ماجرای اطلاع از شعر تازه رهبر معظم انقلاب+متن
کد خبر: 3725740
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۳۹۷ - ۱۸:۴۴

ماجرای اطلاع از شعر تازه رهبر معظم انقلاب+متن

گروه ادب ــ ماجرای شعر جدید رهبر معظم انقلاب و نحوه اطلاع از این سروده را به نقل از حجت الاسلام والمسلمین جواد محمدزمانی در ایکنا بخوانید.

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ شعر تازه رهبر معظم انقلاب در دومین کنگره کتاب شعر دفاع مقدس رونمایی می‌شود. داستان نحوه اطلاع از این شعر را به نقل از حجت الاسلام والمسلمین جواد محمدزمانی در ادامه می خوانید؛
شب هفتم محرم سال گذشته، من هم مثل خیل مشتاقان، راهی حسینیه امام خمینی(ره) شدم. سال دومی بود که مراسم حسینیه امام خمینی(ره) به جای شب هشتم از شب هفتم آغاز می‌شد. توفیق دیگرم آن بود که بتوانم شام را بر سر سفره‌ای که آقا هم حضور داشتند، میل کنم. توفیق افزون‌تر آنکه به دست‌بوسی ایشان نایل آمدم. در آن لحظه از حضرت آقا چند چیز را پرسیدم. یکی آنکه چرا اشعارتان را منتشر نمی‌کنید. با تواضع تمام فرمودند که اشعارم نکته خاصی ندارد. من هم بی درنگ عرض کردم: به نظرم در اوج فخامت و زیبایی و استواری است؛ مثلا همین دو بیت شعری که با ردیف «من هم» منتشر شده خیلی فاخر و استوار است، من و دوستانم خواستیم به استقبال آن برویم و غزلی با همان ردیف و قافیه بسراییم. در حین سرایش متوجه سختی و مردافکن بودن ردیف و قافیه شدیم؛ زیرا باید ردیف «من هم» به گونه‌ای استعمال می شد که بوی «حشو بودن» از آن استشمام نشود. حالا دیگر سخنی برای گفتن نداشتم که دیدم لب‌های آقا مترنم شد:
می‌کند آشفته‌ام همهمه ی خویشتن
کاش برون می‌شدم از همه ی خویشتن....
آهنگ دلنواز شعر و حسن مطلع و مضامین ابیات بعدی، تمام وجودم را فراگرفته بود. با شگفتی و شیدایی پرسیدم: آقا شعر از خودتان بود؟ فرمودند: بله. آن شب گذشت و حسرت آن شعر زیبا، در دل من ماند. پنجم آذر ماه بود که با خانواده به نماز جماعت آقا رفتم، پس از نماز، خجالت را کنار گذاشتم و از آقا خواستم که آن شعر را به من بدهند. با لبخند همیشگی و تواضع فرمودند: آن چیز خاصی نبود! ولی باشد! برایتان می‌نویسم! روز شهادت امام عسکری(ع) بود که بار دیگر به دست‌بوسی ایشان شرفیاب شدم. بی‌درنگ فرمودند: هنوز فرصت نکردم شعر را برایتان بنویسم. تا آنکه در شب آخر محفل فاطمیه در حسینیه امام خمینی(ره) این انتظار به پایان رسید. پس از صرف شام، آقا طبق معمول شب‌های آخر، دعا کردند و از جا برخاستند. سپس به من فرمودند: همراه من بیایید! در راهرو دست در جیب مبارک کردند و کاغذی را بیرون آوردند و فرمودند: این، همان شعری است که می‌خواستید! کاغذ را با شعف فراوان از دست مبارک ایشان گرفتم و تشکر کردم. کاغذ، صفحه‌ای از تقویم سال 1396 بود که بر نیمی از آن، شعر نوشته شده بود. در بالای شعر نام آن آمده بود: در شکوه از خویشتن.
برگه کوچکی که حجم سنگینی از معانی در آن بود و دل را به اخلاق، حکمت و شناخت خویشتن رهنمون می شد.

ماجرای اطلاع از شعر تازه رهبر معظم انقلاب+متن

متن این شعر به شرح ذیل است:

-در شکوه از خویشتن-

میکند آشفته‌ام همهمه‌ی خویشتن
کاش برون می‌شدم از همه‌ی خویشتن

میکشد از هر طرف چون پر کاهی مرا
وسوسه‌ی این و آن، همهمه‌ی خویشتن

پنجه درافکنده‌ام در دل خونین خویش
گرگ‌وش افتاده‌ام در رمه‌ی خویشتن

باده‌ی نابم گهی، زهر هلاهل گهی
خود به فغانم از این ملقمه‌ی خویشتن

طفلم و بنهاده سر بر سر دامان عشق
تا کندم بی‌خود از زمزمه‌ی خویشتن

مست و خرابم امین، بی خبر از بود و هست
از که ستانم بگو!مظلمه‌ی خویشتن

انتهای پیام

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
سید رضوی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۷/۰۴/۰۶ - ۱۳:۴۲
1
2
در پاسخ به مقام معظم رهبری
سلام سید
شاخه طوبای من سید و مولای من
عذر بخواهم کنون از سخن خویشتن
چونکه بپرسی زمن حال دل خویش را
(از که ستانم؟ بگو! مظلمه‌ی خویشتن)
با کس و کارت مگو درد دلت سیدا
چونکه ندارند بجز دغدغه خویشتن
مصلحتت را مده دست کسانی که خود
می نشناسند کنون مصلحت خویشتن
دست نیاز آورند پیش شما وقت رای
پس به فنا میدهند مائده خویشتن
از چه بنالیم ما ازستم دیگران
زخم بسی خورده ایم ما زکف خویشتن
جامه دریدیم ما تیغ کشیدیم ما
تا بزنیم برعدو یا به تن خویشتن
ابرهه و فیل را چاره کند لطف حق
کعبه خراب از من و ما زدل خویشتن
حنجر ه طفل حق زخم ز زوبین ماست
چونکه همه گشته ایم حرمله خویشتن
عهد ببستیم ما بعد شکستیم ما
بس بی خیالیم ما از خطر خویشتن
رو به خدا بوده ایم با شهدا بوده ایم
ما به کجا میرویم ؟ با روش خویشتن
سیدم و سیدی درد تو مانند من
چونکه جدا گشته ایم از شجر خویشتن

سید محمد هادی رضوی مهندس مخابرات
captcha