگران ترسان» معنا میشود.آنگاه دو سؤال مطرح میشود: آیا خدا ظالم است که از او بترسیم؟ امامی که از کشته شدن میترسد چگونه میخواهد جهان را اصلاح کند و ظالمان را سر جای خود بنشاند؟
پیش از جواب این مطلب اشاره کنم که بخشی از شبهات را خودمان پدید میآوریم (با ترجمه یا توضیح غلط)، آنگاه به فکر جواب دادن میافتیم. در حالی که با ترجمه یا توضیح صحیح، اساسا شبهه پیش نمیآید تا نیاز به پاسخ پیش آید. از این مطلب مهم نیز به یک اشاره بسنده کنم که بخشی از تحریف کتابهای آسمانی پیشین به این دلیل بر میگردد که متن کتاب به زبان اصلی را ترویج نکردند، بلکه به ترجمهها اکتفا کردند، کم کم اصل متن فراموش شد و ترجمه ها معنا را عوض کردند.
اما معنای خوف: ترجمه این کلمه به «ترس» غلط است. ترجمه صحیح، «ناامنی» است در برابر «امن» نه «ترس» که قاعدتا در برابر «شجاعت» باید بیاید. در کتابی اخلاقی از یکی از اعلام دیدم که سخن از خوف ممدوح و مذموم آورده و به تفصیل، این دو را از هم جدا کرده، چرا که خوف را به معنای ترس گرفته است.
دقت در کاربرد کلمه خوف، نشان میدهد که این کلمه همه جا در برابر امن است نه شجاعت. موارد در قرآن و حدیث زیاد است که عزیزان خودشان رجوع می کنند، مانند آیه «و لیبدلنّهم من بعد خوفهم امنا». پس خوف یعنی ضد امن یا به تعبیر دیگر: «ناامنی».
فرق ناامنی با ترس چیست؟ ترس حالتی روانی است که انسان در درون خود احساس میکند و در هر حال، نکوهیده است. اما ناامنی نتیجه ماجرایی بیرونی است که امنیت را از کسی میگیرد، به هر دلیل. لذا میتواند اشجع الشجعان باشد، اما در وضعیت ناامنی قرار گیرد که برایش پدید آوردهاند. نمونهاش حضرت موسی(ع) که به تعبیر قرآن «فخرج من المدینه خائفا یترقب» (دقت کنید به شباهت این تعبیر با جمله زیارت آل یاسین). همین آیه را حضرت سیدالشهدا هنگام خروج از مدینه تلاوت فرمود. آیا میتوان این دو معصوم گرامی را به ترس نسبت داد؟ هرگز، بلکه سخن از ناامنی این دو است که برای کار بزرگی که در پیش دارند، باید موقتا به محل امنی بروند تا زمان و شرایط آن کار بزرگ فرا رسد.
خوف از خدا یعنی چه؟ یعنی ناامنی در برابر خداوند از عدل او، در برابر رجا نسبت به او به دلیلی فضلش. (به جمله لوح جابر دقت شود: فمن رجا غیر فضلی او خاف غیر عدلی ...). تفصیل این مطلب در مباحث عدل الهی است. اما خوف حضرت ولی عصر، از دشمنان است که شرایط را برای حضرتش ناامن کردهاند، در حالی که اشجع الشجعان است. چون برنامه بزرگ و مهمی در پیش دارد، زمانی به امر الهی از دسترس دشمنان دور شده تا محفوظ بماند و روزی دیگر آن برنامه را اجرا کند. آن روز را ما نزدیک میدانیم.»
انتهای پیام