در سالهای اخیر عمده فروش فیلمهای سینمایی به تولیدات طنز خلاصه میشود آثاری که بسیاری از آنها کیفیت لازم را ندارند. در چنین شرایطی بحثهای مختلفی از سوی کارشناسان مطرح میشوند. برای مثال مطرح شدن مباحثی چون تفاوت طنز و هجو از جمله این موضوعات است. منتقدان به این مسئله، باور دارند اکثر این فیلمها را نمیتوان طنز نامید، بلکه بیشتر از آن به عنوان هجو نام برده میشود، اما اینکه تا چه اندازه این نظر درست است باید پیرامون آن تحقیق شود. به همین جهت خبرنگار ایکنا گفتوگویی را با اکبر نبوی کارشناس و صاحب نظر سینما انجام داده که مشروح آن را در زیر میخوانید.
در چند سال اخیر فیلمهای طنز، عموما کارهایی پرفروش هستند و موفقیت گیشه را در بسیاری از مواقع رقم زدهاند. اکران فیلمهای طنز موافقان و مخالفان خاص خود را دارد اما نکتهای که وجود دارد تفاوت هجو و طنز است. آیا شما نیز به این موضوع قائلید.
طنز در حوزه هنر و ادبیات مقام رفیعی دارد. در واقع میتوان گفت اگر بخواهیم کاربردی به آن نگاه کنیم نه صرفاً اکادمیک، بیان موضوعات بسیار جدی و در واقع تحلیل آنها به شکلی که یک تلخندی بر لبان مخاطب بنشیند از حوزههایی است که طنز میتواند در آن نقشی مهمی ایفا کند، البته آن تلخند ناشی از درک و آگآهی مخاطب از موضوعی است والا که هنرمند طنازانه آن را روایت کرده است.
تلخند قالبهای مختلف دارد، ممکن است تلخند در قالب یک فیلم، یک غزل، یک حکایت یا در غالب یک تابلو بیان شود. این امر تفاوت نمیکند. در واقع آن تلخند به مفهوم به چالش کشیدن یک موقعیت است، زیرا یک هنرمند موقعیتی را در نوع روایت هنری خودش به چالش میکشد و مخاطب هم قرار نیست در یک اثر کمدی بخندد و لذت ببرد.
در حقیقت در طنز، لذت به آن معنا وجود ندارد که در کار کمدی است. آن خندهای که بر لب میآید تلخند است، اما هجو ساحت دیگری دارد. هجو ساحت بسیار نازلی نسبت به طنز و کمدی دارد. بهترین معنا که برای هجو در فرهنگ لغت آمده، دست انداختن به ریشخند گرفتن و استهزا کردن است. هجو در مقام مقایسه بسیار نازل است و عموماً کارهای هجو چندان هنرمندانه نیستند، اما طنز به شدت هنرمندانه است. اگر طنز همانند فیلم «عصر جدید» واقعی باشد، مطلقاً کمدی نیست. طنز شگفتانگیز است. در واقع این فیلم سلطه ماشینیسم بر انسان را روایت میکند. در واقع موقعیتی را که یک انسان در آن وضعیت قرار گرفته است با زبان طنز در فیلم چاپلین روایت میکند.
در فیلم «جویندگان طلا» هم وضعیت به همین ترتیب است. در واقع حرص و آز انسان را در این فیلم با زبان طنز تفسیر و تحلیل میشود، بنابراین ما در طنز تفسیر و تحلیل داریم. هنرمند طناز، خودش صاحب تحلیل و نگرش است. حال آن موضوع اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، فرهنگی و هنری تفاوت چندانی ندارد. در حوزههای دیگر نیز وضعیت به همین منوال است. مثلاً فرض کنید در ادبیات کهن، یکی از قلههای بلند طنز، عبید زاکانی است. وقتی کارهای عبید را میخوانیم وی مجموعهای از موقعیتها را به طنز روایت میکند. این رویکرد را حافظ هم دارد، اما در مقایسه عبید، این ویژگی کمتر است. اگر حافظ یک طائفهای از اهل تصوف را با زبان طنز نقد میکند (واعظان این گونه بر محراب و منبر میکند چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکند) این طنز است و از آگاهی و معرفت حافظ نسبت به مجموعهای از موقعیتها اجتماعی حاصل شده است.
اما هجو این گونه نیست. در این شکل کار ممکن است کار مورد نظر حقیقتجویانه نباشد. در کلامی دیگر در طنز دیدگاه حقیقتجویانه وجود دارد، ولی در هجو که همان مسخره کردن و دست انداختن دیگران است، منطقاً دنبال حقیقت خواهی نیستیم، حتی نگرش واقعگرایانه هم نداریم چه برسد به نگرش حقیقت جویانه. در این شکل از کار ما دلمان میخواهد مسخره کنیم. دلمان میخواهد دست بندازیم.
در بخش دیگری از سخنانم باید به بحث کمدی نیز اشاره کنم. کمدی نه در مفهوم ارسطویی، بلکه در مفهوم رایج و امروزیش، فراهم کردن یک مجموعهای از موقعیتهای مفرح و شاد برای مخاطب است، البته کمدی عمیق هم نگرشهای معرفتجویانه دارد، اما نه به اندازه طنز. در کلامی دیگر اگر در بحث مطرح شده بخواهیم مرتبهبندی کنیم، اولین مرتبه به مفهوم برتری، طنز است بعد کمدی، بعد هزل و در انتها هجو است. باید تاکید کنم. هزل و هجو، جاهایی به شدت به همدیگر نزدیک میشوند، اما در واقع یکی نیستند. در جاهایی هزل به طنز نزدیک میشود و در جاهای دیگر هزل به کمدی نزدیک میشود.
در کارهای هجو سینما، عمدتاً ظاهرسازی دینی رعایت میشود. برای مثال به پوشش بازیگران در این دست تولیدات اشاره میکنم. آیا این رویکرد تاثیر گذار است؟
مطلقاً با هجو نمیتوان الگوسازی کرد. در حقیقت با انباشتی از زباله نمیتوانیم بر دیوار بنویسیم نظافت را رعایت کنید. اگر میخواهید مردم را دعوت کنید که نظافت را رعایت کنند، حتی اگر میخواهید تنها آن را بنویسید، باید با خطی زیبا نوشته شود، در غیر این صورت با خط نازیبا، دعوت مناسب نخواهد بود. در حقیقت دعوت نازیبا خراب کردن موضوع است.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام