به گزارش ایکنا از لرستان، عمل به ایمان نشانههایی دارد که این نشانهها در ظاهر و باطن فرد مؤمن وجود دارد و در بررسی آیات و روایات متعدد یکیاز این نشانهها حیا دانسته شده است؛ بنابراین حیا سبب بروز ایمان میشود.
امامان معصوم و ائمه اطهار(ع) بر داشتن حیا در زندگی تاکید داشتهاند خداوند متعال در این رابطه میفرماید: «هرگاه بندهای از من درخواستی داشته باشد حیا میکنم درخواستش را پاسخ ندهم».
حیا خیر محض است و کسانیکه تصور میکنند بهواسطه داشتن حیا چیزی را از دست میدهند اشتباه میکنندچراکه حیا لباس رستگاری و تقوا و نوری است که مانع از ظلمت گناه میشود و در مقابل کمحیایی و بیحیایی باعث میشود خداوند از شخص رویگردان شود و کسانیکه در طول تاریخ اهل حیا بودند زمینه نجات آنها فراهم شده است.
حیا؛ عامل عاقبت به خیری انسان
در حادثه کربلا نیز نمونه نجات شخص باحیا دیده شد و حیا یکیاز ویژگیهای حر بود که باعث نجاتش شد و او را عاقبت به خیر کرد کمااینکه خلاصه تعالیم انبیا در این جمله است، کسیکه حیا نداشته باشد هیچ چیز جلودارش نیست و هر کاری را که بخواهد انجام میدهد و این نمایشگاه کامل بیایمانی و بیتقوایی است.
موارد جزئی کمحیایی را باید جدی گرفت و باید در گفتار حیا داشته باشیم که اگر افراد خانواده در گفتارشان حیا را رعایت نکنند سرانجام کمحیایی آنها به بیحیایی تبدیل میشود.
تبدیل گناهان صغیره به کبیره از عواقب بیحیایی
بیحیایی در گفتار و در مراقبت از چشم کمکم و بهتدریج منجر به رسیدن از گناهان کوچک به گناهان بزرگ و مخالفت با مکتب امامان معصوم میشود.
ورود ماهواره به خانوادهها باعث بروز کمحیایی شده و فرهنگ خانوادهها تا حدود زیادی تغییر کرده این در حالیاست که خانوادههایی که در آن حیا نباشد آن خانوادهها سرنوشت خوبی نخواهند داشت.
آیات قرآن در رابطه با حیا
خداوند متعال در آیه 30 سوره مبارکه نور میفرماید: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ؛ به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزهتر است زیرا خدا به آنچه میکنند آگاه است».
و نیز در آیه 33 سوره نور میفرماید: «وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ وَلَا تُکْرِهُوا فَتَیَاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَن یُکْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ کسانىکه [وسیله] زناشویى نمىیابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بىنیاز گرداند و از میان غلامانتان کسانىکه درصددند با قرارداد کتبى خود را آزاد کنند اگر در آنان خیرى [و توانایى پرداخت مال] مىیابید قرار بازخرید آنها را بنویسید و از آن مالى که خدا به شما داده است به ایشان بدهید [تا تدریجاً خود را آزاد کنند] و کنیزان خود را در صورتىکه تمایل به پاکدامنى دارند براى اینکه متاع زندگى دنیا را بجویید به زنا وادار مکنید و هر کس آنان را به زور وادار کند در حقیقت خدا پس از اجبار نمودن ایشان [نسبت به آنها] آمرزنده مهربان است».
خداوند در آیه 31 سوره نور نیز در رابطه با حیا فرموده است: «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که [از زن] بىنیازند یا کودکانى که بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نکردهاند آشکار نکنند و پاهاى خود را [بهگونهاى به زمین] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مىدارند معلوم گردد اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید».
حیا از دیدگاه ائمه(ع)
امام جعفر صادق(ع) در ضمن روایتی در رابطه با حیا فرموده است: حیا، نوری است که جوهر آن، ایمان است و یک حالت بازدارندگی و خویشتنداری برابر هر چیزی که با توحید و معرفت ناسازگاری داشته باشد، در انسان ایجاد میکند.
رسول خدا(ص) حیا را زینت آدمی شمرده و فرموده است: تعدّى و تجاوز(بیشرمی) با هیچ چیز همراه نشد مگر اینکه آن را زشت و بدنما گردانید و شرم و حیا با هیچ چیز همراه نگشت، مگر این که آن را زینت بخشید و آراست. همچنین، امام علی(ع) فرموده است: مَنْ کَسَاهُ الْحَیاءُ ثَوْبَهُ لَمْ یرَ النَّاسُ عَیبَه؛ آنکس که لباس حیا بپوشد، کسى عیب او را نبیند.
در نامه 53 نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین(ع) خطاب به مالک اشتر میفرماید: ای مالک افرادی را برای حکومت انتخاب کن که طمع را از دل ریشهکن کرده باشند و چربزبانی نتواند آنها را تحت تأثیر قرار دهد و همچنین با تجربه و با حیا باشند.
امام على(ع) مىفرمایند: هَبَطَ جِبْرِئیلُ عَلى آدَم(ع)، فَقالَ: یا آدَمُ! إنّی اُمِرتُ أنْ اُخَیِّرَکَ واحِدَةً مِنْ ثلاث، فَاخْتَرْ واحِدَةً وَ دَعْ إثْنَتَیْنِ. فَقالَ لَهُ آدمُ: وما الثَّلاثُ یا جِبْرِئیلُ؟ فَقالَ: الْعَقْلُ، وَالْحَیاءُ، وَالدِّینُ. قالَ آدمُ: فَإنّی قَدْ إخْتَرْتُ الْعَقْلَ، فَقالَ جِبْرئیلُ لِلْحَیاءِ والدِّینِ: إنْصَرَفا وَدَعاهُ. فَقالا لَهُ: یا جِبْرِئیلُ إنّا اُمِرْنا أنْ نَکُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَیْثُما کانَ. قال: فَشَأنُکُما، وعَرَج؛ جبرئیل بر آدم(ع) فرود آمد و گفت: اى آدم، من مأمورم تورا بین سه چیز مخیر کنم، پس یکى از آن سه را انتخاب کن و دو تاى دیگر را رها نما. آدم(ع) گفت: آن سه کدامند اى جبرئیل؟ او گفت: عقل، حیا و دین. آدم(ع) گفت: من عقل را اختیار مىکنم. پس جبرئیل به حیا و دین گفت: برگردید و او را ترک کنید. حیا و دین گفتند: یا جبرئیل، ما مأموریم که با عقل باشیم، هر جا که باشد! جبرئیل گفت: اختیار با خودتان است و به آسمان رفت.
حیا همه دین است
امام جعفر صادق(ع) مىفرمایند: «اَلْحَیاءُ وَالْعِفافُ وَالْعَی أَعْنِی عَىَّ اللِّسانِ لا عَىَّ الْقَلْبِ مِنَ الاْیمانِ؛ حیا، عفت پیشگى و کوتاهى و ثقل زبان از نشانههاى ایمان است» که از این کلام مىتوان فهمید که انسان بىحیا و بىشرم که از هیچ رفتارى خجالت نمىکشد و از بر زبان راندن هیچ کلامى ابایى ندارد ایمانش مشکل دارد و باید ریشه بىحیایى او را در مشکلات اعتقادى او جستوجو کرد؛ پس براى تشخیص انسانهاى مؤمن مىتوانیم این اوصاف را در افراد بررسى کنیم.
از امام باقر(ع) نیز نقل شده: اَلْحَیاءُ وَالاْیمانُ مَقْرُونانِ فِی قَرْن، فَإذا ذَهَبَ أَحَدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ؛ حیا و ایمان در کنار هم در یک ظرف قرار دارند(و چنان به هم پیوستهاند که) اگر یکى از آنها برود، دیگرى هم به دنبالش خواهد رفت. در حدیث دیگرى مطلب روشنتر بیان شده است: حضرت صادق(ع) به صراحت مىفرمایند: لا إیمانَ لِمَنْ لا حَیاءَ لَهُ؛ هرکس حیا ندارد، ایمان ندارد.
امام صادق(ع) میفرمایند: نیکیهای اخلاق 10 تاست و در رأس آنها حیاست و رسول گرامی اسلام(ص) خلق و خوی اسلام را حیا معرفی کرده و فرموده است حیا همه دین است. همچنین، در روایات متعددی آمده است که اگر حیا نباشد، همه چیز جایز میشود.
انتهای پیام