محمدصادق دهنادی کارشناس رسانه در گفتوگو با خبرنگار ایکنا با بیان اینکه سینمای ایران در حوزه موضوعات دینی میتواند با سینمای جهان رقابت کند، اظهار کرد: برای اینکه ارزیابی کنیم آیا سینمایی ایران در عرصه فیلمهای دینی توان رقابت با فیلمهای روز دنیا را دارد ابتدا باید دو شرط را بررسی کنیم. این دو شرط در بحث معنا و تکنیک آثار مصداق پیدا میکند. در حوزه معنا باید به جرات بگویم ما حرفهای بسیاری زیادی برای گفتن داریم. دریافت جایزه اسکار گواه بارز این ادعاست، زیرا دو فیلم جدایی نادر از سیمین و فروشنده که موفق به دریافت جایزه اسکار شدند به لحاظ تکنیکی چیز خاصی برای گفتن نداشتند، بلکه معنا و مفهوم آثار مورد نظر بود که برای ما موفقیت به همراه داشت.
وی افزود: در حوزه تکنیکال نیز اتفاقاتی در این زمینه رخ داد که نشان میدهد ما میتوانیم به استانداردهای سینمای جهان نزدیک شویم. برای مثال فیلم محمد رسول الله(ص) توانست با بهره بردن از متخصصان برتر سینمای جهان به دستاوردهای خوبی در این زمینه دست یابد.
این فعال رسانهای درباره ماندگاری برخی کارهای دینی و تاریخی در سینمای جهان گفت: برخی فیلمها در سینمای جهان ماندگار میشوند. برای مثال به فیلم سینمایی «ده فرمان» اشاره میکنم. این فیلم بعد از 50 سال که از ساخت آن میگذرد، هنوز هم برای مخاطب جذاب است، البته بعد از گذشت نیم قرن شاید جلوههای ویژه فیلم، برای مخاطب امروز جذابیتی نداشته باشد، اما شکل روایت قصه و انرژی که صرف ساخت آن شده است به این کار کمک کرد تا فیلم ماندگار شود، البته نمیتوان از برخی حاشیههایی که از طریق بنگاههای صهیونیستی برای حمایت از این فیلمها رقم میخورد غافل شد.
با این توضیح طبیعی است تا به امروز صدها فیلم درباره حضرت عیسی(ع) و حضرت موسی(ع) ساخته شود و هنوز هم تولید این دست کارها ادامه داشته باشد.
رئیس فرهنگسرای معرفت یادآور شد: سریال «امام علی (ع)» نیز این شرط را دارد، چراکه در این کار نیز جلوههای ویژه چندانی وجود ندارد، اما این عظمت و شکل روایت قصه است که این کار را ماندگار کرد. یک نکته را نباید در این میان فراموش کرد، آن هم اینکه هر اثری که در زمان خود با موفقیت روبهرو شود این امتیاز در گذر زمان باعث میشود، کار مورد نظر همانند یک خاطره خوش در یادها باقی بماند.
سینمای دینی با وفاداری به تاریخ ماندگار میشود
وی در پاسخ به این پرسش که فکت مهم آثار دینی در سینما چیست؟ گفت: من دو شرط را برای آثار دینی در سینما ضروری میدانم. ابتدا اینکه کار مورد نظر به اتفاقات تاریخی وفادار باشد. منظور اینکه شخصیتپردازی پیرامون کارآکترهای مورد نظر متکی بر حقیقت باشد. برای نمونه نمیتوانیم از حضرت عیسی(ع) یک تصویرسازی خاکستری داشته باشیم و متوقع باشیم که فیلم مورد نظر با استقبال تماشاگران روبهرو شود. نکته جالب اینجاست که تقدسزدایی از شخصیت دینی با این هدف انجام میشود که کار باورپذیرتر شود، درصورتیکه تجربه نشان داده، مردم با این دست کارها ارتباط خوبی برقرار نمیکنند. مطلب دوم به کارهایی مربوط میشود که در قالب قصههای معاصر سعی دارند به مفاهیم دینی یا قرآنی بپردازند.
دهنادی اضافه کرد: درباره کارهایی که قصههای معاصر دارند باید بگویم که اگر این دست فیلمها به دنبال جدایی معنویت از خدا باشند نمیتوانند با تماشاگر ارتباط برقرار کنند. در این قبیل کارها به نظرم به جای خداشناسی باید بر خدا محوری تاکید کرد تا قادر باشد تاثیرات خدا را در زندگی آدمها به درستی نشان دهد. در کنار این شرط، شعاری نبودن و استفاده مناسب از تکنیک میتواند اهرمی خوبی برای بالا رفتن فکت در آثار دینی باشد.
سفارشی سازی واقعیتی غیر قابل کتمان در سینمای جهان
این پژوهشگر درباره سفارشیسازی در سینمای دینی گفت: سفارشیسازی یک واقعیت غیر قابل کتمان در همه ژانرهای سینمای است که در تمام دنیا وجود دارد. امروزه بخش عظیمی از هالیوود سیاستهای نظامی و سیاسی کاخ سفید را تبلیغ میکند، حتی در بسیاری از مواقع جنگهای ایالات متحده از طریق سینما پیریزی میشود. برای مثال چند سال پیش فیلمی تحت عنوان «آرگو» در آمریکا ساخته شد که موضوع آن تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران بود. این کار توانست جایزه اسکار آن سال را به خود اختصاص دهد، اما نکته جالبتر این بود که فیلم مورد نظر جایزه خود را از طرف همسر رئیس جمهور ایالات متحده دریافت کرد!
دهنادی تاکید کرد: وقتی از سفارشی بودن «آرگو» سخن میگوییم منظورم به هیچوجه بیکیفیت بودن این کار نیست، چراکه اگر منصفانه بخواهیم موضوع را بررسی کنیم باید گفت این کار از نظر کیفی مطلوب است. تعلیق در آرگو به اندازهای خوب صورت گرفته که باید گفت هر فرد با هر گرایش و ملیتی که فیلم را ببیند با قهرمانان فیلم همراه میشود. این اتفاق که ما آن را سفارشی سازی مینامیم به نظرم کارکردهای سیاسی و اجتماعی برای آمریکا در پی دارد که قابل کتمان نیست.
این کارشناس رسانه متذکر شد: در این شرایط وضعیت آثار سفارشی در ایران متفاوت است، حتی میتوان گفت این دست آثار در سینمای ما ناسزا محسوب میشود. دلیل خوب نبودن وجهه سفارشی سازی نیز در کشور ما این است که عمدتاً کارهایی که سفارشی تولید میشود توسط افرادی ساخته شده که کارشان کیفیت خوبی ندارد. معضل دیگر در سینمای کشور ما به ملاحظاتی مربوط میشود که منطقی نیست و به ضرر سینما و سیاستهای کلی نظام است، چون دائما این ترس را داریم کارمان باعث رنجش آدمهایی خاص شود. برای مثال ما بعد از نزدیک به 40 سال توانستیم «ماجرای نیمروز» را بسازیم. فیلمی که در آن به ترور بزرگان این مملکت پرداخته است. نکته جالب اینجاست که در ساخت این کار نیز بسیاری از ملاحظات را رعایت کردیم تا فرد یا گروهی از ما ناراحت نشود، آسیبی که به نظرم برای سینمای این مرز و بوم همانند یک سم است.
