فیلم‌های سینمایی با فضای منفعتی مردم همخوانی ندارد
کد خبر: 3731089
تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۱

فیلم‌های سینمایی با فضای منفعتی مردم همخوانی ندارد

گروه فرهنگی - منتقد و کارشناس سینما با بیان اینکه برای آشتی دادن مردم با سینما، آثاری باید تولید شود که به فضای منفعتی آن‌ها نزدیک باشد، تصریح کرد: سینمای ما از این موضوع غافل است و در فضا‌های دینی نیز همین اتفاق رخ می‌دهد؛ خداوند در آیه ۱۷ سوره رعد می‌فرماید: «.. ما یَنفَعُ النّاسَ فَیَمکُثُ فِی الأَرضِ...؛ آنچه به مردم سود می‌رساند در زمین می‌ماند...». سینما برای اینکه ماندگار شود، باید حتما برای مخاطبش نفع داشته باشد، یعنی او را ببیند.

سینما

سیدمحمد حسینی، سردبیر مجله سینما رسانه در گفت‌و‌گو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه سینمای ایران کمتر به سراغ فرهنگ‌های فولکلور و منطقه‌ای در اقصی نقاط کشور و استفاده از توانمندی‌های اقلیمی مناطق مختلف رفته است، اظهار کرد: یکی از علل این مسئله این است که سینماگران با محذوریت‌های تولید درگیر می‌شوند، یعنی اگر کسی بخواهد در یک شهرستان فیلم بسازد، به دلیل رفت‌وآمد و اتفاقات دیگر، هزینه تمام شده فیلم گران‌تر خواهد بود؛ بنابراین چون جغرافیای مالی ایران در بسیاری از مواقع کفاف هزینه‌کردها را نمی‌دهد، سینماگران و تهیه‌کنندگان ترجیح می‌دهند که فیلم‌ها در محدوده جغرافیایی تهران تولید شود.
وی افزود: علاوه بر این، محذوریت‌های تولید اقتضایی را ایجاد می‌کند که فیلم‎ها آرام آرام خود را از فضاهای بیرونی جدا کرده و به داخل فضاهای بسته آپارتمانی بروند و فیلم‎های آپارتمانی شکل بگیرد، فیلم‎هایی‎که ماجرای آنها غالبا داخل یک آپارتمان می‌گذرد و بنا ندارد از فضا و محدوده محدود خودش خارج شود.
سردبیر مجله سینما رسانه ادامه داد: علت دیگر این مسئله به نوعی قرائت شبه روشنفکرانه از فضای اجتماعی کشور برمی‌گردد. شخصیت روشنفکر انتقادی که در فضاهای تولید هنری سرزمین ما نظیر داستان و سینما رسوخ پیدا کرد، برای هموطن و فرهنگ خودش احترام جدی قائل نیست؛ به همین دلیل حافظه‌اش نسبت به دیرین‌گونه‌های یونان باستان چابک‎تر است تا نسبت به ایران باستان، سرزمین، گویش و فرهنگ خودش و دیرین‌گونه‌های سرزمینش را نمی‌شناسد. این بیگانگی در فضاهای مختلف وجود دارد و به طریق اولی در سینما نیز هست.
حسینی اضافه کرد: سینماگر ایرانی آنقدر که دیرین‌گونه‌های هالیوودی را از یونان باستان تا به امروز می‎شناسد- به عنوان دیرین‌گونه‌های قابل تکثیر و قابل بیان در داستان- شاید با درصد بسیار کمتری با همین عناصر در نگاه بزرگان سرزمین خودش آشناست و همین ناآشنایی باعث می‌شود تا فضای متفاوتی شکل بگیرد که بیشتر به کوچه پس کوچه‎های پاریس شبیه است تا حتی به کوچه پس کوچه‌های تهران. تصور نکنید فیلم‎هایی که در قالب سینمای اجتماعی در تهران تولید می‎شود، با فرهنگ عمومی مردم تهران ارتباط دارد، اصلا این‌گونه نیست.
وی تصریح کرد: فکر می‌کنم اگر سینما به سراغ اقشار مختلف اجتماعی برود، به خودش نیز کمک می‌کند، برای نمونه فیلم لاتاری یکی از آثار سینمای ایران بود که به قول معروف، یک قهرمان جنوب شهری داشت، قهرمانی که مردم دوستش دارند و قصه‌پذیر است. به نظر من میزان توفیقی که در این بحران گیشه به دست آورد، به همین قهرمان آشنایی مربوط می‌شود که به تصویر کشید.
این منتقد و کارشناس سینما در واکنش به این مسئله که برخی از سینماگران دلیل نپرداختن به زندگی اقشار مختلف را موضوع سانسور و ممیزی ذکر می‌کنند، گفت: من فکر می‌کنم سینمای ایران به اندازه کافی سیاه‌نمایی می‌کند، بیشتر از آنچه که در جامعه وجود دارد؛ سانسور، نوعی بهانه است و نمی‎تواند کل مسئله را شامل شود. البته در بعضی از موارد مشکلاتی ایجاد می‎شود و بعضی چیزها را نمی‎توان بیان کرد، مثلا مشکلاتی که در حوزه‎های قضایی و حقوقی و امثال آنها نمود پیدا می‌کند و به سختی می‌توان به این حوزه‌ها پرداخت.

