به گزارش ایكنا از فارس، آیتالله علی شیخ موحد، مدیر حوزههای علمیه خواهران فارس امروز، دوم تیرماه در نشست تفسیر قرآن كریم خود كه در این مركز برپا شد با اشاره به آیات 206 و 207 سوره بقره گفت: خداوند در این آیات میفرماید «و چون به او گفته شود: از خدا بترس و از تبهکارى دورى گزین، عزّت و شکوه خیالى که با گناه و نفاق به آن دست یافته است، او را فرا مى گیرد[و پند نمى گیرد]. دوزخ او را بس است، و راستى که آن بد جایگاهى است. و از میان مردم کسى نیز هست که خود را به خدا مى فروشد تا در همه کارها خشنودى او را طلب کند. وجود چنین کسى، لطفى از سوى خدا بر آدمیان است، و خدا به بندگانش رئوف است».
وی با بیان اینكه خداوند در این آیات دو مورد از مصادیق ریاكاری و تقلب را بیان میكند، گفت: «وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ؛ و چون به او گفته شود از خدا پروا كن نخوت وى را به گناه كشاند پس جهنم براى او بس است و چه بد بسترى است» (آیه 206 سوره بقره) این آیه قسمتی از حکایت بسیار طولانی است.
انسان در عصبانیت و نیاز كمتر ریاكاری میكند
آیتالله شیخ موحد گفت: انسان در دو مرحله قادر به ریا کمتر است یا بهصورت عادی نمیتواند ریا کند یكی مرحله عصبانیت و دیگری مرحله نیاز. انسان وقتی عصبانی میشود نمیتواند خلاف حقیقت وجودی خودش عمل کند و حقیقت وجودیاش ظاهر میشود، لذا کسانی که تظاهر به ادب میکنند در موقع عصبانیت آن حقیقت وجودی یعنی بی ادبیشان ظاهر میشود و انواع حرفهای رکیک را میزنند و اینطور نیست که بتوانند در حالت عصبانیت تعقل را رعایت کنند و بر میگردد که به حقیقت وجودی آنها که چه هستند.
مدیر حوزههای علمیه خواهران فارس ادامه داد: وقتی انسان عصبانی میشود از نظر فیزیک بدن مقداری تعقلش از کار میافتد و یک فعل و انفعالاتی در خون اتفاق میافتد که تعقل انسان از کار میافتد، وقتی تعقل از کار بیفتد، انسان برمیگردد، فرهنگ ثابت در وجودش. آن فرهنگ به تعبیری بروز میکند. در موقع نیاز هم همینطور است و همان حقیقتی است که در موقع غضب در انسان ظاهر میشود و قدرت بر ریاکاری در این دو حالت وجود ندارد چون تعقل انسان کار نمیکند.این امر عادی و سادهای نیست که کسی بتواند در حالت نیاز و عصبانیت تعقلش را حفظ کند.
وی در ادامه سخنان خود به بیان روایتی درباره شأن نزول آیه مذكور پرداخت و افزود: ضحاك گوید: كفار قریش حیلهاى بهكار بردند و كسى را به مدینه نزد رسول خدا(ص) فرستادند كه ما مسلمان شدهایم. كسانى را براى تعلیم آئین اسلام نزد ما بفرست پیامبر عده اى را مانند حبیب بن عدى الانصارى و مرثد بن ابى مرثد الغنوى و عبدالله بن طارق و خالد بن بكیر و زید بن الدثنة به سركردگى و امارت عاصم بن ثابت نزد آنها فرستاد اینان حركت كردند.
آیتالله شیخ موحد اضافه كرد: هفتاد نفر از كفار قریش از مكه به قصد ایشان بیرون آمدند وقتى به مسلمانان كه قصد تعلیم آنان را داشتند، رسیدند. خدعه كردند و با اینان به جنگ و قتال پرداختند. در این میان مرثد و خالد و عبدالله كشته شدند. عاصم كه به حسب اتفاق هفت عدد تیر با خود داشت آنها را هدف قرار داد و با هر یك از آن تیر بزرگان كفار را كه خدعه كرده بودند بكشت و خود نیز در آن میان به شهادت رسید و حبیب بن عدى به اسارت به مكه برده شد.