وی تاکید کرد: دو مثال ذکر میکنم تا بتوانیم فرق بین سفارش خوب و بد را به روشنی در تولیدات نمایشی کشورمان مشاهده کنیم. چند سال پیش سریالی به نام «مختارنامه» ساخته شد. این کار بالاترین کیفیت را در حوزه سینمای دینی و تاریخی داشت، زیرا فیلمسازی که پشت دوربین آن قرار گرفته بود با کارش آشنا بود ونتیجه هم یک کار ماندگار در تلویزیون شد. این کار را با سریال «تنهاترین سردار» که سالها پیش توسط مهدی فخیمزاده ساخته شد مقایسه کنید. این کار که بودجه بسیاری صرف ساخت آن شد به اندازهای بیکیفیت بود که دیگر سینماگری به خود جرات نزدیک شدن به موضوع زندگی امام حسن (ع) را به خود نمیدهد، البته ممکن است سوالی در این میان مطرح شود آن هم اینکه ساخت تنهاترین سردار تجربهای بود تا مهدی فخیمزاده در سریال بعدی خود «ولایت عشق» یک اثر ماندگار تولید کند. این توجیه به لحاظ منطقی، حرفهای نیست، چون با ساخت چنین مجموعههای عظیمی، نباید تجربهاندوزی کرد به این بهانه که ممکن است در کار بعدی اتفاقات خوبی رخ دهد. مثال دیگر در این زمینه فیلم «محمد رسول الله» مجید مجیدی است که به نظرم یک تجربه ناموفق در سینما بود که به قیمت به هدر رفتن میلیاردها تومان حاصل شد.
فیلم محمد رسوال الله عقاد، کاری تماشاگر پسند بود
وی در پاسخ به سوالی که مبنی بر اینکه آیا در ساخت فیلمهای دینی باید گرایشات شیعی را هم مد نظر قرار داد؟ گفت: پر واضح است که در ساخت کارهای دینی مهمترین نکته، فراگیر بودن موضوع است یعنی از هر قشر و سلیقهای آن را بپسندند، اما این نکته را هم نمیتوان کتمان کرد که ما کشوری شیعی هستیم، برای همین نمیتوانیم فیلمی درباره حضرت محمد(ص) بسازیم که در آن غدیر خم روایت نشده است. در این میان ممکن است این سوال پیش آید چرا مصطفی عقاد با وجود سنی بودن در کارش رویکردی را مد نظر قرار داد که از آن نمیشد گرایش خاصی را به شیعه و سنی بودن اثر پی برد؟ جواب این است که عقاد در کارش به دنبال یک موفقیت تجاری بود، برای همین هم با الگوهای هالیوودی کارش را جلوی دوربین برد.
این سینماگر تصریح کرد: ممکن است این سوال پیش بیایید اگر ما بخواهیم گرایشات شیعی را در کارهای دینی و تاریخی خود لحاظ کنیم باید تنها تشیع را مد نظر قرار داد؟ جواب به این سوال این است که دو نوع میتوان به اندیشههای شیعی پرداخت. ابتدا نگرشی است که شیعه امام خمینی(ره) مبلغ آن است. در مقابل این اندیشه فراگیر، تفکر صادق شیرازی نیز وجود دارد که همه اندیشههای خود را در فحاشی به دیگران خلاصه میکند. در اندیشه امام خمینی(ره) گفتوگوی انتقادی و همگرا اصل است. در این اندیشه تبیین مرجعیت اهلبیت(ع) اصل ویژه و اساسی است؛ اصلی که اهل تسنن نیز به آن نگاهی مثبت و خوب دارند.
دهنادی در پایان تصریح کرد: درباره ارادت اهل تسنن به اهلبیت(ع) همین اندازه بگویم که ابوحنیفه یکی از بزرگان اهل تسنن میگوید «دو سالی که من از محضر امام جعفر بن صادق(ع) بودم سبب شد تا از نابودی نجات یابم». برای همین همانگونه آیتالله بهجت فرمودند ما در نگاه شیعیمان به جای منازعه بهتر است مرجعیت اهلبیت(ع) را مد نظر قرار دهیم، البته نمیخواهم منکر تفاوت اندیشههای خودمان با اهل تسنن شوم، زیرا ما قادر نیستیم همانند ابن خلدون به عاشورا نگاه کنیم یا اینکه ما قادر نیستیم همانند ابوالحسن ماوردی به اسلام نگاه کنیم، ولی قطعا قادریم همانند «یوسف پیامبر (ع)» کارهایی تولید کنیم که با وجود برخورداری از مضامین شیعی همه جهان اسلام مخاطب آن باشند.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام