به گزارش ایکنا از استان مرکزی، به نقل از حوزه، کتاب«معاد استدلالی» اثری از مرکز تحقیقات اسلامی است که در 15 بخش به موضوع معاد پرداخته است که در ادامه بخشی ازموضوعات برگرفته از قرآن در ارتباط با معاد را میخوانید.
آثار اعتقاد به معاد
قرآن كريم، نـويـددهنده زندگى جاويد و حيات ابدى است و پياده شدن عدالت حقيقى در روز رستاخير را به مؤمنان مژده مىدهد. از مجموع آيات قرآن، در حدود 1400 آيه به معاد و خصوصيات آن اشـاره شده است، كه اين خود بيانگر اهميت آن است. اينک به بخشى از آثار و نتايج عقيده به معاد در جامعه و زندگى انسان و از زبان قرآن كريم اشاره مىكنيم:
سلامت داد و ستد
يكى از كاستیها در داد و ستد، كمفروشى است كه در اثر حرص بر ثروتاندوزى و مراعات نكردن حقوق ديگران پديد مىآيد. انسانى كه معتقد به قيامت باشد و كيفر و پاداش آن را باور داشته باشد كمفروشى نخواهد كرد. قرآن كريم در سوره مطففين بيانى دارد كه نشان مىدهد اگر كمفروشان معتقد به قيامت و حساب آن بودند كمفروشى نمىكردند: «اَلا يَظُنُّ اُولئِكَ اَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظيم»« آيا آنها گمان نمى كنند كه براى روزى بزرگ برانگيخته خواهند شد؟» بـنابراين، اعتقاد به معاد جلوی كمفروشى و هر كار غيرمشروع ديگر در داد و ستد ميان مردم را می گیرد و روابط سالم را بر بازرگانى حاكم مىكند.
بالا بردن روحيه رزمى و دلاورى
يكى از آثار ارزنده عقيده و ايمان به روز واپسين اين است كه در بالا بردن روحيه نظامى و سـلحشورى تأثير بسزايى دارد. چون روحيه نظامى جدا از امكانات فيزيكى و مادى، بستگى كامل بـه نـوع بـينش و جهانبينى فرد رزمنده دارد. رزمندهاى كه كشته شدن در راه خدا را مايه سعادت ابـدى و ورود بـه بـهـشـت و هـمـسـايـه شـدن بـا رسول خدا(ص) و اوليا و اوصياى خاص او مىداند، با كسى كه مرگ را جز نابودى و پوچى نمىداند قابل مقايسه نيست. خداوند در قرآن كريم در اين رابطه مىفرمايد: «مـُؤْمـِنـيـنَ اَنـْفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلوُنَ فى سَبيلِ اللهِ فَيَقْتُلوُنَ وَ يُقْتَلوُنَ وَعـْداً عـَلَيـْهِ حـَقـّاً فـِى التَّوْراةِ وَ الاْنـْجـيـلِ وَالْقـُرْآنِ وَ مـَنْ اَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذى بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ العَظيمُ/ خـداونـد از مـؤمـنان، جانها و اموالشان را خريدارى كرده، كه (در برابرش ) بهشت براى آنان بـاشـد؛ (بـه ا يـن گـونـه كه ) در راه خدا پيكار مىكنند، مىكشند و كشته مىشوند؛ اين وعده حـقـى اسـت بـر او، كـه در تـورات و انـجـيـل و قـرآن ذكـر فرموده؛ و چه كسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اكنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى كه با خدا كرده ايد؛ و اين است آن رستگارى بزرگ!»
چه تعبيرى از اين زيباتر كه خداوند در اين آيه از جهاد و شهادت به داد و ستد با خويشتن ياد كـرده، و كـالاى مـورد مـعـامله را جان و مال مؤمن مجاهد، و شهادت و جانبازيش در راه خدا دانسته؛ و پاداش اين جهاد و جانبازى را بهشت برين و رستگارى بزرگ جاودانى معرفى كرده است.
قـرآن كـريـم دربـاره لشكريان طـالوت، فرمانرواى بنى اسرائيـل ، آنگـاه كـه با لشكر نيرومند جالوت مواجه شدند، و از زيادى عده و تجهيزات آنان به هراس افتاده بودند، چينن فرمود: «... فـَلَمـّا جـاوَزَهُ هـُوَ وَالَّذيـنَ امـَنـُوا مـَعـَهُ قـالوُا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالوُتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذينَ يـَظـُنُّونَ اَنَّهـُمْ مـُلاقـُوا اللهِ كـَمْ مـِنْ فـِئَةٍ قـَليـلَةٍ غـَلَبـَتْ فـِئَةً كـَثـيـرَةً بـِاِذْنِ اللهِ وَاللّهُ مـَع الصّابِرينَ»«هـنـگـامـى كـه او (طـالوت) و افرادى كه با او ايمان آورده بودند(از بوته آزمايش سالم بدر آمدند) از آن نهر گذشتند،(از كمى نفرات خود ناراحت شدند و عدهاى) گفتند امروز ما توانايى مـقـابـله بـا جـالوت و سپاهيان او را نداريم، اما آنان كه مىدانستند خدا را ملاقات خواهند كرد( و بـه روز رسـتـاخـيـز ايـمـان داشـتند) گفتند: چه بسيار گروه كوچكى كه به اذن خدا بر گروه بسيارى پيروز شدند؛ و خداوند، با صابران است.