وی افزود: طائفه بنوالحارث بن عامر بن نوفل او را خریدند و چون حارث در غزوه احد بدست حبیب كشته شده بود. طائفه او براى انتقام او را از مكه به قصد دارزدن بیرون بردند در این میان مردى از مشركین نیزه ى بر سینه حبیب زد. حبیب به او گفت: اتق الله، یعنى از خدا بترس. مشرك مزبور كه اعتقادى به خدا نداشت در خشم شد و نیزه را به سینه او فرو برد و این آیه در شأن این شهید نازل شد.
مدیر حوزههای علمیه خواهران فارس گفت: آنها گفتند ما مبلغ میخواهیم در حالی که دروغ میگفتند چون تا آن فرد در حالت اعدام گفت «...أَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ...؛... پس به هر سو رو كنید آنجا روى [به] خداست...» (آیه 115 سوره بقره) با نیزه به صورت او زده بودند تا صورتش را از قبله دور کنند، و زمانی که او از بالای دار به مشرکین گفت از خدا بترسید کافری که پایین بود در حالت عصبانیت و گناه رگ غیرتش به جوش آمد و نیزه را در بدن او فرو کرد.یعنی همان «أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ؛ نخوت وى را به گناه كشاند».
وی با بیان اینكه قرآن میگوید این طور افراد «فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ؛ پس جهنم براى او بس است و چه بد بسترى است»، گفت: «َحَسْبُهُ» به معنای این نیست که جهنم برای او کافیست، بلکه علاجی غیر از جهنم ندارند مگر جهنم تربیت شان کند و جهنم هم بد جایگاهی است.
طبق آیات قرآن، رگ غیرت چیز بدی نیست
آیتالله شیخ موحد با تصریح اینكه از مفهوم «إثمِ» در آیه شریفه در مییابیم که رگ غیرت چیز بدی نیست، گفت: اصل اینکه انسان صاحب غیرت باشد، بد نیست. انسان غیرت به ناموس، حفظ خاک کشور، حفظ مال خود و امثال اینها دارد و این بد نیست. خود عزت چیز بدی نیست و قرآن آن را تقبیح نمیکند و اصولاً عزت در فارسی یعنی رگ غیرت به جوش آمدن. «بِالْإِثْمِ» یعنی کسی که در گناه رگ غیرتش به جوش آید؛ جاهایی که مشروع نیست رگ غیرتش به جوش بیاید. قرآن به این افراد می گوید «فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ» کلمه حسبه، ترجمه به کافیست نمیشود، بلکه علاجی غیر جهنم ندارند که بد محل نزولی است.
حقیقت قابل پوشش هست یا نیست؟
وی با طرح این سئوال كه آیا حقیقت قابل پوشش است یا خیر، گفت: بشر میتواند حقیقت را بپوشاند ولی دو جا نمیتواند یکی در عصبانیت و یکی در نیاز و در این لحظات است كه حقیقت فرد مشخص میشود که چه اندازه توحید دارد. کسی که اهل توحید نیست، تشکر از غیر خدا میکند، ولی کسی که اهل توحید است تشکر از غیر خدا نمیکند.
مدیر حوزههای علمیه خواهران فارس یادآور شد: در روایات هم داریم که ائمه به مردم چیزی میبخشیدند و آنها میگفتند الحمدلله(فقط از خدا تشکر میکردند) لذا ایشان هم بیشتر میبخشیدند.
حقیقت برای بشر قابل پوشش است
وی با بیان اینكه حقیقت برای بشر قابل پوشش است و این از عجایب وجودی اوست، گفت: به عنوان مثال ترس از معاد که از معصوم(ع) نقل شده «عجب دارم از آنكه یقین دارد بمرگ چگونه شاد مىشود و عجب دارم از آنكه یقین دارد بدوزخ چگونه میخندد و عجب دارم از آنكه آزموده دنیا را و گردش آن را چگونه آرام میگیرد بآن و عجب دارم از آنكه یقین دارد بحساب چگونه گناه میكند» لذا در حالت عادی کسی نمیتواند حقیقت را بپوشاند. البته با حالت ریایی میشود حقیقت را پوشاند. لذا آیه 206 سوره بقره حالت مهمی از بشر را نقل میکند.
آیتالله شیخ موحد در بخش دیگری از سخنان خود با تصریح اینكه یکی از عجائب قرآن این است که هرجا آیهای درباره بهشت نقل شده، بلافاصله آیهای هم درباره جهنم هم بیان شده است، گفت: هر جا درباره انسانهای بد صحبت شده، درمورد انسانهای خوب هم صحبت شده است و در آیه مذكور هم بلافاصله آیه بعد درباره بهشت صحبت شده است تا انسانها خیال نکنند افراد خوب در جامعه نیست و زمین خالی از حجت است.