بخش عمده مخاطبان با سینما قهر کرده‌اند
وی افزود: اینها مشکلاتی است که واقعیت دارد و نمی‎توان آنها را انکار کرد، اما واقعیت ماجرا این است که این مشکلات، جزء در برابر کل محسوب می‌شود و می‌توان نتیجه گرفت که کل مهمتر از جزء است، یعنی فیلم‌ها غالبا حکایت طبقه متوسط به بالای جامعه و برای مخاطب این طبقه هستند؛ به همین دلیل است که بخش عمده‎ای از مخاطبان با سینما قهر کرده‌اند و سینما نمی‎روند.
حسینی با بیان اینکه سینما به یک امر عمومی در جامعه ما تبدیل نشده، گفت: دلیل این موضوع این است که قصه عمومی روی پرده نمی‎آورد و کمتر این کار را انجام می‌دهد. در سینمای ایران راجع به مسائل جدی، مسائل اجتماعی و تجربیات علمی، حداقل بیان وجود دارد؛ مثلا قصه‌هایی که ممکن است در دل ماه مبارک رمضان و در بطن نوعی تهذیب و سلوک جمعی و اجتماعی موجود در جامعه اتفاق بیفتد، هیچ‎وقت در سینمای ایران تجربه نشده و شاید زیاد جدی گرفته نمی‌شود.
وی ادامه داد: از طرف دیگر، به دلیل مشکلات اقلیمی، هیچ فیلمسازی حاضر نیست در خارج از تهران و در فضاهای اقلیمی برای معرفی اقلیم‌های متفاوت، فیلم داستانی بسازد. در واقع به ندرت در سینمای ایران سراغ چنین فضاهایی رفته‌ایم و جالب اینجاست که هر گاه این اتفاق رخ داده، موفقیت‌آمیز بوده است؛ مثلا خاستگاه قصه‎های مجید، کرمان است، ولی زمانی که اقلیم آن عوض شده و در اصفهان به روی صحنه می‌آید، به اثری فوق‎العاده و شاهکار تبدیل می‎شود که تا ابد در تاریخ تلویزیون ایران ماندگار است. در واقع تولید چنین آثاری زحمت می‌خواهد که سینمای ما به آن عادت ندارد.
سردبیر مجله سینما رسانه بیان کرد: موضوع خیانت در زندگی مشترک در سال‌های گذشته در آثار سینمایی بسیار پررنگ بود و فکر می‌کنم در سال‌های اخیر عملا در حال کمرنگ‌تر شدن است. در واقع خیانت، راحت‌ترین موقعیت برای نگارش فیلمنامه به حساب می‌آید، به همین دلیل اکثر فیلمنامه‌نویسان به سراغ توصیف این موقعیت می‌رفتند. فکر می‌کنم این موضوع هیچ کمکی به جامعه نکرد و با موجی که به راه افتاد، عملا خیانت را به موضوعی اپیدمیک و عمومی تبدیل کرد. سینما ادعا می‌کرد که با ساخت چنین آثاری می‌خواهد به جامعه هشدار بدهد، ولی این تحذیر حادث نشد و قبح بعضی از مسائل در جامعه شکسته شد. به نظرم این موضوع اکنون در حال فروکش است و کمتر از اثاری استقبال می‌شود که تم اصلی آنها را خیانت تشکیل می‌دهد.
وی در پاسخ به این سؤال که سینمای ایران چقدر تحت تأثیر فیلم‌فارسی‌های دهه‌های 40 و 50 است، گفت: این فیلم‌ها بخشی از تاریخ سینمای ایران را تشکیل می‌دهد، اما اینکه آیا سینمای ایران به سمت این نوع فیلمسازی گرایش پیدا کرده است، باید گفت شمایل متفاوتی نسبت به آن آثار دارد، ولی می‌خواهد موتیفای کلی آن را رعایت کند. قطعا این نوع گرایش، غلط است، چون آن نوع سینما، ورشکسته بود و نیازی به گفتن ندارد، بلکه شاهد تاریخی دارد. سینمای ایران حدود سال 55 رسما ورشکسته بود، نمی‌توانست به رتق و فتق امور خود بپردازد و صرفا از تحرکات جنسی استفاده می‎کرد تا بتواند سرپا بماند

