به گزارش ایکنا، جهان اقتصاد نوشت: فرشاد مومنی (اقتصاددان و رئیس موسسه پژوهشی دین و اقتصاد) در مراسم نکوداشت سیزدهمین سال درگذشت استاد میرمصطفی عالینسب، گفت: در دانش توسعه، وقتی درباره نقش افراد در توسعه بحث میکنند، یکی از مهمترین وجوه این بحثها، نیاز جامعه به الگوهایی است که تجربه زیسته ملت با آنها، این انگیزه و امید را ایجاد کند که اگر ما بتوانیم از اندیشهها و سیره عملی آنها برداشت درستی داشته باشیم، بتوانیم راه آنها را ادامه بدهیم.
وی افزود: یکی از افتخارات انقلاب اسلامی این است که تنها در این دوران، با وجود درگیری در جنگ تحمیلی بهعنوان یکی از طولانیترین جنگهای تاریخش، حتی یک مورد مرگ و میر بر اثر قحطی و اپیدمی اتفاق نیفتاده و هیچکس در ایران در این افتخار بزرگ به اندازه استاد فقید نقشی نداشته است. وی بهعنوان یک پژوهشگر پرمطالعه، وقتی تاریخ ایران در جنگ جهانی دوم را بررسی میکرد تجربیات و مسائل آن زمان را تبدیل به یک تجربه دانایی ارزشمند کردند و وقتی نتایج آن تجربیات را با شهید بهشتی و شهید رجایی مطرح کردند، از دل آن صورتبندی نظری و تجربی عالمانه، یک برنامه اجرایی بیرون آمد که تا پایان دوران نخستوزیری مهندس موسوی استمرار داشت و به همین خاطر هم این افتخار نصیب دوران جمهوری اسلامی شد.
مومنی اظهار داشت: در دوران جنگ، بخش بزرگی از مردم و مسئولان فکر میکردند که چون در عمل؛ بحرانی مشاهده نمیشود این در ذات شیوه اداره کردن اقتصاد ملی است. درحالیکه ما که در نخستوزیری بودیم به وضوح میدیدیم که چه مبارزه هولناکی بر سر دفاع از منافع مردم و تولیدکنندگان در برابر زیادهخواهیهای دلالان، واردکنندگان، رانتجویان و رباخوارها وجود دارد.
مومنی با بیان اینکه درآمد ارزی کنونی، بیش از ۶ برابر درآمد ارزی سال ۶۵ است،گفت: اما در آن زمان، مشکلات کنونی در اقتصاد ایران رخ نداد. از زوایای متعددی میتوان این مساله را بررسی نمود، مثلا از زاویه ابتکاری که استاد فقید بنیان گذاشت. وی تصمیمگیری برای تخصیص دلارهای نفتی را به عهده مجلس گذاشت. استدلال وی این بود که درآمدهای حاصل از نفت، گاز و امثالهم، مشاعا به کل ملت ایران تعلق دارد. بنابراین تصمیمگیران آن باید کسانی باشند که مستقیما از سوی آنها انتخاب میشوند. این رویکرد هنگامی که گره خورد به ابتکار شهید بهشتی در تدوین قانون اساسی؛ که هر تصمیمی که از کانال مجلس میگذرد لزوما شفاف است، موجب شد ما شاهد این همه اتلاف و اسراف درآمدهای ارزی و یا فساد و ناهنجاری نباشیم. در سایه این ابتکار، قله افتخارات از لحاظ عملکرد اقتصادی به دوران جنگ تحمیلی، تعلق دارد. وی با بیان اینکه از شروع تا پایان جنگ به همت و پایمردی استاد فقید، نرخ ارز در حد ۷ تومان ثابت نگه داشته شد،گفت: اما شیادان و عوامفریبان بعدا گفتند نرخ ارز در آن دوران، در بازار سیاه بیش از ۷ برابر نرخ رسمی بود. اما آنان که بهطور حرفهای اقتصاد را رصد میکنند میدانند که مقایسه نرخ رسمی و بازار سیاه در دوران جنگ با دوران پس از جنگ، به هیچ وجه منطقی نیست چراکه در دوره جنگ تمام نیازهای اساسی مردم و تولیدکنندگان با ارز رسمی تامین میشد و به همین خاطر، مردم هرگز احساس فشار نمیکردند.
