به گزارش خبرنگار ایکنا؛ در راستای گرامیداشت و تجلیل از مقام شهدای قرآنی و نیز تکریم خانواده شهدای قرآنی، دیدارهای هفتگی جامعه قرآنی از خانواده شهدای قرآنی با حضور اساتید، قاریان و مدیران قرآنی در روزهای چهارشنبه هر هفته انجام میشود که دهمین دیدار سال 97 در مرکز حفظ تخصصی قرآن کریم انجام شد.
مراسم با قرائت سیدحسین سیادتی آغاز شد و در ادامه رحیم قربانی، مسئول سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ با اشاره به شهید محمدحسین فلاح گفت: شهید فلاح یکی از 25 شهیدی است که در کلاسهای قرآنی دارالتحفیظ شرکت حضور داشت.
وی با اشاره به اهداف دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهدای قرآنی گفت: این دیدارها از سال ۹۲ آغاز شده است و یکی از اهدافمان معرفی سبک زندگی قرآنی شهدای قرآنی به جوانان کشور است.
در ادامه عطیه اسماعیلی با اشاره به ویژگیهای همسر شهدیش محمدحسین فلاح که پیش از اعزام به جبهه، مربی دینی و قرآنی بود، گفت: محمدحسین، از مربیان قرآن در منطقه 20 تهران یعنی شهر ری بود. از وقتی وارد آموزش پرورش شد مدتی در دبستان شاهد بنام موحدی مشغول به تحصیل شد، اما بعدها جریانی از سوی گروهکهای منافق در یکی از مدارس دبیرستانی واقع در خیابان سیزده آبان به نام جابربن حیان اتفاق افتاد. از آنجا که در اوایل دهه شصت فعالیتهای گروهکهای منافق را در کشور داشتیم از همسرم خواسته شد در این دبیرستان مشغول تدریس دروس دینی و قرآن شود و در قالب مهارتهای زندگی، دانشآموزان آن دبیرستان را هدایت کند.
وی افزود: خودم دبیر عربی بودم. زمانی که موضوع انتقالش به دبیرستان را با من گذاشت، قبول کردم. مفتخر بودم با فردی زندگی میکردم که در کنار تدریس به اخلاقیات تاکید جدی داشت.
همسر شهید فلاح ادامه داد: از سوی رئیس آموزش و پرورش منطقه 20 به محمدحسین توضیح داده شده بود که تعدادی از دانشآموزان دبیرستان جابربن حیان، اهانتهایی به قرآن داشتند و حتی قرآن را تکه تکه کرده بودند تا اینچنین مخالفت خود را نشان دهند. در روزهای اول حضورهمسرم در مدرسه اتفاقهایی پیش آمد. از آنجا که محمدحسین یک موتور داشت و با همان موتور در تردد بود، یک روز از سوی دانشآموزان دبیرستان جابربن حیان، تمام زین موتور را از بین بردند و همه چرم را با تیغ تکه تکه کرده بودند.
وی ادامه داد: تا مدتی این مسائل و مزاحمتها از سوی تعدادی از دانشآموزان دبیرستان جابربن حیان وجود داشت اما اخلاق خوب شهید که در عین حال با روشنفکری اسلام را تبلیغ می کرد و با جوانها و نوجوانها ارتباط دوستانه داشت او را در راهی که داشت موفق کرد.
اسماعیلی اظهار کرد: پس از آنکه موضوع جنگ پیش آمد، چون باید از اهمیت حضور در جبهه میگفت یک روز به من اقرار کرد احساس بدی دارد. من متوجه شدم منظورش این است اگر قرار است برای جوانها تبلیغ کنم که انقلاب در چه شرایطی قرار دارد و ما چه وظیفهای داریم ابتدا باید خودم در صف اول حضور داشته باشم و این اتفاق افتاد و یک روز تصمیم گرفت به همراه دانشآموزانش به جبهه برم. او بهمن ماه به جبهه اعزام شد و در همان اولین اعزامش یعنی در 21 فروردین ماه سال 66 در منطقه شلمچه به شهادت رسید.
وی بیان کرد: محمدحسین متولد دوم بهمن سال 1332 بود که در 21 فروردین ماه سال 66 به شهادت رسید. شش سال از زندگی مشترکمان گذشته بود که او به آرزویش یعنی شهادت دست یافت و حاصل زندگیمان دو دختر به نامهای فائزه و عاطفه بود. فائزه متولد یکم فروردینماه سال 59 و عاطفه متولد 19 اردیبهشت ماه سال 64 است.
همسر شهید فلاح تصریح کرد: روز تشییع پیکرش را به اتفاق پیکر همسر خواهرم که باهم به شهادت رسیدند و همراه یک شهید گمنام وقتی برای طواف به صحن حضرت عبدالعظیم آوردند، جمعیتی عظیم به استقبالشان آمدند و چون قول داده بودم وقتی به شهادت رسید صحبتی در میان دانشآموزانش داشته باشم، در صحن صحبتی کردم. برایم جالب بود همان جوانان عضو منافقین که رفتارهای ناشایستی انجام میدادند در تشییع جنازه حضور یافتند و در صف اول به صحبتهای من گوش میدادند. برای من این انقلابی بزرگ بود. تک تک دانشآموزان آن دبیرستان به استقبال پیکر محمدحسین آمده بودند و اشک میریختند و اعتقاداتشان کامل تغییر کرده بود و رفتارهای همسرم سبب این اتفاق بود، او با رفتارهایش برای آنها یک الگو به شمار میرفت.
وی افزود: اخلاق خوش شهید بود که خداوند او را برای خود خواند. وقتی صداقت، مهربانی، ادب و کمالات در رفتارش وجود داشته باشد، قطعا خواستارانش زیاد میشوند و این اخلاق نیک شهید فلاح بود که او را به سعادت رساند.
اسماعیلی در خطاب به کودکان قرآنآموز که در این محفل حضور یافته بودند گفت: زندگی کنید و لذت از زندگی ببرید، اما از ناموس و وطن خودتان دفاع کنید. هیچ چیز از اینکه مردی جلوی دشمن بایستد و از ناموسش دفاع کند ارزشمندتر نیست. اگر همسرم را از دست دادم ولی افتخار میکنم مرد شجاعی داشتم که در مقابل دشمنان ایستاد.
وی بیان کرد: سالها از شهادت همسرم میگذرد، روزهای سختی را سپری کردم. روزهایی که بچهها دلتنگ پدرشان میشد و باید آرامشان میکردم. روزهایی که باید هم پدر و هم مادر بودم. همه این سالها گذشت اما به وجود همسرم افتخار میکنم. در تمام این سالها آن چیزی که روزها را بر ما سختتر و حتی سختتر از خبر شهادت محمدحسین میکند، عملکرد مسئولان است. آنهایی که دلشان به حال این کشور نمیسوزد. امیدوارم هرچه سریعتر برخی از مسئولان به حال خود بیایند و کمی در عملکردشان تجدیدنظر کنند.
در ادامه گروهی از کودکان قرآنآموز در جمع به تلاوت دسته جمعی سوره فجر پرداختند و در پایان هدایایی از نمایندگان جامعه قرآنی به همسر شهید فلاح اهدا شد و با گرفتن عکس یادگاری مراسم به پایان رسید.
گزارش از زینب رازدشت
انتهای پیام