مـاجـرا از ايـن قـرار بـود كه بنىاسرائيل بر اثر كفران نعمت و قانون شكنى و بهانه جويى پس از رهايى از يوغ استعمار فرعونى، دچار زبونى و ذلت شده، و توسط جالوت، پادشاه جبار فلسطين مورد آزار و اذيت بيشمار قرار گرفته بودند و از خانه و كاشانه خويش بيرون رانـده شـده بـودنـد؛ بـر اثـر استغاثه و زارى به درگاه خدا، پروردگار جهان پيامبرى بنام «اشـمـوئيل» را بر آنان مبعوث ساخت؛ و آن حضرت به فرمان خداوند فرمانده لايق و شجاعى بـنـام «طـالوت» را بـراى جـنـگ بـا جـالوت بـر ايـشـان گـمـارد. ليـكـن بـاز مثل هميشه كارشكنى كردند، و جز اندكى، اكثر از جنگ با دشمن سرباز زدند. اما همين عده اندک در مـيانشان افراد بسيار قويدل و مؤمن راستين و شجاعى بودند، كه از جمله آنان نوجوانى مؤمن و شـجـاع بـنـام«داود» بـود كـه بـعـدهـا بـه پيامبرى رسيد. اين عده اندک همديگر را به پاداش بـزرگ مـعـنـوى ايـن جـهـاد مـقـدس و ارج و منزلت شهيد در پيشگاه خدا در روز قيامت نويد داده و تـهـيـيـج مـىكـردنـد، و در نـتـيـجه در اثر ايمان به خدا و روز رستاخيز بر سپاه عظيم جالوت پيروز گشتند!
روايـت اسـت روزى پـيـامـبـر(ص) درباره ترغيب مسلمانان به جهاد سخن مىگفتند و رزمندگان اسـلام را در بـرابـر جهاد و شهادت نويد بهشت مىدادند. يكى از مسلمانان بنام عمربن حُمام خرما مـىخورد، با شنيدن سخنان آن حضرت گفت: به به ! ميان من و بهشت فاصلهاى نيست مگر اين كـه بـدسـت آنـها(دشمنان ) كشته شوم . آنگاه خرماها را پرت كرده، به نبرد پرداخت تا به شهادت رسيد!
بـرخـى مـفـسـران نـوشـتـهانـد: آيـه ايـثـار دربـاره هـفـت رزمـنـده شـهـيـدى نـازل شـد كـه در جنگ احد به شدت مجروح و تشنه شده بودند. هنگامى كه كسى آبى به مقدار نـوشـيـدن يـک نـفـر آورد، سـراغ هـر كـدام رفـت ديـگـرى را تشنهتر از خود، و سزاوارتر بر نوشيدن آب معرفى كرد. سرانجام هيچكدام آب ننوشيدند، و لب تشنه شهيد شدند! روشـن اسـت تا اين حد از خود گذشتگى و ايثارگرى جز در سايه ايمان به خدا و روز جزا ممكن نيست.
تعديل غرائز
تداوم يـك زنـدگى سـالم و طـبـيـعـى بـراى انـسـان، در گـرو بـهـرهبـردارى مـتـعـادل از غرائز و دورى از هـر نـوع افراط و تفريط در اين زمينه است. اما انسان در بخش يا بـخـشهايى از دوران عمر در معرض طغيان غرايز و لجام گسيختگى آن قرار دارد، و چه بسا كه دچار لغزشها و مبتلا به آلودگيها و پليدیهاى اخلاقى شود.
ياد معاد و حسابرسى آن و نيز باور داشتن كيفر و پاداش سراى باقى، غريزه سركش انسانى را مهار كرده، و انسان را از افتادن در پرتگاه گمراهى و ورطه زشتيها باز مىدارد. به راستى اگـر كسى در اين انديشه كند كه از پس اين جهان، دنياى ديگرى است و انسان بار ديگر به صـحـنـه زنـدگـى بـر مـىگـردد؛ و بـايـد پـاسـخـگـوى هـمـه اعمال و رفتار و كردار ريز و درشت و آشكار و نهان خويش در تمام مدت عمر باشد، و سرنوشت نـهـايـى و سـرانجام نيک و بد انسانى بر مبناى همين كردار و رفتار دنيايى رقم مىخورد، به طـور حـتـم در او دگـرگـونـى عـمـيـق روحـى و اخـلاقـى ايـجـاد شـده و مـوجـب تعديل غرايز و مهار نفس سركش مىگردد.
رسول گرامى اسلام(ص) مىفرمايد:
«اُذْكـُروُا هـادِمَ اللَّذّاتِ، فـَقـيـلَ: وَ مـا هـُوَ يـا رَسـُولَ اللهِ؟ فَقالَ: اَلْمَوْتُ ... وَالْمَوْتُ اَوَّلُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنازِلِ الاّْخِرَةِ، وَ ا خِرُ مَنْزِلٍ مِنْ مَن ازِلِ الدُّنْي؛ از بـيـن بـرنـده لذتـهـا را يـاد كـنـيـد، سـؤ ال شـد: آن چـيـسـت ؟ فـرمـود: مـرگ ... و مرگ اولين منزل از منازل سراى آخرت ، و آخرين مرحله از مراحل (زندگى ) دنياست.»
امام جعفر صادق(ع ) مىفرمايد:
«ذِكْرُ الْمَوْتِ يُميتُ الشَّهَواتِ فِى النَّفْسِ ... وَ يُكْسِرُ اَعْلامَ الْهَوی»« ياد مرگ شهوات نفسانى را مىميراند ... و مظاهر هوا و هوس (و قدرت جولانش )را مىشكند.»
زيـرا يـاد مـرگ ، يـاد مـعـاد و مـحـاكـمـه و پـاداش و كـيـفـر در آن را هـمـراه دارد و از ايـن رو عامل مهم كنترل غرايز و هواها در انسان مؤمن است.
ضمانت اجرايى قوانين
اصـطـكـاک و بـرخـورد مـنـافـع افـراد در جامعه، لازمه زندگى اجتماعى است. جامعه از افرادى نيرومند، ناتوان ، مستعد و عقبمانده و ... تشكيل يافته، افراد نيرومند و مستعد، پيوسته مىكـوشـند تا همه امكانات را به خود اختصاص دهند؛ و ديگران را زير سلطه خود در آورند. از اين رو بايد قوانينى وضع شود تا حافظ حقوق و منافع تمام افراد جامعه باشد. تـأسيس قواى انتظامى و قضايى در جوامع كنونى، تنها مىتواند به بخشى از بىنظميها و خـلافـكـاريهاى آشكار پايان دهد، و توان جلوگيرى از همه آنها بويژه تخلّفات پنهانى را نـدارد.
عـلاوه بـر ايـن، اگـر قـواى انـتـظـامـى و قـضـايـى دچـار فـسـاد و انـحـراف شـدنـد چه عـامـل و چـه مـرجـعـى مـىتـوانـد از ايـن فساد جلوگيرى نمايد؟ پس به اين نتيجه مىرسيم كه تـأمـيـن عـدالت اجـتـماعى با اجراى قوانين سيستمهاى بشرى تنها يک موفقيت نسبى را به همراه دارد.
قـرآن كـريـم بـراى نـگـهـداشـتـن انـسان در مـسـيـر حـق و وادار سـاخـتـن او بـه پـيـروى كـامـل و هـمـه جـانـبـه از دسـتـورات الهـى، بـه انـسـان هـشـدار داده او را از نـافـرمـانـى خـداى مـتـعال بر حذر مىدارد و به استغفار و توبهاش فرا مىخواند و انسان را متوجه مىسازد كه اين عالم پايان مىپذيرد و قيامت برپا خواهد شد و بازگشت همگان به سوى خداى قادر است. در آن روز حـسـابگر اوسـت كـه از افـراد بـازخـواسـت مـىكند و كسانى را كه با قوانين الهى مخالفت كردهاند، عذاب كرده به كيفر مىرساند.
قرآن كريم در آيات آغازين سوره قيامت پس از آنكه بر حتميت وقوع روز واپسين و بازپرسى عمومى تاكيد ورزيده است، در ادامه به علت انكار منكرين معاد اشاره كرده و چنين فرموده:
«اَيـَحـْسـَبُ الاْنـْسـانُ اَلَّنْ نـَجْمَعَ عِظامَهُ بَلى قادِرينَ عَلى اَنْ نُسَوِّىَ بَنانَهُ بَلْ يُريدُ الاِنْسانُ لِيَفْجُرَ اَمامَهُ يَسْئَلُ اَيَّانَ يَوْمُ القِيامَةِ»« آيـا انـسـان مـىپـنـدارد كـه هـرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد؟! آرى قادريم كه (حتى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب كنيم ! (انسان شک در معاد ندارد) بلكه او مىخواهد(آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه كند! (از اين رو) مىپرسد: ((قيامت كى خواهد بود))!
مـراد اين است كه انسان منكر معاد مىشود و مىپرسد معاد چه وقت خواهد بود. علت اين انكار اين است كه مىخواهد جلو خود را براى انجام هر كار زشت و نادرستى باز نگهدارد، اين مىرساند كه اعتقاد به معاد ازانجام كارهاى خلاف جلوگیری میکند.
انتهای پیام