به گزارش خبرنگار ایکنا؛ رضا اسماعیلی در یادداشتی به مناسبت سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) به بررسی شعر آئینی پرداخته و معتقد است؛ از انبوه کتابهای منتشر شده در حوزه شعر آئینی، غیر از شاعران اصیل که آثار فاخری را خلق کردهاند، شاعرانی که به نام آئینی شعرسرایی میکنند، به ویژه در حوزه نوحه و مرثیه - از ریل «تقریب مذاهب» خارج شده و در مسیری مخالف با این آرمان مقدس (تقریب) در حال حرکت هستند.
در ادامه مشروح این یادداشت را که برای انتشارات در اختیار ایکنا قرار داده شده است، از نظر میگذرد؛
«شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا والذی اوحینا الیک ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدین ولا تتفرقوا فیه...» (سوره شوری، آیه 13)؛ خدا شرع و آیینی که برای شما مسلمین قرار داد حقایق و احکامی است که نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی هم آن را سفارش کردیم که دین خدا را بر پا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در دین مکنید.
***
یکی از دغدغههای جدی مصلحان اجتماعی و عالمان روشن اندیش دینی از گذشته تا به امروز، مجاهدت برای «تقریب مذاهب» و تحکیم پایههای وحدت در جهان اسلام و بین امت اسلامی بوده است. امروز نیز «وحدت کلمه» برای مقابله با توطئههای رنگارنگ دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب – صهیونیسم، وهابیت، تکفیریها(طالبان، القاعده، داعش و ... ) یک ضرورت حیاتی است.
امام صادق(ع)، بزرگ پرچمدار«تقریب مذاهب»
سیره و سنت بزرگان دین نیز چیزی جز این نبوده است. در این میان حضرت امام جعفرصادق(ع) نقشی تأثیرگذار وغیر قابل انکار در تقریب مذاهب اسلامی داشته اند، به طوری که میتوان از آن حضرت به عنوان منادی و پرچمدار «تقریب مذاهب» نام برد. امام صادق(ع) همچون دیگر بزرگان دین در سراسر عمر با برکت خویش برای تحقق وحدت جامعه اسلامی، تقریب مذاهب و مقابله با بدعتها، خرافات و انحرافات دینی مجاهدتی درخور داشتند. آن حضرت با درک درستی که از حقیقت دین داشتند، به جای دامن زدن به آتش اختلافات اعتقادی و مذهبی و حذف مخالفان، با بحث، تحلیل، استدلال، مناظرات علمی و سلوک روشنگرانه در صدد جذب مخالفان و تقویت وحدت و انسجام جامعه اسلامی بر آمدند.
با پیروی از سیره امام صادق(ع)، امروز نیز دغدغهمندان شعر آیینی همواره بر این نکته تأکید کردهاند که حنجره شعر آیینی باید منادی «وحدت» باشد، نه بلندگوی اختلاف و تفرقه و حنجرهای برای دمیدن در تنور عصبیتهای دینی و مذهبی. امروز یکی از راهکارهای تقریب ادیان توحیدی و مذاهب اسلامی، احترام به پیشوایان سایر ادیان الهی و عدم توهین به مقدسات آنان است. چنان که مقام معظم رهبری میفرمایند:
«حالا [اگر] ما جورى عمل بكنيم كه اين مقصود دشمن برآورده بشود، اين «بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ كُفراً» است. در جلسات نبايد كينهورزىهاى مذهبى را زياد كرد؛ اين را چقدر بايد تكرار كرد؟ بارها تكرار كردهايم؛ بعضى حاضر نيستند [گوش كنند]. شما اگر بخواهيد آن كسى را كه موافق مذهب شما نيست و عقيده حقّ شما را قبول ندارد هدايت كنيد، چه كار میكنيد؟ اوّل شروع ميكنيد به مقدسات او بدگويى كردن و دشنام دادن؟ اين كه به كلّى او را از شما دور خواهد كرد و اميد هدايت او را به صفر خواهد رساند. راه اين كار اين نيست.» (از بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار مداحان آلالله،۳۱ فروردین ۱۳۹۳)
