ابوالحسن داودی از جمله فیلمسازان خوب سینمای کشورمان است که در کارنامه خود فیلم قابل اعتنا کم ندارد، اما جدیدترین تجربه این فیلمساز که چند روزی بیشتر از اکران آن نمیگذرد، کاری صرفاً تجاری است که از فیلمسازی چون ابوالحسن داودی انتظار نمیرفت. در فیلم جدید داودی که «هزار پا» نام دارد کارگردان تنها در پی دست یافتن به گیشه است، خواستهای که مسلماً در دستیابی به آن موفق نیز خواهد بود، چون از وجود دو تن از پولسازترین بازیگران حال حاضر سینمای کشورمان (رضا عطاران و جواد عزتی) سود برده است.
«هزار پا» داستانی تکراری دارد. دزدی که برای دستیابی به پول و ثروت زیاد وارد آسایشگاه جانبازان میشود و ارتباط وی با جانبازان موقعیتی کمیک در فیلم به وجود میآورد. این موضوع که بارها بازگو شده در تک سکانسهایی باعث خنده تماشاگران هم میشود، اما این مزیت به واسطه متن کار حاصل نشده، بلکه تنها به شیرینی دو بازیگر پرطرفدار این سریال خلاصه شده است.
مطلب دیگری که پیرامون این فیلم وجود دارد به شوخیهای کار با رزمندگان مربوط میشود. برای اولین بار در فیلم «لیلی با من است» این اتفاق رخ داد و ما شاهد شوخیهایی با دفاع مقدس بودیم. بعد از این فیلم که با حاشیههای فراوانی روبهرو شد سهگانه «اخراجیها» روی پرده رفت. این کارها نیز هر کدام توانستند فروشی خیرهکننده در گیشه داشته باشند. بر همین مبنا فیلمی نظیر «هزارپا» ساخته شده تا هم فروشی خیرهکننده در گیشه داشته باشد هم اینکه بتواند به نوعی کاری دفاع مقدسی محسوب شود.
درباره نگاه این فیلم به رزمندگان یک نکته آزاردهنده وجود دارد. آنهم اینکه ما جانبازان را در این کار افرادی پر شر و شور میبینیم که عباداتشان دروغین است و بزرگترین لذت و سرگرمی آنها سیگار کشین! البته ممکن است کارگردان مدعی شود چنین جانبازانی وجود دارند، اما آیا میتوان ذهنیت بسیاری از مردم را به این توجیه که ممکن است چند فرد با الگوهای رایج متفاوت باشند تغییر داد؟ مطلب دیگر اینکه آثار سینمایی به بهانه نوآوری نمیتواند ارزشها را زیر سؤال ببرند. در همین رابطه اگر قرار است شوخی انجام شود باید با آدمهای پیرامون جانبازان باشد. برای درک بهتر از «لیلی با من است»، مثال میزنیم. در این فیلم رزمندگان و جانبازان همانگونه که ما در ذهن داریم تصویر میشود، اما آدمهای پیرامون هستند که با موقعیتهای متفاوت تحت تاثیر فضا قرار میگیرند.
اما در مباحث فنی نیز این فیلم کاملاً کاری فردمحور است یعنی تمام داشتههای فیلم به روی چند شخصیت اصلی فیلم میچرخد. کارکترهایی که تماماً تیپ هستند و هیچ درونگری پیرامون نقشهای صورت نگرفته است. درباره نقشهای منفی هم ما کاملاً نگاهی تیپگونه را میبینیم. در این زمینه باید متذکر شویم که بسیاری باور دارند کار طنز در سایه این اغراقها شکلی جذاب پیدا میکند، اما این توضیح به نظر من دلیل خوبی برای تیپسازی در آثار سینمایی نیست.
در همین رابطه میخواهیم از فیلمی دیگر که هماکنون روی پرده است مثال بزنیم. «دشمن زن» کار طنز است که کارگردانی جوان دارد و حسین فرحبخش به همراه عبدالله علیخانی تهیه کار را بر عهده دارند. این کار یک اثر خوب در حوزه طنز است که در آن ما تیپسازی اغراق شده نمیبینیم. برای همین پذیرش آن برای تماشاگر مقبولتر است. این فیلم را مثال زدیم تا بدانیم میتوان تماشاگر را خنداند بدون اینکه او بخواهد از تیپسازی استفاده کند. در رابطه با تیپسازی یک نکته دیگر را هم باید متذکر شد، آنهم استفاده از گریمهای غلو شده در سیما و پوشش بازیگران اقدامی است که کارگردان از آن بهره برده است، رویکردی که از آن به عنوان دمدستترین اهرام برای جذاب تماشاگر میتوان نام برد.
نقد دیگر به شوخیهای کلامی فیلم مربوط میشود. در سینمای کمدی، اکثر مخاطبان، خانوادهها هستند. به همین دلیل چگونه فیلمهایی نظیر «هزارپا» با به کار بردن رکیکترین شوخی تنها در پی خنداندن لحظهای تماشاگران هستند؟ در این میان سؤالی مطرح است. آنهم اینکه شاید کارگردان برای خنداندن تماشاگر چنین بخشهایی را در کارش لحاظ کرده، اما اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمای که وظیفهاش حراست و صیانت از سینما و فرهنگ جامعه است در این میان چه نقشی را باید ایفا نماید؟
اما جدا از نقدهایی که پیرامون فیلم مطرح کردیم باید از بازیهای خوب بازیگران اصلی فیلم هم حرف زنیم که به نظر شیرینی آنها هیچ ربطی به کارگردان ندارد، چون رضا عطاران، جواد عزتی و مهران احمدی در حوزه طنز به راحتی قادرند دل تماشاگر را به دست آورند. در ضمن سارا بهرامی با ساختارشکنی که داشته، توانسته چهره دیگر از خود در این فیلم تصویر کند.
مطلب پایانی به گیشه چنین کارهای مربوط میشود. آنهم اینکه فیلمهای اینچنینی مطمئنا در گیشه فروشی خوب دارند، زیرا مردم ما در شرایطی اقتصادی نامساعد کشور نیاز به خندیدن را بیش از هر زمانی ضروری میدانند، برای همین از این محل نباید به عنوان فرصتی جهت سودآوری اقتصادی بهره برد.
به قلم داود کنشلو
انتهای پیام