برکت خانه مادری
کد خبر: 3731148
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۳

برکت خانه مادری

گروه اجتماعی - بانویی که طعم برکت مادری‌اش، یک روستا را پر کرده است، سال‌هاست که به مهربانی و دست‌گیری شهرت دارد.

برکت خانه مادری

به گزارش ایکنا از خراسان‌ جنوبی، تلاش برای کسب روزی حلال از ویژگی‌های اهل تقواست، همانطور که پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: « کسی که برای اداره زندگی خانواده اش تلاش می‌کند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد می کند».
برای تهیه گزارش به روستای بیدسک که در هفتاد كيلومتري شمال شرقي بيرجند واقع است می‌روم. از هرکسی سراغ بانویی که برکت را به این روستا هدیه می‌دهد می‌گیرم خانه او را به من نشان می‌دهد.
مردم از مهربانی و همراهی او با مردم روستا می‌گویند و دست گیری او از مردم را مهم‌ترین ویژگی اش می‌دانند.
صفیه نیک رفتار، بانویی است که سال‌ها است طعم شیرین نانش بر سر سفره اهالی روستا است و بوی برکت دستانش تمام روستا را پر کرده است. به خانه‌اش که می‌رسم با مهربانی از من استقبال می‌کند.

برکت خانه مادری
دستی که با رزق حلال آشناست
نیمه‌های شب از خواب بیدار شده و با ذکر «بسم‌الله» آماده درست کردن خمیر می‌شود. ذکرگویان تا زمان سحر به درست کردن خمیر و آماده کردن تنور برای پخت نان مشغول است.
از او می‌پرسم با چه عشقی از خواب خود می‌گذری، پاسخ او روشن و صریح است: عشق آوردن برکت بر سر سفره اهالی روستا، علاقه من را به پختن نان بیشتر می‌کند.
مردم این روستا به دلیل فاصله یک ساعته با شهر نمی‌توانند هر روز برای تهیه نان این مسافت را طی کنند، بنابراین خانم نیک رفتار با پختن نان، گره از کار اهالی این روستا که بیشتر سالمند هستند باز می‌کند.
حال سحر شده است، نماز عاشقی را که بر سجاده عشق می‌خواند، برای پختن نان و گذران روزی سخت اما شیرین آماده می‌شود.
تا زمان بالا آمدن خورشید به آماده کردن تنور مشغول است، بوی سوختن هیزم‌ها که از تنور بلند می‌شود تمام اهالی روستا متوجه نان پختن او می‌شوند.
به نیت سلامتی تمام اهل روستا، در کنار تنور، اسپندی دود می‌کند تا کارش با صلوات و برکت آن آغاز شود.
او نان را با سبک خاصی می‌پزد و تمام اهل روستا او را با نان‌هایش و برکتی که به سفره‌هایشان آورده می‌شناسند. حال برای پهن کردن سفره‌ای که نان‌ها قرار است روی آن قرار داده شود به اتاق مجاور مطبخ می‌رود. درب اتاق را که باز می‌کند، انگار دنیایی از گذشته‌ها به رویت گشوده می‌شود.
اتاقی با سقف چوبی که دور تا دور آن با پشتی پوشانده شده است. طاقچه‌های کوچک که درون هر کدام، ظروف قدیمی مسی یا نیکلی قرار داده شده است، به چشم می‌خورد.
دوباره به مطبخ برمی‌گردد، خمیرها آماده شده‌اند. آن‌ها روی سفره آردی ریخته، به گرده کردن خمیرها مشغول می‌شود و آنان را روی تخته‌ای چوبی گذاشته و کنار تنور قرار می‌دهد. تنور آماده شده است. اولین نان را به دیوار گرم تنور می‌چسباند.
عطری به وسعت زحمت در یک روستا
بوی نانش که به آسمان روستا می‌رسد، تک تک اهالی روستا به خانه‌اش آمده و به او خداقوت می‌گویند.
هر کدام از اهالی، تعدادی نان سفارش داده و بعد از کمی صحبت با او پای تنوری که سال‌ها طعم برکت را چشیده، به خانه‌های خود می‌روند. بعضی دیگر نیز برایش آرد می‌آورند تا برایشان نان بپزد.
در حین پخت نان با او هم صحبت می‌شوم. او از کیفیت آردها نسبت به آردهای زمان قدیم راضی نیست و می‌گوید: در گذشته بیشتر آردها مخلوطی از گندم‌های آبی و دیم بود اما در حال حاضر نان را با آردهای یارانه‌ای که هر چند وقت یک بار به روستا می‌آورند می‌پزیم که کیفیت گذشته را ندارد اما باز هم نعمت خدا است و شاکر هستیم.

برکت خانه مادری
هر نانی که از تنور بیرون می آورد صلواتی می فرستد، نان‌ها را بعد از پخت به اتاق می‌برد و روی سفره پهن می‌کند. بعد از اتمام کار به سمت نان‌هایی که روی سفره پهن کرده می‌رود، آن‌ها را دسته بندی کرده و در پارچه‌های که در اصلاح محلی به آن «ساروق» می‌گویند، می‌پیچد.
ابتدا نان‌های سفارشی مردم را مرتب و آماده می‌کند و سپس برای هر کدام از فرزندانش که در شهر زندگی می‌کنند تعدادی نان جدا می‌کند.
بعد از اتمام کار یک قابلمه آبگوشت را داخل تنور می‌گذارد تا قبل از خاکسترشدن آتش‌ها تا صبح بپزد. همچنین چند تافتون یا فتیر که با استفاده از روغن، زردچوبه و داروهای گیاهی درست می‌شود را نیز در تنور می‌پزد.
حال ظهر شده است، بر سر سجاده عاشقی می‌نشیند، نماز می‌گذارد و با تسبیح خود برای تمام اهالی روستا و فرزندانش دعا می‌کند.
می‌گوید: عاقبت بخیری و سلامتی تمام مردم تنها آرزو و دعای من است. بعد از راز و نیاز با معبود چایی که روی آتش تنور دم کشیده را می‌نوشد و در انتها با ذکر الحمدلله از معبود خود تشکر می‌کند.
حال مردم روستا برای گرفتن نان به خانه این بانو می‌آیند. می‌گوید: غیر از این اهالی، زنان و مردان سالمندی نیز هستند که به دلیل سن بالا نمی‌توانند به خانه من بیایند و به همین دلیل من تعدادی نان برای هرکدام می‌برم چرا که معتقدم این کار به زحمت من برکت می‌دهد.
نان‌های بسته بندی شده را به خانه افرادی که پیر و ناتوانند می‌برد و زمانی که به خانه برمی‌گردد قروتی را که روز گذشته در کاسه‌‌ای که در اصطلاح محلی به آن «تقار» می‌گویند درست کرده به همراه نان‌هایی که نشان از زحمت یک روزه دارد می‌خورد.

برکت خانه مادری
غروب که می‌شود نان‌هایی را که برای فرزندانش جدا کرده به راننده روستا می‌دهد تا برکت نان مادر را برای فرزندانش ببرد.
آفتاب در پشت کوه‌های بلند روستا پنهان می‌شود و من با خانم نیک رفتار پس از روزی با طعم رزق حلال، خداحافظی می‌کنم.
از روستا دور می‌شوم اما هنوز بوی نان در محیط روستا خودنمایی می‌کند.
گزارش از زهرا حمیدی
انتهای پیام

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
علی اکبر اکبری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۷/۰۴/۲۸ - ۲۱:۴۴
0
0
عالی بود...
captcha