به گزارش ایکنا از اصفهان، عدالت اجتماعی از جمله مفاهیم مطرح در فلسفه سیاسی به شمار میرود که دیدگاهها و برداشتهای متعددی از آن ارائه شده است و فیلسوفان سیاسی اعم از غربی و مسلمان هر یک با رویکرد خاص خود به این مفهوم پرداختهاند. عدالت اجتماعی در دین اسلام نیز مورد تأکید بسیار قرار گرفته، تا آنجا که خداوند هدف از بعثت انبیاء را اقامه قسط و عدل معرفی کرده و شیعه، عدالت را از اصول پنجگانهای میداند که دین اسلام بر پایه آنها بنا شده است. برای اطلاع از ماهیت و چیستی عدالت اجتماعی، امکان تحقق کامل آن و عواملی که میتواند به اجرای عدالت اجتماعی کمک کرده یا اجرای آن را با مانع مواجه سازد، خبرنگار ایکنا در اصفهان، گفتوگویی را با بهراد بهشتی، محقق و پژوهشگر دینی انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا: منظور از عدالت اجتماعی چیست و متن قرآن چه تعریفی از آن ارائه داده است؟
بهشتی: عدالت اجتماعی یکی از مفاهیم پیچیده، بحثبرانگیز و از گستردهترین، چالش برانگیزترین و مبهمترین مباحث حوزه فلسفه سیاسی است؛ از قدیمالاایام، یکی از دغدغههای مهم همه انسانها برقراری عدالت بوده و این موضوع در طول تاریخ همواره طراوت خود را حفظ کرده است. فیلسوفان، از زمان یونان باستان که فلسفه در آنجا شکل گرفت، تا به امروز درباره مسئله عدالت و چیستی آن تحقیقات زیادی کردهاند. امروزه نیز چه در میان فیلسوفان جامعگرا و سوسیالیست و چه در میان فیلسوفان لیبرال و آزادیخواه، مطالعات بسیاری درباره مسئله عدالت انجام میشود.
در دنباله این مباحث، معانی مختلفی نیز برای عدالت ارائه شده که اولین و بدیهیترین معنای این کلمه «تقسیم عادلانه یا مساوی منابع» بوده است، اما تاریخ بشر نشان داده که نمیتوان همه منابع را به صورت مساوی تقسیم کرد و این کار حتی گاهی ممکن است پیامدهای ناگوار و حتی فاجعهباری داشته باشد که نمونه بارز آن را در جوامع کمونیستی که تفسیرشان از عدالت متناسب با تقسیم مساوی منابع است شاهد بودیم؛ برای این تقسیم مساوی به دولتهای تمامیتخواه و توتالیتر نیاز است و این نوع دولتها باعث ظهور دیکتاتورها خواهند شد. در این دولتها با اینکه برخی از منابع به شکل مساوی تقسیم شد، ولی فجایع انسانی زیادی نیز به بار آمد.
تفسیر گروه دیگر از عدالت اجتماعی، «استحقاق هر فرد» است، یعنی متناسب با حق هر فرد، حقوق او داده شود. بسیاری از فیلسوفان مسلمان نیز بر این عقیده بودند که این تفسیر همان تعبیر «ایفاء کل ذی حق حقه» یا «رساندن هر حق به صاحب حق» است. در اینجا عدالت لزوما به معنای برابری و مساوات نیست، بلکه رابطه نزدیکی با معنای «حق» برقرار میکند. در این مفهوم ممکن است حق فردی با فرد دیگر متفاوت باشد که در این صورت، منابع میان آنها مساوی تقسیم نمیشود. فرض کنید معلم کلاسی باشید و در آن کلاس دانشآموزی تلاش کند تا نمره بهتری بگیرد و دانشآموزی تنبلی کند و درس نخواند و شما به هر دو نمرهای مساوی بدهید، این عین بیعدالتی است. تعریف دوم، تعریف دقیقتری از عدالت محسوب میشود؛ در این تعریف پیش از مشخص کردن مفهوم عدالت باید مشخص شود که حق هر کسی چیست، البته در اینجا نیز ممکن است همه افراد حقوقی مساوی داشته باشند؛ برای مثال همه افراد دارای حق حیات هستند، اما ممکن است نابرابریهایی نیز به دلیل متفاوت بودن حق هر شخص رخ دهد که این نابرابریها مخالف عدالت اجتماعی نیست.
گروه دیگری پا را از این موضوعات فراتر گذاشته و بیان کردهاند که عدالت اجتماعی یعنی در جامعه باید «فرصتهای برابر برای توزیع عادلانه امکانات میان افراد» به وجود بیاید، این امکانات شامل موارد مختلفی مانند قدرت، ثروت، منزلت اجتماعی و اطلاعات و آگاهی است. این گروه، جامعهای را عادلانه میدانند که برای شهروندانش به منظور دستیابی به این موارد فرصتهای برابری فراهم کند. در این صورت هر فرد متناسب با ظرفیت، تلاش و استعداد خود میتواند به نتایج متفاوتی برسد که این تفاوت منافاتی با مفهوم عدالت ندارد.
البته تعاریف متفاوت و بسیار زیادی در رابطه با مفهوم عدالت و عدالت اجتماعی وجود دارد، اما این سه تعریف در میان آنها برجستهتر است.
در قرآن و میان فیلسوفان مسلمان نیز بر رعایت حقوق افراد تاکید زیادی شده است، یعنی حق افراد را به آنها دادن و پایمال نکردن حقوق آنها و یا به تعبیر دیگر، «حقالناس» در قرآن اهمیت زیادی دارد. به نظر میرسد که یکی از اهداف بعثت انبیاء، ایجاد عدالت اجتماعی یا به تعبیر قرآنی، «لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» است، یعنی خداوند کتاب و حکمت و آهن را که شاید منظور از آهن «قدرتمندی» است، نازل کرد تا مردم خود برای اجرای عدالت قیام کنند؛ البته تعابیر دیگری هم در قرآن درباره عدالت وجود دارد، مثلا خداوند در آیه 90 سوره نحل میفرماید:«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبي...؛ خداوند به شما فرمان مىدهد تا براى پدید آمدن جامعهاى صالح، با مردم به عدل و داد رفتار کنید و به آنان نیکى کنید و حق خویشاوند را به او بپردازید.» شاید حتی بزرگترین معروف خداوند ایجاد عدالت باشد، عدالت به معنای عدم پایمال شدن حقوق افراد و اینکه هر کسی به حق خودش برسد.
ایکنا: به نظر شما امکان تحقق کامل عدالت اجتماعی در هر نظام و با هر ایدئولوژی فکری امکانپذیر است، یا یک مسئله نسبی به شمار میرود؟
بهشتی: باید ببینیم که چه تعریفی از عدالت داریم، بعضی از این تعاریف اصلا با هم سازگاری ندارند، مثلا ممکن است کسی تعریف توزیع مساوی امکانات را در نظر بگیرد که این تعریف در مواردی باعث بیعدالتی میشود. اینطور نیست که همه ایدئولوژیها و حکومتها قادر به تحقق کامل عدالت باشند. در طول تاریخ تاکنون نیز بشر هنوز به این حد نرسیده است که عدالت را به شکل کامل اجرا کند. اگر چنین بود، انسانها تا این حد به دنبال عدالت نبودند و همین که در حال حاضر عدالتخواهی یکی از خواستهای برجسته بشر است، نشان میدهد که عدالت هنوز در هیچ جامعهای به طور مساوی برقرار نشده؛ البته مهم این است که جوامع همواره به سمت عدالت و کاهش ستمگریها و حقکشیها حرکت کنند. جامعهای که سمت و سوی آن به سمت احقاق حقوق شهروندان است، رو به سوی عدالت دارد، اگر چه ممکن است به حد مطلوب نرسیده باشد.
ایکنا: چه عواملی مانع تحقق عدالت اجتماعی میشود و در مقابل چه عواملی به تحقق عدالت اجتماعی کمک میکند؟
بهشتی: اگر عدالت را به معنای دادن حق هر کس و فراهم کردن فرصتهای برابر در نظر بگیریم، اولین گام برای برقراری عدالت این است که تعریف درستی از مسئله «حق» داشته باشیم و فرصتهای برابر را نیز بشناسیم. گام دوم این است که تلاش کنیم این حقوق و فرصتهای برابر را فراهم کنیم. نظامی در اجرای عدالت اجتماعی موفق بوده است که اولا شناخت درستی از حقوق و فرصتهای شهروندانش داشته باشد، ثانیا عزم و ارادهای محکم برای احقاق حقوق و برقراری فرصتها داشته باشد و ثالثا برای این هدف، تلاش و برنامهریزی انجام دهد. حال اگر یکی از این سه شرط وجود نداشت، این نظام در اجرای عدالت اجتماعی ناموفق خواهد بود.
انتهای پیام