آخرین پله تکامل/ مسئولیت انسان در قبال اظهارنظرها
کد خبر: 3725777
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۷ - ۰۸:۱۳

آخرین پله تکامل/ مسئولیت انسان در قبال اظهارنظرها

گروه معارف - قرآن کریم هر نوع اظهارنظر و ابراز عقیده را داوری تلقی می‌کند و انسان را در برابر آن مسئول می‌داند. در آیه ۳۶ سوره مبارکه اسراء آمده است: در پی آنچه به آن علم نداری نیفت و پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه این‌ها مورد باز‌خواست قرار خواهند گرفت. در واقع مشاهده کردن بدون قضاوت کردن، آخرین پله تکامل روح است.

آخرین پله تکامل/مسئولیت انسان در قبال اظهارنظرها

به گزارش ایکنا از استان مرکزی، به گذشته که باز می‌گردیم و در ژرفای تاریخ به جست‌و‌جو می‌پردازیم، شاید نتوانیم ابتدایی برای مسأله«قضاوت» بیابیم، ولی در این کنکاش، می‌توانیم کم‌و‌بیش آن را با شکل‌های گوناگون و تأثیرهای مختلف بر شئون زندگی فردی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و سیاسی انسان‌ها مشاهده کنیم.
از آن‌زمان که بشر به صورت جمعی زیستن را آغازید، قضاوت و داوری نیز به تناسب در حیات او نمود پیدا کرد. پیامبران، بزرگْ داوران عرصه زندگی بشری به شمار می‌آیند. در قرآن می‌خوانیم: «ای داود! ما تو را جانشین در زمین قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق حکم کن». نیز در جای دیگری خطاب به پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله آمده است: «ما این کتاب را به حق بر تو فرو‌فرستادیم که میان مردم بر اساس قوانین و احکامی که خداوند به تو نشان می‌دهد، حکم کنی» پس قضاوت عملی الهی است که جز به دست مردان نیک دوران‌ها، به ثمر نمی‌نشیند.
از منظر اسلام، منصب قضاوت، ظریف‌ترین، حسّاس‌ترین و مهم‌‌ترین، و در عین‌حال از خطرناک‌ترین جایگاه‌های اجتماعی در جامعه است. در یک نگرش، اسلام قاضی را نماینده خداوند در زمین و با فضیلت‌ترین انسان‌ها می‌داند، ولی در نگرشی دیگر، بدترینِ انسان‌ها بر کره خاکی به شمار می‌آورد. از همین روست که حضرت علی امیرمؤمنان علیه‌السلام در تعبیری زیبا و متین، خطاب به شریح قاضی می‌فرماید: «ای شریح! مجلس قضاوت، جایگاهی است که یا پیامبران و جانشینان به حق ایشان در آن قرار می‌گیرند، و یا سیه‌رویان و بدبختان بر آن تکیه می‌زنند». بر این پایه، فاصله میان قاضی شایسته و قاضی زشت‌کار، فاصله میان بالاترین درجات بهشت و پایین‌ترین درکات دوزخ دردناک است.
با توجه به اهميت و حساسيت«داوری در اسلام» اين سؤال مطرح می‌شود كه آيا قضاوت فقط در بُعد خاصی مدنظر است يا در بُعد عام نيز هرگونه اظهارنظر و ابراز عقيده درباره اشخاص، مسائل و رويدادها نوعي داوري تلقي شده، از نظر اهميت، در رديف قضاوت‌های نوع اول است؟ و آيا اصول و مبانی خاصی برای اين نوع داوری‌ها وجود دارند؟
در قرآن كريم، واژه‌هايی همچون «حكم»، «قضي»، «فصل» و «فتح» در ارتباط با موضوع داوری به كار رفته‌اند، اما دو واژه «حكم» و «قضي» از كاربرد بيشتری برخوردارند. «حكم» و مشتقات آن 210 بار، «قضي» و مشتقات آن 63 بار، «فصل» و مشتقات آن 43 بار و «فتح» و مشتقات آن 38 بار مورد استفاده قرار گرفته‌اند.
مقام قضا و حق حكومت بر جان‌و‌مال و‌ عرض و‌ ناموس مردم نزد خدای تعالی از اهميت و حساسيت ويژه‌ای برخوردار است و از جمله حقوق الهی معرفي شده. قرآن كريم خداوند را «خيرالحاكمين» و «احكم الحاكمين» توصيف می‌كند، همچنين درباره حكومت مطلقه الهی در روز رستاخيز می‌فرمايد: خداوند روز قيامت، درباره آنچه اختلاف كرده بودند، حكم می‌كند.« فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ» (بقره: 113)
بنابراين، حق قضاوت و داوری به طور مطلق، در دنيا و آخرت مخصوص خداوند است. اما خدای سبحان برای پايان بخشيدن به نزاع‌ها و حل اختلافاتی كه در زندگی دنيوی مردم رخ می‌دهند، ابتدا پيامبران و جانشينان ايشان را به خلافت خويش در زمين برگزيده و اين مسئوليت خطير را بر عهده ايشان نهاده است: اي داود! ما تو را در زمين خليفه (و جانشين) گردانيديم. پس ميان مردم به حق داوری كن.« يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى» (ص: 26)