قرآن همیشه خوبها و بدها را در كنار هم نقل میكند
وی با یادآوری این نكته كه همیشه مخلوق خدا دو نوع است، خوب و بد، گفت: این یکی از اسرار قرآن است که هرزمان بدها را گفته، خوبها را هم نقل کرده است. چون اگر کسی اهل فکر باشد بفهمد اینگونه نیست که همه یک گونه مخلوق باشند. کسانی هستند که برای اینکه خدا را راضی کنند، جانشان را میدهند. پس اصل خلقت چیز پاکی است، این بشر است که آن را ناپاک میکند.
مدیر حوزههای علمیه خواهران فارس همچنین با بیان اینكه بعضی آیات را تنها در برخی تفاسیر میتوان پیدا کرد، گفت: بهترین جایی که تفسیر این آیه را میتوان پیدا کرد، تفسیر برهان است که یک تفسیر روایی است. در این تفسیر پنج سند محکم را نقل کرده که این آیه راجع به امیرالمؤمنین(ع) است که راجع به شب لیله المبیت است وقتی که در شب هجرت پیامبر، امام علی(ع) بهجای ایشان خوابیدند. دشمنان دیدند که پیامبر بر دوش شخصی از خانه بیرون میرود و راست هم جواب داد که پیامبر با اوست، اما دشمنان باور نکردند تا زمانی که وارد منزل شدند و خودشان دیدند که امام علی بهجای پیامبر(ص) خوابیدند. پیامبر به حضرت گفته بودند که امانتهایی نزد ایشان است و حساب و کتابهایی با مردم دارند را بمانند و انجام دهند. حضرت هم با اینکه می دانستند جانشان در خطر است، اما ایستادند. و همین را قرآن میگوید « وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ...؛ و از میان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى فروشد...» (آیه 207 سوره بقره)
امام علی(ع) در شب لیلةالمبیت نمیدانست كه كشته نمیشود
وی بیان كرد: بعضی میگویند امام علی(ع) میدانست که کشته نمیشود، لذا جای پیامبر(ص) خوابید. اما این حرف غلطی است زیرا اول اینکه ائمه، غیب نمیدانند. پیامبر هم نمیدانست. از امام باقر(ع) سوال شد که شما غیب میدانید؟ ایشان فرمودند چیزهایی را که خدا اراده کرده است ما بفهمیم، به ما میگوید. این نص قرآن است در آیه 59 سوره انعام میفرماید « وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیبِ لَا یعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ...؛ و كلیدهاى غیب تنها نزد اوست جز او [كسى] آن را نمى داند»، بنابراین درست نیست که امیرالمومنین(ع) میدانست کشته نمیشود، لذا قرآن میگوید در حالی که نمیدانست، خودش را فروخت و در معرض شرا قرار داد برای اینکه به رضایت خدا برسد. پس امیرالمومنین قطعاً نمیدانست کشته نمیشود. درالمنثور هم این آیه را به امام علی(ع) نسبت میدهد.
وی در ادامه با بیان اینكه لا ضرر و لا ضرار یک قاعده فقهی است که فقها این قاعده را از این جریان تاریخی استخراج کردند، گفت: عدهای هستند که بهخاطر رضایت خدا جانشان را میدهند. این رأفت خداست که چنین مخلوقاتی دارد و هدیه امام علی(ع) نیز به جامعه رأفت خداست.
مخلوقات خوب، رأفت خدا در جامعه بشری هستند
آیتالله شیخ موحد مخلوقات خوب خدا (افراد خوب مثل ائمه اطهار) را رأفت خدا در جامعه بشریت توصیف كرد و گفت: این اشتباه است که معنی آیه را اینطور بیان کنیم که خدا جان کسی که جان خود را در راه خدا بدهد، حفظ میکند. نه! اینطور نیست. وجود این افراد برای مردم، رافت الهی است.
مدیر حوزههای علمیه خواهران فارس در پایان با بیان اینكه رأفت از محبت بالاتر است، گفت: رأفت یعنی نیت اصلاح جامعه، مثلاً حالات پدر به فرزند یا مادر به فرزند که حالت اصلاحی دارد، رأفت است. مهربانی خداوند هم اصلاحی است.
انتهای پیام