آیتالله مکارم شیرازی نیز در این زمینه میفرمایند: «تمرکز بر روی مشترکات و عدم اهانت به مقدسات دیگر مذاهب، معنای وحدت است که باید همه نسبت به آن ملتزم باشیم.» (بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم،17/10/1393)
با توجه به نقش حیاتی «وحدت» در انسجام بخشی به امت اسلامی و تعامل سازنده با ادیان توحیدی، شایسته است در شعر آیینی از طرح و بزرگنمایی مسائلی که به اختلافات شیعه و سنی دامن میزند، و یا باعث تحریک عصبیتهای مذهبی و بدبینی پیروان سایر ادیان به اسلام میشود، شدیداً بپرهیزیم. چنان که رهبر فرزانه انقلاب نیز در این مورد صریحاً فرمودهاند: «آن کسى که نداى تفرقه بین شیعه و سنى را سر میدهد و به بهانه مذهب، میخواهد وحدت ملى را به هم بزند، چه شیعه باشد و چه سنى، مزدور دشمن است؛ چه بداند، چه نداند. گاهى بعضیها مزدور دشمنند و خودشان نمیدانند. آن مرد شیعى هم که میرود به مقدسات اهل سنت اهانت میکند و دشنام میدهد، او هم مزدور دشمن است، ولو نداند که چه میکند.» (از بيانات مقام معظم رهبرى در جمع مردم استان کردستان،22 اردیبهشت 1388)
شعرآیینی، در مرحله بلوغ و بالندگی
با یک ارزیابی اجمالی از وضعیت کنونی شعر آیینی میتوان گفت، باوجود همه مقاومتها، مخالفتها، فشارها، تهمتها، تهدیدها، و... قافله شعر آیینی در حال پشت سر گذاشتن دوران «افراط و تفریط»، فاصله گرفتن از برزخ «غالیگری»، حرکت به سمت «وضعیت مطلوب» - و نه ایدهآل - و بازگشت به «نقطه اعتدال» است. پشت سر گذاشتن مرحله کودکی و«پیلگی»، و رسیدن به ملکوت بلوغ و «پروانگی». با این تأکید که هنوز تا رسیدن به «نقطه مطلوب» و «وضعیت ایدهآل» راه زیادی باقی مانده است. این پوستاندازی خجسته به دلیل روشنگریهای دغدغهمندان و دینآگاهان روشناندیش، و همچنین پرداختن مسئولانه پژوهشگران دردآشنا به آسیبشناسی ادبیات دینی در سالهای اخیر است.
شاعران اصیل، فهیم و فرهیخته آیینی در طول سالهای اخیر با عنایت به رهنمودهای سازنده و راهگشای رهبر معظم انقلاب و سایر دغدغهمندان این حوزه، نهایت تلاش خود را برای پالایش و پیرایش اشعار دینی از کژتابیهای مضمونی و اعتقادی و خلق و آفرینش آثاری فاخر و منطبق بر مؤلفههای وحیانی و قرآنی به کار بردهاند. توجه به این ظرایف و دقایق توسط بخشی از جامعه شاعران اصیل دینی و آیینی و تلاش برای ارائه آثاری انسان ساز در تراز اسلام ناب محمدی(ص) جای تقدیر و تشکر فراوان دارد. اما با وجود همه این تأکیدات، متأسفانه گروهی از شاعران همچنان ساز مخالف میزنند و بیتوجه به تذکرها و هشدارهای دلسوزان بصیر - با خودمختاری تمام - همچنان به راه خود میروند.
امروز در پارهای از شعرهای آیینی – به ویژه اشعار هیئتی که شامل نوحه و مرثیه میشود - همچنان شاهد طرح مسائلی هستیم که اصل «تقریب مذاهب» را به مخاطره میاندازد. با تأمل در جان و جهان این شعرها، به این نتیجه میرسیم که شعر آیینی(هیئتی) روزگار ما - در مواردی - پیش و بیش از آن که در دایره «تقریب مذاهب» حرکت کند، با پرداختن افراطی به «وجوه افتراق» به جای «وجوه اشتراک»، و دمیدن در تنور عصبیتهای دینی در دایره «تفریق مذاهب» حرکت میکند و به جای «وصل» به «فصل» میاندیشد!