این اقتصاددان اظهار داشت: استاد فقید با کسانی که امر اقتصادی را انتزاعی تحلیل میکردند مرزبندی داشت و معتقد بود امر اقتصادی گره خورده به وجوه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حیات ملی و اینها اصلا از همدیگر قابل تفکیک نیستند.
وی با بیان اینکه عالی نسب بهخاطر دقتهایی که در حفظ اعتماد تولیدکنندگان داشت، تصریح کرد: زمان تصویب قطعنامه، در دو سال پی در پی، اقتصاد ایران رشد دو رقمی تجربه کرد. یعنی آنچنان بستر برای فعالیتهای تولیدی بالنده و مدرن مهیا بود که به محض اینکه شوک آیندههراسی ناشی از جنگ منتفی شد، بلافاصله اقتصاد چنین واکنش مثبتی نشان داد.
مومنی با عنایت به برنامه تعدیل ساختاری و شوک درمانی و تاثیرات آن، بیان داشت: شما اگر دو سال عملکرد اقتصادی بعد از جنگ را با عملکرد اقتصادی ایران در دو سال بعد از توافق برجام مقایسه کنید؛ میبینید که در دوران پس از برجام بهخاطر سیاستهای ضدتوسعهای ناامنکننده فعالیتهای اقتصادی و از بین برنده اعتماد تولیدکنندگان، ما دائما با نوسانات شدید و رشد چندباره منفی اقتصادی مواجه بودیم. دلیل آن این است که وقتی اعتماد از تولیدکنندگان سلب شد و در کنار آن تمام آثار مخرب و ضدتوسعهای دستکاری قیمتهای کلیدی مثل گسترش و تعمیق فساد و نابرابریهای ناموجه، ایجاد شکافهای ذلتآور بین توان تولید جامعه و الگوی مصرف جامعه بروز کرد، اقتصاد ایران تا آینده نزدیک روی خوش نخواهد دید مگر اینکه به همان بنیاد اندیشگی توسعهگرای استاد فقید بازگردیم.
وی تاکید کرد: ما باید بعد از سی سال از خودمان بپرسیم دستاورد بازی با قیمتهای کلیدی چه بود؟ اکنون نرخ بهره (یا بر حسب تعارف، همان نرخ سود بانکی) همواره دو تا سه برابر نرخ بهره دوران جنگ است. کیست که نداند در دوران نرخ بهره بالا، که شهید بهشتی آن را حاکمیت سرمایه مینامیدند، چه کسانی ضرر میکنند و چه کسانی ضرر میکنند؟ مدافعان افزایش نرخ ارز میگویند اگر نرخ ارز تثبیت شود انگیزه واردات افزایش مییابد درحالیکه همین چند روز پیش، مهندس سیدمحمد بحرینیان که در دفتر پژوهشهای اقتصاد و توسعه اتاق خراسان رضوی فعالیت میکنند، نتایج یک مطالعه فوقالعاده را برای من فرستادند که نشان میداد اقتصاد ایران در طی ۵۰ سال اخیر، کمترین میزان وارداتش متعلق به دوران تثبیت نرخ ارز است. اما بیشترین میزان واردات که نماد تشدید وابستگیهای ذلتآور ایران به دنیای خارج است دقیقا به دورهای تعلق دارد که افزایش چشمگیر نرخ ارز صورت گرفته است. متاسفانه تریبونهایی که خودشان را وقف منافع ضدتوسعهای غیرمولدها کردهاند، دائم در حال دستکاری واقعیت هستند.
وی با طرح این پرسش که جهشهای بزرگ در دوره واردات، در چه شرایطی اتفاق افتاده است، گفت: در شرایطی که نرخ ارز در سالهای پس از جنگ تا آستانه ۱۰۰ برابر دوران جنگ رفت. کسانی که با مسائل پولی آشنا هستند میدانند تغییرات بالای ۱۵ درصد در ارزش پول ملی، بهعنوان نقطه عطف تاریخ اقتصاد کشورها محسوب میشود. این جهشهای بزرگ نرخ ارز، موجب وابستگی ایران به واردات و دنیای خارج و گسترش نابرابری و فساد شده است. شوکهای قیمتی مهمترین بستر تشدید مناسبات رانتی در یک اقتصاد توسعه نیافته است.
