به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین ادیب یزدی، استاد حوزه علمیه و یکی از خطبای برجسته کشور شب گذشته ۲۲ تیرماه در جمع اعضای هیئت مکتب النبی(ص) در دارالقرآن علامه طباطبایی با تمجید از شخصیت علامه گفت: بنده از آیتالله مطهری که برجستهترین شاگرد علامه طباطبایی(ره) بود شنیدم که فرمودند، علامه در صد سال آینده شناخته خواهد شد و قدر ایشان الان ناشناخته مانده است.
وی با اشاره به روایتی از امام جعفر صادق (ع) افزود: ایشان در روایتی فرمودند که حضرت فاطمه معصومه (س) به تنهایی برای شفاعت همه شیعیان ما کافی است و همه را شفاعت خواهند کرد؛ خطاب در زیارتنامه ایشان هم موید این مسئله است که میخوانیم «یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة فان لک عندالله شانا من الشان».
ادیب یزدی با بیان اینکه هر چه از امام معصوم (ع) صادر میشود، منبعث از کلام الله است و وقتی معصوم سخن میگوید کانه خدا سخن میگوید و بدون اذن الهی، کلامی از معصوم صادر نمیشود تصریح کرد: معصوم (ع) با چشم خدا میبیند و با گوش خدایی میشنود و با لسان الهی سخن میگوید و با جنب و روح الله به تفقه میپردازد و هرچه از او صادر شود فعل الهی است به همین دلیل ما تکالیف خود را از اعمال و سخن معصومان میگیریم.
وی ادامه داد: امام صادق (ع) فرمودند: ولایت پیامبر (ص) بر من در نزد من از اینکه فرزند او هستم بسیار بالاتر است پس معلوم میشود که اصل بر ولایت است و نه نسب؛ پیامبر از آغاز رسالت تا پایانش در ظرفیت و مراتب مختلف به ولایت دعوت کرده است و رسالتش دائرمدار ولایت بوده و دعوت مردم به تبعیت از امیرمومنان (ع) نیز تکلیف اوست نه اینکه ایشان بخواهد از دامادش حمایت کند.
ادیب یزدی تصریح کرد: معرفی امام علی و امام حسن و فاطمه (س) به مردم، تکلیف رسول خداست و حق کوتاهی در ابلاغ این ولایت را ندارد همان طور که در سوره مبارکه مائده فرمود: اگر این ولایت و جانشینی امام، ابلاغ نشود رسالت پیامبر ناتمام است.
ادیب یزدی تصریح کرد: اگر ولایت باشد دین هست و اگر نباشد دین هم معنایی ندارد؛ ولایت پی بردن به مقصد و هدف آفرینش است؛ ولایت پذیرش رزاقیت و مدیر و مدبر بودن خدا است و اینکه چنان برنامههای آفرینش را میچیند که به اهدافش برسد؛ ولایت تسلیم شدن به امر پروردگار و خواسته اوست.
این خطیب برجسته بیان کرد: تسلیم امر خدا بودن این است که وقتی پیامبر امام علی (ع) را وصی خود قرار داد بپذیریم و بهانه جوان بودن و بی تجربه بودن و چرندیاتی از این دست را نگیریم و روی حرف پیامبر حرف نزنیم؛ کسانی که نگذاشتند نقشه خدا و پیامبر پیاده شود و پیامبر را نگران آینده دین کردند تسلیم امر خدا نبودند. در روایت بیان شد پیامبر در حالی از دنیا رفتند که از امتش جز شیعیانی مانند عمار، ابوذر، مقداد و ... ناراضی بودند.