اگر انبوه کتابهای منتشر شده اشعار آیینی سالهای اخیر را بررسی کنیم - منهای گروهی از شاعران شاخص و اصیل که در برابر خیل عظیم شاعرانی که فقط به اسم آیینیاند چندان پر شمار نیستند - به این نتیجه میرسیم که قطار شعر آیینی – به ویژه در حوزه نوحه و مرثیه - از ریل «تقریب مذاهب» خارج شده و در مسیری مخالف با این آرمان مقدس (تقریب) در حال حرکت است. علت آن نیز خلاصه کردن خانواده اسلام در چهارده معصوم(ع) و غریبه و غیر خودی خواندن پیشوایان سایر ادیان توحیدی است. به این معنا که چون ما حضرت موسی و عیسی(ع) و حضرت مریم(س) را جز شهروندان درجه یک جامعه اسلامی نمی دانیم، در شعر آیینی برای آنان شأن و مرتبتی درخور قائل نیستیم. از همین رو به آنان با چشم تحقیر و تخفیف نگاه میکنیم و ارزش آنان را صرفا در این میدانیم که در شمار غلامان و کنیزان معصومین قرار گیرند! بیهیچ تردیدی چنین ذهنیتی ریشه در تعصب کور و غیرعقلانی دارد و نشانه توقف ما در منزل محبت و دوری از ملکوت معرفت است. باوجود چنین ذهنیتی، اسلام همواره بر تعامل و همافزایی با ادیان توحیدی و احترام به پیشوایان و مقدسات سایر مذاهب تأکید کرده است. در حقیقت نیز همه پیامبران الهی - از آدم تا خاتم - جز خانواده بزرگ اسلامی محسوب میشوند و براساس آموزههای اصیل قرآنی و وحیانی تکریم و تعظیم آنان - همچون چهارده معصوم - بر ما واجب است.
اسلام، حاصل جمع همه ادیان توحیدی
بر اساس نص صریح آیات قرآنی، اسلام کاملترین دین و پیامبر اکرم(ص) خاتم النبیین است. چنان که خداوند در آیه 40 سوره احزاب میفرماید: «مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَد مِّن رِّجَالِكُمْ وَ لَـكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ... محمد پدر هيچ يک از مردان شما نيست. ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است...» و همچنین در آیه 253 سوره بقره آمده است: «تِلکَ الرُّسُلُ فَضَّلنا بَعضَهُم عَلى بَعض; (بقره،253) برخى از پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم...»
قرآن کریم هر چند اسلام را برترین دین و رسول مکرم اسلام(ص) را خاتم پیامبران میداند، اما بر این نکته نیز تاکید دارد که همه ادیان الهی حلقههای مکمل پیوند انسان و خداوند میباشند. در واقع سلسله پیامبران الهی از آدم تا خاتم(ص) مکمل و موید هم بوده اند و هر پیامبری در تکمیل رسالت پیامبر پیش از خود گام برداشته است. بنابراین میتوان گفت که همه پیامبران هدفی واحد را دنبال میکرده اند و سرمنزل مقصود همه ادیان ابراهیمی نجات انسانها از جهل کفر و بت پرستی و دعوت به یکتاپرستی، راستی و رستگاری بوده است.
تکامل دین، نه اختلاف ادیان
«وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ»؛ «و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) بر تو وحی فرستادیم آن حق است که کتب آسمانی (تورات و انجیل) را که پیش از اوست تصدیق میکند (و آنها حقانیت آن را تصدیق میکنند. تو از تکذیب کافران میندیش که) همانا خدا به اعمال بندگان خود کاملا بصیر و آگاه است./آیه 31، سوره فاطر»، بر اساس نص صریح آیات قرآنی، كتب آسمانى موید و کاملکننده يكديگرند، چنان که در آیه 31 سوره فاطر نیز بر «مُصَدِّقًا» تأکید شده است.
استاد شهید، آیتالله مرتضی مطهری نیز درباره وحدت ادیان میگوید: «در سراسر قرآن اصرار عجیبی است که دین، از اول تا آخر جهان، یکی بیش نیست و همه پیامبران، بشر را به یک دین دعوت کردهاند. در سوره مبارکه شوری، آیه 13 چنین آمده است: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی: خداوند برای شما دینی قرار داد که قبلاً به نوح توصیه شده بود و اکنون بر تو وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی نیز توصیه کردیم». قرآن در همه جا نام این دین را که پیامبران از آدم تا خاتم مردم را بدان دعوت میکردهاند «اسلام» مینهد. مقصود این نیست که در همه زمانها به این نام خوانده میشده است، مقصود این است که دین دارای حقیقت و ماهیتی است که بهترین معرف آن، لفظ «اسلام» است. در سوره آل عمران آیه 67 در باره ابراهیم میگوید: « مَا کَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيّاً وَ لاَ نَصْرَانِيّاً وَ لٰکِنْ کَانَ حَنِيفاً مُسْلِماً: ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، حق جو و مسلم بود.» و در سوره بقره آیه 132 در باره یعقوب و فرزندانش میگوید: «وَ وَصَّی بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی لَکمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ: ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود چنین وصیت کردند: خداوند برای شما دین انتخاب کرده است، پس با اسلام بمیرید.» (مجموعه آثار شهید مطهری، تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، 1374 ، ج 3، ص 157.)