سینمای اقتباسی و مبتنی بر داستان نداریم
حسینی افزود: اگر ما به چنین فضایی برگردیم، در واقع به سمت نوعی واپس‌گرایی و عقبگرد رفته‌ایم. اتفاق شایسته‌ای نیست، با توجه به اینکه در نزدیکی ما، سینمایی مثل بالیوود وجود دارد که به شدت و با سرعت در حال رشد است و قصه‌گویی را دارد به اوج می‌رساند. فضای اقتباس در سینمای هند جدی‌تر می‌شود و شاید چون ما کمتر عادت کرده‌ایم تا به سینمای هند به عنوان یک سینمای جدی نگاه کنیم، متوجه این تغییرات نیستیم، ولی این اتفاقات در حال رخ دادن است و آنها به سرعت به سمت سینمای اقتباسی و مبتنی بر داستان حرکت می‌کنند، ولی ما عقب‌تر می‌رویم و موقعیت‌هایی را به تصویر می‌کشیم که هیچ کدام قصه نیست. به نظرم این نقطه ضعف سینمای ایران است، اگر تحت تأثیر فیلم‌فارسی‌ها قرار گیرد که بعید می‌دانم جریان اصیلی باشد. سینمایی که به خصوص بعد از انقلاب شکل گرفت، در کلیت خود چنین رویکردی ندارد و من نمی‌توانم آن را به عنوان یک رویکرد بپذیرم.
وی اظهار کرد: در حال حاضر، یک دسته از مخاطبان هستند که سینما می‌روند و قشر کوچکی از جامعه را تشکیل می‌دهند و در واقع درصد زیادی از مردم ایران سینما نمی‌روند. اگر بخواهیم این درصد زیاد را درگیر فضای سینما کنیم، باید حرفی بزنیم که آنها فکر کنند حضورشان در سینما برایشان مفید فایده است، نه اینکه حضور یا عدم حضورشان مساوی باشد. اگر بخواهیم از قرآن شاهد مثال بیاوریم، سینما باید خودش را با این افراد تطبیق داده و به فضای منفعتی آنها نزدیک شود. منظور از فضای منفعتی صرفا خوشحال کردن افراد نیست. شاید پدر و مادرهایی در سرزمین ما باشند که بخواهند حرفی را به فرزندشان بگویند، ولی نمی‌خواهند خودشان این کار را انجام دهند، بلکه کس دیگری به صورت غیر مستقیم و در یک فضای حسی و عاطفی آن حرف را به فرزندشان منتقل کند که بهترین راهش، سینما است و سینما این کارکرد را دارد.

سینما باید برای مخاطب نفع داشتع باشد
این منتقد و کارشناس سینما تصریح کرد: سینمای ما از این موضوع غافل است و در فضاهای دینی نیز همین اتفاق رخ می‌دهد. قرآن در آیه 17 سوره رعد می‌فرماید:«... ما يَنفَعُ النّاسَ فَيَمكُثُ فِي الأَرضِ...؛ آنچه به مردم سود می‌رساند در زمین می‌ماند...». سینما برای اینکه ماندگار شود، باید حتما برای مخاطبش نفع داشته باشد، یعنی او را ببیند.
وی ادامه داد: مخاطبی که در حال حاضر به سینما می‌رود، چیز دیگری می‌پسندد، یعنی آنچه را که می‌پسندد، در سینما ساخته می‌شود که اگر بخواهیم به همین بسنده کنیم، بحث دیگری است و اصلا نباید تغییر رویکرد دهیم یا نقدی به سینما داشته باشیم، چون سینما دارد کارکرد خودش را پیش می‌برد. فیلم‌ها نیز کمابیش می‌فروشند و عملا اقتصادی می‌شوند، البته بیشترشان برای اقتصادی شدن، به فضاهای غیر سینمایی دست می‌زنند، یعنی این حاشیه‌ها است که پررنگ می‌شود و بر متن غلبه می‌کند، موضوعاتی مثل طنزهای نازل که بیشتر از خیانت، اپیدمیک شده و به نظر من بدتر از آن است و فیلم‌هایی که در سینمای ایران به آنها فیلم‌های بفروش گفته می‌شود، با حداقل داستان مواجهند و نوعی موقعیت‌اند که به شکلی خام‌دستانه پرداخت می‌شوند و مخاطب را کاملا در بطالت محض فرو می‌برند، حتی به عنوان یک اثر طنازانه هم نمی‌توان به آنها نگاه کرد.
انتهای پیام

 

captcha