مومنی با بیان اینکه دستاورد بیاعتمادی به میراث اندیشگی استاد فقید، افزایش نابرابری، فساد و شوکهای قیمتی است، اظهار داشت: مطالعات اخیر ما نشان میدهد بار مالیاتی افزایشیافته از سال ۱۳۹۲ الی ۱۳۹۵ برای بنگاههای تولیدی کوچک و متوسط، بیش از ۶۵ برابر بار مالیاتی صاحبان ثروت است. یعنی دستکاری ارزش پول ملی یک عنصر از مجموعه عناصری است که نشان میدهد نظام قاعدهگذاری ما پشتش به منافع تولیدکنندگان و فرودستان است و خودش را در اختیار واردکنندگان، رانتجویان و رباخوارها قرار داده است و وضعیت کنونی ایران که آمیزهای از انواع نابسامانیها و تلاطمها است، بازتاب این خطای استراتژیک میباشد. بنابراین اگر بخواهیم نجات یابیم باید به همان میراث بازگردیم.
وی گفت: در چارچوب پدیدهای که آن را تسخیرشدگی دولت به دست گروههای غیرمولد مینامند تمام ابزارهای تبلیغاتی رسمی و غیررسمی کشور در خدمت این قرار گرفته که تحت عنوان بازار ثانویه برای ارز صادراتی، دوباره مجالی برای فعالیتهای رانتجویانه و سوداگرانه درباره نرخ ارز پدید آورد. اکنون ما به یاد استاد فقید و بهنام محرومان و مستضعفان و توسعه ایران، به نظام تصمیمگیری کشور اعلان خطر میکنیم. اگر این خطا عملیاتی بشود در این مارپیچی که ایجاد میشود، هر تغییری در نرخ ثانویه ارز، بهانهای برای تغییر در نرخ رسمی ارز و ایجاد بیثباتی و فساد در تمام اعماق جامعه خواهد بود.
مومنی خاطرنشان کرد: آنچه باعث شد افزایش نرخ ارز در دوران جنگ رخ ندهد این بود که استاد فقید با کمک کارشناسان بانک مرکزی و سایر دستگاهها، از یک مساله حیاتی در اقتصاد سیاسی رمزگشایی کردند که نزدیک به سی سال میشود آن مساله بهنفع مفتخورها نادیده گرفته شود. آن مساله که در ایران تحت عنوان صادرات غیر نفتی مطرح است اسم رمز برگرداندن دلارهای نفتی به خارج است. مطالعات آن زمان نشان میداد که هزینه ارزی آنچه که بهنام صادرات غیرنفتی مطرح است در زنجیره تولید بررسی میکنید بهغیر از دو سه مورد استثنا، تماما خالص داده و ستانده ارزی آنچه که بهنام صادرات غیرنفتی در ایران مطرح است، منفی است. یعنی بهنام صادرات غیرنفتی، ارز نفت را تغییر شکل داده و دو دستی به آنها که به اسم نفت به ما ارز دادهاند پس میدهیم.
وی افزود: رانتیترین اقداماتی بهنام صادرات غیرنفتی انجام میشود و من اسم آن را رانتخواری هفت لایه (از قبیل پتروشیمیها و فولادیها) گذاشتهام که موجب متزلزل شدن ارکان امنیت ملی میشود و بعد، همانها که صدور ارز بهنام صادرات غیرنفتی میکنند فشار میآورند که از طریق افزایش نرخ ارز تنبیهات بیشتری را برای مردم بهخصوص فرودستان و تولیدکنندگان اعمال کنیم. بهای صادرات غیرنفتی کنونی، فشار به تولیدکنندگان و فرودستان و وابستگی به خارج است.
وی با بیان اینکه میگویند راه نجات در ایجاد بازار ثانویه است،گفت: بازار ثانویه یعنی باز کردن راه یک سوداگری غیرعادی دوباره در حوزه نرخ ارز. طنز تلخ ماجرا این است که بخش بزرگی از مایحتاج تولیدکنندگان و فرودستان را به این نرخ ارز صادرات غیر نفتی وصل میکنند.
مومنی افزود: عدهای هم اکنون میگویند اگر صادرات نفت بد است ما برویم خامفروشیهای دیگر را راه بیندازیم.ببینید چطوری منابعی را که متعلق به همه ملت است به تاراج داده میشود و زمینگیری ما را از طریق خامفروشی، عمق میبخشند. به قیمت چاق شدن چند صد آدم، میخواهند ۸۰ میلیون نفر را بیچاره کنند.