حجتالاسلام والمسلین علی آتشزر؛ کارشناس رسانه در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره شرایط رکود در سیما اظهار کرد: رکودی که امروز در سیما حاکم است ربط چندانی به مخاطبان ندارد، بلکه به نظر میآید وضعیت موجود، بیشتر به نوعی تعامل مدیران سیما با دولت بر میگردد. از طرف دیگر نظام مالی صدا و سیما با مشکلاتی روبهرو شده که بخشی از این رکورد را سبب شده است، همچنین باید اضافه کنم با توجه به گرایشات سیاسی که در مجلس و دولت وجود دارد، برنامههای سیما تحتالشعاع قرار گرفته است. گواه بارز این کمبود را در تولیدات فاخر سیما میتوان مشاهده کرد. برای نمونه سریالی که ساخت آن شاید چند سال زمان برد مطمئناً در شرایط موجود به راحتی امکان فعالیت را نخواهد داشت، البته همیشه این مشکلات مالی به نوعی وجود داشته است، اما در دوره فعلی به دلیل وادادگی مدیران سیما در مواجهه با مشکلات مالی برنامههای خود را به نوعی پایهریزی میکنند که با فرد یا گروهی به مشکل برنخورند، برای همین یک خودسانسوری مضر بر سیما حاکم شده که رکورد را در سیما به وجود آورده است.
وی افزود: من رکود سیما را تنها تولید برنامههای فاخر نمیدانم، بلکه در حوزه سرگرمسازی نیز ما با مشکلات عدیدهای مواجه هستیم، در صورتیکه در ظاهر آثار طنز چندان ارتباطی با مسائل سیاسی ندارد، ولیکن خودسانسوری که از آن حرف زدیم به تدریج در مدیریت برنامهسازی دخیل شده است، بنابراین همین چینش مدیران و برنامهسازان به سمت همان خنثی بودن سوق پیدا کرده است. این اتفاق در شرایطی است که در دورههای پیشین مدیران سیما، نگاه آرمانی که در آن همدلی با ارزشهای نظام حاکم بود را در سیاستهای خود داشتند. نکته دیگر اینکه در شرایط فعلی آنچه اهمیت دارد پر شدن آنتن است، اما اینکه آنتن چگونه قرار است پُر شود اهمیتی ندارد.
این کارشناس در پاسخ به ادعای مدیران سینما که تنوع و گرایش در دوره فعلی بیش از هر زمانی در سیما وجود دارد، گفت: این نکته را قبول دارم که تنوع میتواند عاملی در جهت رشد کیفی محصولات فرهنگی و هنری شود، اما این اتفاق در سیما نتیجه عکس داده است. مطلب دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم بحث اسپانسر است، چون سیما برای خروج از رکود مورد نظر، سعی کرده با بهره بردن از اسپانسر بر مشکلات فائق آید؛ اتفاقی که در همه جای دنیا لحاظ میشود، اما در این میان نکتهای وجود دارد، آنهم اینکه در کشور ما به دلیل اقتضائات دینی و انقلابی که وجود دارد برخی اصول هست که باید آن را رعایت کرد. به همین دلیل بودجهای از طرف دولت و مجلس به صدا و سیما اختصاص داده شده تا سیاستهایش با خواست اسپانسرها گره نخورد، ولیکن آنچه در عمل مشاهده میکنیم این است که بسیاری از بایدها، قربانی حمایت اسپانسرها شده است!
آتشزر متذکر شد: مطلب دیگر اینکه اسپانسرهایی که این روزها از برنامههای سیما حمایت میکنند براساس اصول صحیح اقتصادی شکل نگرفتهاند. منظور اینکه این اسپانسرها یا صرفاً خدماتی هستند یا اینکه روابط سالم اقتصادی ندارند. با این توضیح وقتی قرار است از بیرون برای سیما حمایت مالی صورت گیرد باید با دقت و حساسیت بسیار بالا بر آنها نظارت کرد تا سیاستی کلی صدا و سیما دستخوش اختلال نشود. در این رابطه میخواهم به نکتهای اشاره کنم که به نظرم از آن به عنوان آسیبی بزرگ میتوان نام برد. آنهم اینکه برخی مواقع خواست اسپانسرها حتی بر نیاز مخاطبان نیز تقدم پیدا میکند به نحویکه در شرایط فعلی با توجه به رکود اقتصادی در جامعه، اسپانسرها حاکمان بیچون و چرای سیما شدهاند! در همین رابطه باید متذکر شوم که همه رکودی که از آن حرف زدیم به مسائل مادی بر نمیگردد، بلکه از آنجا نشئت میگیرد که صدا و سیمای ما در حال دور شدن از وجه فرهنگی خود است، بهنحویکه حتی اگر مشکلات اقتصادی بر طرف شود با وجود سیاستهایی که مدیران سیما در پیش گرفته به نوعی اصول ارزشی انقلاب فاصله گرفته و به سمت وجوه سرگرمی متمایل شده است.
وی در پاسخ به این سوال که بازتعریف از خطوط قرمز حاکم به صدا و سیما تا چه حد قادر است عاملی برای رهایی از مشکلات حکم بر سیما باشد؟ چنین پاسخ داد: در اینکه خطوط قرمز چه تعریفی دارد اظهار نظرهای مختلفی وجود دارد، اما باور من این است که مشکلات حاکم بر صدا و سیما برگرفته از خطوط قرمز حاکم بر اصول فرهنگی ما نیست. برای مثال نوع پوشش و رابطه بین زن و مرد آنگونه که باید در جذب مخاطب تاثیر گذار نیست، اما کتمان نمیکنم در برخی حوزهها ما نیازمند بازتعریف خطوط قرمز هستیم. در این رابطه من در بخش را نیازمند بازتعریف میدانم. ابتدا موضوعات اجتماعی و سپس مباحث سیاسی. در بخش اول سیما باید صدا تمام مردم شود نه اینکه تنها حرفهای یک گروه و عدهای خاص را تبلیغ کند.
آتشزر در پایان تصریح کرد: از نگاه من، سیما متأسفانه دستخوش یک محافظه کاری اجتماعی شده است. برای همین هم قادر نیست نه مشکلات را به درستی نشان دهد نه اینکه راهکارهای خوبی برای آن ارائه دهد. در حوزه سیاست هم سیما به دلیل همان خطوط قرمز قادر نیست وارد بخشهای حساسی شود، پس به ناچار در همان شکل کلیشهای و شعاری گرفتار مانده است این مسئله نیز هیچ ربطی به گرایشات اصولگرایی یا انقلابی مدیران ندارد، بلکه خنثی بودن حاکم بر سیما به نوعی چنین آسیبهایی را به وجود آورده است. مخلص کلام، در شرایط فعلی سیما در مواجه با رسانههای رقیب و معاند قادر نیست که مخاطب خود را حفظ کند، برای همین هم، هر روز شاهد ریزش بیشتر مخاطبان هستیم.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام