به گزارش ایکنا؛ کارگاه «تعقل نصی» بعد از ظهر امروز 10 تیر در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با ارائه کروت ریچاردسون از دانشگاه McMaster، محسن فیاضبخش، پژوهشگر حوزه ادیان و محمد قندهاری، پژوهشگر حوزه ادیان در سالن اندیشه این پژوهشگاه برگزار شد.
فیضبخش در آغاز ارائه خود گفت: ما در این کارگاه خواهیم دانست که مطالعات مقایسهای کتاب مقدس در اوایل قرن بیستم چگونه به سمت مطالعه تقریبیتر متون پیش رفته است. به این منظور این ارائه از چهار بخش تشکیل شده است. در بخش اول نشان خواهیم داد که چگونه این امکان به وجود آمده است که در ادیان ابراهیمی به سمت مطالعه تطبیقی برود. در ارائه دوم و سوم از منظر اسلامی و مسیحی این روند مورد توجه قرار خواهد گرفت. در بخش چهارم داستان گوساله سامری در تورات و قرآن به صورت کارگاهی و تطبیقی مطالعه قرار خواهد گرفت.
وی افزود: نتیجه بخش اول این است که فضاهایی به وجود آمده که ادیان ابراهیمی به صورت مقایسهای مطالعه شوند. مسئله اینجا آن است که این روند جدیدی است که احیا شده است و از قرن 18 تا 20 مفهوم ادیان ابراهیمی در مطالعات ادیان افول کرده بود. آغاز مطالعه مقایسهای ادیان ابراهیمی به آغاز اسلام باز میگردد. از ابتدای اسلام شما اگر مجموعه ارزشمند انتشارات ویل در خصوص تاریخ مناسبات اسلام و مسیحیت را ملاحظه کنید، مواجهه این ادیان را ملاحظه خواهید کرد. تا قرن 18 این مناسبات الهیاتی بوده است.
فیضبخش تصریح کرد: در قرن نوزدهم اتفاقاتی باعث میشوند این روند کلامی گسسته شود. امروز برای ما روشن است که این ادیان برای ما شباهت خانوادگی دارند. با ظهور دانشگاه به معنای جدید خود گسستی میان مطالعه اسلامی، یهودیت و مسیحیت روی داد. در برهه دیگری از این قرن مطالعات زبانشناختی جدید بیان کردند که ریشه زبانهای سامی از زبانهای هند و اروپایی جداست، و از این رو گسست بین این ادیان وجود دارد.
این پژوهشگر ادامه داد: در اواخر قرن نوزده مفهوم ادیان جهانی به وجود آمد که با توجه به پیروانی که دارند ایجاد شد. فضای مطالعات ادیان در اواسط یا اواخر بیست و از یک منظر دهه 50 قرن بیستم میلادی را شروعی دوباره در توجه به مفهوم ادیان ابراهیمی دانست. در این زمان بود که یک کرسی مطالعات ادیان ابراهیمی در دانشگاه آکسفورد و کمبریج شکل گرفت. نزدیک شدن مطالعات الهیاتی دین به مطالعات علمی دین این رویکرد را تقویت کرد.
وی با بیان اینکه یکی از عوامل تقویتکننده این رویکرد جدید افول پوزیتیویسم بود، گفت: به طور عام این تصور که ما باید به سمت علم متقن برویم و روشی واحد برای مطالعه ادیان وجود دارد افول یافت و با تجربههایی مانند جنگ جهانی فضای بازی به وجود آمد که امکان این را میداد که ما فضای بدیلی برای مطالعه هر پدیدهای داشته باشیم. شما نمیتوانستید برای مثال در فلسفه الهیات فلسفی داشته باشید، اما با افول پوزیتیویسم این امکان به وجود آمد.
فیضبخش تصریح کرد: در انسانشناسی به قول ریچاردسون تا قبل از دهه 50 نوعی جانورشناسی بوده است، اما فضاهای جدیدی پس از پایان سیطره علمی به وجود آمد و مدلهای نوینی از مطالعه ادیان از این حیث به وجود آمد.
وی ادامه داد: آیا به لحاظ الهیاتی جریان جدید را میتوان توجیه کرد؟ از منظر اسلامی میتوان با مدلی فهم از قرآن بین اسلام و مسیحیت به مطالعات جدید پرداخت.
دو رویکرد سنتی در فهم عهدین
قندهاری در آغاز ارائه خود گفت: از منظر اسلامی چه رویکردهایی نسبت به این وجود دارد که یک مسلمان بخواهد عهدین را بفهمد. به لحاظ سنتی دو رویکرد افراطی و تفریطی وجود داشته و بین مبلغین مسیحی و مستشرقین تلاش این بوده که شباهتهای اسلام و مسیحیت مصادره به اقتباس قرآن و مسیحیت بشود. مسلمانان نیز تلاش میکردند که دست روی تفاوتهای این دو بگذارند.
وی تصریح کرد: یک مومن به قرآن باید از مطالعات تطبیقی استفاده کند. خود قرآن در خصوص رابطه با عهدین چه نظری دارد؟ در آیه 4 سوره ابراهیم و آیه 19 سوره مائده و یا هر جا صحبت از ارسال رسل و تعلیل این مسئله است، معمولا علت اصلی تببین ذکر شده است. علت معمولا «تبین لکم» است. این تبیین در مواردی که آمده بسیار مجمل آمده است و به دو معنای متمایز کردن و آشکار شدن آمده است. در خود قرآن آیاتی که در ذیل داستان گاو بنی اسرائیل نوع سوال کلمه «یبین» را تشریح میکند. تبیین در واقع آشکار کردن با متمایز کردن است.
وی افزود: در خود قرآن میبینیم این مفهوم توضیح داده شده است. برای مثال در آیات 36- 39 نحل این بحث توضیح داده شده است. اجمالا در آیه 64 نحل اختلافات تبیین میشود. کویپرس به دنبال نشان دادن بلاغت سامی در قرآن است و نشان میدهد که همان طور که دیگر اقوام سامی از نوعی نظمی حلقوی و غیر متقارن تبعیت میکردند، قرآن هم از همان نظم تبعیت میکند. این مدل ارائه متن کمک به فهم متن میکند. از آنجا که ساختار ذهن ما یونانی است، متن از نظر ما نامنظم است.
قندهاری تصریح کرد: با روش کویپرس میتوان به فهم مراد خداوند از تبیین دست یافت. با کنار هم قرار دادن آیات 15 و 19 سوره مائده میتوان به فهم دقیقتری دست یافت. مفهوم ارسال رسل، مفهوم تبیین و مفعول تبیین آمده است. در آیه 43 سوره نحل مفهوم تبیین آمده است. در اینجا مفسرین بحث را به قرآن، حجیت قرآن و تفسیر نبوی بردهاند. در اینجا «نزل علیهم» به آیه قبل باز میگردد و شاهد آن بیست آیه بعد است که در آن موارد اختلافی موضوع تبیین ذکر شده است. قرآن نازل شده است تا پیامبر بر اساس آن کتب ادیان ابراهیمی را تفسیر کند.
وی با اشاره به آیه 1 سوره نمل گفت: قرآن با خود ارجاعی که انجام داده است، چهار داستان از انبیای پیشین نقل کرده و در آیه 76 بیان میشود که «یقص علی بنی اسرائیل». از نگاه خود قرآن، قرآن مبین کتب انبیای پیشین است و مخاطب هم بعضا اهل کتاب معرفی میشود یا در سوره یونس نیز بیان شده است که تفصیل کتاب آمده و در کنار آیات دیگر متوجه میشویم که قرآن تصدیق کتبی است که پیشتر آمده است و تبیین آنهاست.
قندهاری ادامه داد: در فرازهایی از سوره مائده، عیسیبن مریم مصدّق تورات خوانده شده است و در خصوص قرآن بیان شده است که قرآن نیز مصدق کتب دیگر است و خداوند میخواهد بگوید وقتی من رسولی را ارسال میکنم به دنبال این هستم که حرف رسل گذشته تصدیق شده و آنچه در کتب پیشینیان مورد اختلاف بوده است، حل شود. اگر رابطه تبیینی بین کتب آسمانی را برقرار بدانیم که در قرآن مورد تصریح قرار گرفته است، میتوانیم کتب آسمانی را با توجه به هم بهتر بفهمیم.
در ادامه این نشست ریچاردسون سخنان خود را به صورت آنلاین و به زبان انگلیسی ارائه کرد.
انتهای پیام