استاد مطهری در مورد این که گوهر و جوهر و حقیقت همه ادیان الهی یکی است نیز میگوید: «اصول مکتب انبیا که دین نامیده میشود، یکی بوده است، تفاوت شرایع آسمانی یکی در سلسله مسائل فرعی و شاخهای بوده که بر حسب مقتضیات زمان و خصوصیات محیط و ویژگیهای مردمی که دعوت شدهاند، متفاوت میشد و همه شکلهای متفاوت و اندامهای مختلف یک حقیقت بوده و به سوی یک هدف و مقصود بوده است و دیگر در سطح تعلیمات بوده که پیامبران بعدی به موازات تکامل بشر، در سطح بالاتری تعلیمات خویش را که همه در یک زمینه بوده القا کردهاند... و به تعبیر دیگر بشر در تعلیمات انبیا مانند یک دانشآموز بوده که او را از کلاس اول تا آخرین کلاس بالا بردهاند. این تکامل دین است نه اختلاف ادیان.» (استاد شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار ، ص 181.)
واحد بودن مقصد همه پیامبران الهی
در قرآن کریم بارها بر این دقیقه تأکید شده است که كتب آسمانى، موید يكديگرند و هیچ اختلافی بین پیامبران توحیدی نیست و رسالت اصلی همه آنان دعوت به توحید و یکتاپرستی است، چنان که در آیه 92 سوره انبیاء میخوانیم: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ: این (پیامبران بزرگ و پیروان شان) همه امّت واحدی بودند (و پیرو یک هدف) و من پروردگار شما هستم پس مرا پرستش کنید!»
پیامبر اکرم(ص) کاملکننده مجاهدتهایی است که پیامبران پیشین برای بناکردن جامعه توحیدی متحمل شدهاند. بعد از عیسی مسیح(ع)، حضرت محمد(ص) به عنوان خاتم پیامبران الهی برای به کمال رساندن رسالتی که حضرت ابراهیم(ع) آغازگر آن بود مبعوث میشود. از منظر قرآن و بر اساس آموزههای دینی، همه پیامبران «آل محمد» محسوب میشوند و وقتی میگوییم «خداوندا بر محمد و آل محمد سلام و درود بفرست»، در واقع سلام و درود ما شامل همه پیامبران الهی میشود. چرا که همه پیامبران از آدم تا خاتم هدفی مشترک و واحد دارند و آن چیزی جز دعوت به صراط مستقیم «توحید و یکتاپرستی» نیست: «بگو ای اهل کتاب، بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و برخی از ما، برخی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد».(سوره آلعمران آیه ۶۴)
جان و جهان این آیه به ما میگوید که ادیان الهی مکمل یکدیگر و مورد تأیید اسلامند؛ چرا که فراخوان همه ادیان ابراهیمی - یهود، مسیح، اسلام، و همچنین مذاهب و فرق ناشی از آنها - چیزی جز نفی شرک و بتپرستی و دعوت به توحید و یکتاپرستی نیست. از همین روست که پيامبر اکرم(ص) در رستاخیز گواه بر همه پيامبران خواهد بود:«فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ شَهِيدًا: پس چگونه است (حال شان) آن گاه كه از امتى گواهى آوريم، و تو را بر آنان گواه آوريم؟/ سوره نساء، آیه 41.»
«وحدت»، ضرورت هنوز و همیشه جهان اسلام
جان کلام آن که «وحدت» ضرورت هنوز و همیشه جهان اسلام است. با توجه به این مهم، همچنان که اشاره شد حنجره شعر آیینی باید منادی «وحدت» باشد، نه بلندگوی اختلاف و تفرقه و حنجرهای برای دمیدن در تنور عصبیتهای دینی و مذهبی. از این منظر شایسته است که شاعر آیینی نه تنها به مقدسات اهل تسنن، بلکه به مقدسات سایر ادیان الهی نیز احترام بگذارد.
آموزههای وحیانی و قرآنی ما را از دشنام دادن به مقدسات سایر ادیان الهی نهی میکند؛ چرا که از نظر اسلام، بیاحترامی به مقدسات سایر ادیات و فرق اسلامی، شیوه مناسبی برای ارشاد و هدایت دیگران نیست، و آنان را نسبت به دین اسلام و تشیع بدبین و وادار به مقابله به مثل میکند. توجه به این اصل از چنان اهمیتی برخوردار است که خداوند در قرآن مسلمانان را حتی از دشنام دادن نسبت به بتهای مشرکان نهی فرموده است: «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ: به معبود کسانى که غیر خدا را مىخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها(نیز) از روى(ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند/ سوره انعام -۱۰۸»
علی رغم همه این تأکیدات، متأسفانه معدودی از شاعران به خاطر غفلت از این مهم - به خاطر نگاه گزینشی و تبعیض آمیز به بزرگان دینی - گاهی در شعر آیینی سلسله انبیاء الهی را از دایره اسلام خارج و اسلام را تنها در چهارده معصوم(ع) خلاصه میکنند. با وجود چنین تصوری، همه انبیاء الهی جز خانواده اسلامند و تعظیم و تکریم آنان واجب. همچنان که در صلوات میگوییم: « الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ»، و منظور از «آل محمد» سلسله انبیاء الهی است.
شایسته نیست به خاطر تعصبی که به معصومین داریم، در شعر آیینی بزرگان دینی دیگر ادیان توحیدی را به اعتبار این که نسبت مستقیمی با اسلام و تشیع ندارند، با نگاهی تبعیض آمیز و به چشم غیرخودی و غریبه بنگریم و با عبارات و تعابیری غیرفاخر - و در مواردی توهین آمیز - تحقیر کنیم. در حالی که اسلام هرگز به ما چنین اجازهای نداده است که به دیده تحقیر به بزرگان سایر ادیان الهی نگاه کنیم. اکثر علما به احترام گذاشتن به مقدسات سایر ادیان تأکید دارند. مقام معظم رهبری نیز بارها در بیانات خویش صریحاً فرمودهاند: «توهین به مقدسات سایر مذاهب حرام شرعی است». وقتی ما در صلوات بر رسول خدا از عبارت «آل محمد» استفاده میکنیم در واقع این عبارت به تمام اولیاء الهی اشاره دارد که پیامبر اکرم(ص) خاتم راه توحیدی آنهاست، و حضرت عیسی و موسی (ع) و همه انبیاء الهی و همچنین حضرت مریم (س) نیز در ذیل سلسله نورانی «آل محمد» قرار میگیرند که احترام و تکریم آنان واجب است.
آری، در دین مبین اسلام همه ادیان الهی هم خانواده و هم ریشهاند، و رسالت شاعران آیینی نیز حرکت هوشمندانه در این مسیر برای برای رونمایی از حقیقت محمدی و خنثی کردن توطئه «اسلام ستیزی» است.
با آرزوی بالندگی و زایندگی هر چه بیشتر برای شجره طیبه شعر آیینی، و پالایش و پیرایش جان و جهان آن از کژتابیهای مضمونی و اعتقادی، و همچنین تحقق عینی آرمان «تقریب مذاهب اسلامی» این نوشتار را با غزل زیبایی با موضوع «وحدت اسلامی» به پایان میبرم:
مسجد یکی، مناره یکی و اذان یکی ست
قبله یکی، کتاب یکی، آرمان یکی ست
ما را به گرد کعبه طوافی ست مشترک
یعنی قرار و مقصد این کاروان یکی ست
فرموده است:«واعتصموا…، لا تفرّقوا»
راه نجات خواهی اگر ریسمان یکی ست
توحید حرف اول دین محمد است
اسلام ناب در همه جای جهان یکی ست
مکر یهود عامل جنگ و جدایی است
پس دشمن مقابل مان بی گمان یکی ست
سنی و شیعه فرق ندارد برایشان
وقت بریدن سرمان تیغ شان یکی است
سادات، پیش اهل تسنن گرامیاند
اکرام و احترام به این خاندان یکی ست
دشمن! دسیسه تو به جایی نمی رسد
تا آن زمان که رهبر بیدارمان یکی ست
سیدمحمد صادق آتشی
انتهای پیام