و خطاب به پيامبر عظيم‌الشأن(صلي الله عليه وآله) مي‌فرمايد: ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم تا ميان مردم به (موجب) آنچه خدا به تو آموخته است، داوری كنی.« إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ » (نساء: 105)
و سپس در يک خطاب، نسبت به عموم افراد می‌فرمايد:... و چون ميان مردم داوری می‌كنيد، به عدالت حكم كنيد...« وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ» (نساء: 58)
اين آيات و موارد مشابه آن نشان می‌دهند كه خداوند جواز قضاوت و داوری را به بندگان خود از انبيا، اوصيا و عموم مردم عطا نموده است. باید گفت یکی از آفت‌های اصلی حرکت‌های دینی و دینداران مومن این است که بر مبنای چیزی که از دین آموخته‌اند درباره دیگران قضاوت می‌کنند در حالی که شناخت آن‌ها از دین بسیار محدود است. آن‌ها در نظر نمی‌گیرند که علم همه ما محدود است و ضرورتی ندارد که با این علم محدود در همه امور قضاوت و داوری کنیم .«ولا تَقْفُ ما لَیسَ لک به علم اِنَّ السَّمْعَ والْبَصَرَ والفُؤاد کُلُّ اولئکَ کانَ عَنْهُ مَسْئُولا؛» در پی آنچه به آن علم نداری نیفت و پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه این‌ها مورد باز‌خواست قرار خواهند گرفت.(اسراء، آیه 36) قرآن هر نوع اظهارنظر و ابراز عقيده را داوری تلقی می‌كند و انسان را در برابر آن مسئول می‌داند.
در طول تاریخ بسیاری از فتنه‌ها و نزاع‌ها از قضاوت‌های عجولانه یا حرف‌های بی‌مدرک و نظرهای بدون تحقیق و علم و موضع‌گیری‌های نسنجیده بروز کرده است. عمل به این آیه، فرد و جامعه را در برابر بسیاری از فریب‌ها و خطاها بیمه می‌کند. قرآن کریم دو معیار را که در قضاوت‌ها بر آن‌ها بیشتر تاکید داشته است"عدل" و "قسط" می‌باشد که می‌توانند میزانی باشند بر داوری‌های روزمره ما انسان‌ها در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم.
و اما عدل؛ از جمله عواملی كه حقانيت داوری‌ها را تضمين كرده، منجر به صدور حكم صحيح و حق می‌گردد، عادلانه بودن روند قضاوت و داوری است. از اين‌رو، خدای سبحان در اين مورد می‌فرمايد: و چون ميان مردم داوری می‌كنيد، به عدالت حكم كنيد.«وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ»(نساء: 58)
با عدالت، حكم، كه حاصل قضاوت است، آن‌گونه كه صحيح است، صادر می‌شود و هر چيزی در جای خودش قرار می‌گيرد، به كسي ظلم نمی‌شود. «و ميانشان به حق داوري گردد و مورد ستم قرار نگيرند.»« وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ»(زمر: 69)
از سویی دیگر در آيات متعددی از قرآن كريم، علاوه بر تأكيد به اجرای عدالت در قضاوت و داوری، رعايت عامل ديگری تحت عنوان «قسط» نيز توصيه شده است. «و اگر داوری می‌كنی، پس به قسط در ميانشان حكم كن.»« وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ» (مائده: 42); «و هر امتي را پيامبري است. پس چون پيامبرشان بيايد، ميانشان به قسط داوری شود و بر آنان ستم نشود.»« وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ» (يونس: 47)
بيشتر مفسّران «قسط» را به همان معنای «عدل» گرفته‌اند، اما بايد توجه داشت اين دو هرچند از نظر معنا بسيار به هم نزديک‌اند، ولی تفاوتی ظريف بين آن‌ها وجود دارد. «قسط» تساوی در حقوق است كه بر اشتراكات انسانی و دينی استوار است؛ همچون حق حيات، حق ازدواج و حق مسكن. همچنين حقوق ديگری كه در اين مقوله مطرح‌اند. اما «عدل» حقوق ويژه‌ای است كه بر ويژگی‌های قابل قبول عرفی و شرعی استوارند. «پدر و فرزند علاوه بر حقوق يكسان(قسط) حقوق ويژه‌ای در مقابل ديگری دارند» همچنين زن و مرد، مؤمن و كافر و مانند آن‌ها. بنابراين، می‌توان گفت: قسط اعم از عدل، و در واقع، رعايت عدل است و به دنبال آن می‌آيد و «حق» نيز بر عدل و قسط استوار است.
و در پایان باید گفت مشاهده کردن بدون قضاوت کردن، آخرین پله تکامل روح است. باشد که خود را بر این آخرین پله ببینیم.
یادداشت از علی عقیلی
انتهای پیام

captcha