به گزارش ایکنا؛ سیدمجتبی حسینی در دومین جلسه شرح دعای سی و هفتم صحیفه سجادیه با موضوع شکر، به تبیین فرازی از این دعا پرداخت. مشروح این سخنان در ادامه از نظر میگذرد:
«فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِکَ وَ مَنْ رَضِیتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِکَ تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ وَ تُثِیبُ عَلَی قَلِیلِ مَا تُطَاعُ فِیهِ حَتَّی کَأَنَّ شُکْرَ عِبَادِکَ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَیْهِ ثَوَابَهُمْ وَ أَعْظَمْتَ عَنْهُ جَزَاءَهُمْ أَمْرٌ مَلَکُوا اسْتِطَاعَهَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَکَ فَکَافَیْتَهُمْ، أَوْ لَمْ یَکُنْ سَبَبُهُ بِیَدِکَ فَجَازَیْتَهُمْ بَلْ مَلَکْتَ یَا إِلَهِی أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ یَمْلِکُوا عِبَادَتَکَ وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ یُفِیضُوا فِی طَاعَتِکَ، وَ ذَلِکَ أَنَّ سُنَّتَکَ الْإِفْضَالُ وَ عَادَتَکَ الْإِحْسَانُ وَ سَبِیلَکَ الْعَفْوُ».
در ابتدا ترجمهای از این فراز ارائه کنم. حضرت میفرمایند: خدایا اگر تو از کسی بگذری به خاطر لطف توست و اگر از کسی رضایت داشته باشی به خاطر فضل توست. اگر خداوند از کسی راضی باشد به این دلیل نیست که نقصی در کارش ندارد، بلکه به این دلیل است که کار خداوند فضل است. آن چیزی که برای تو شکر میکنند ولو قلیل تو کثیر شکر میکنی، یک کار کمی که مردم اطاعت تو را میکنند ثواب خوبی میدهی؛ کانّه طوری است آن چیزی که بنده به عنوان شکر و عبادت انجام میدادم میتوانستم انجام ندهم و در صورت انجام ندادن مشکلی نداشتم، یعنی کاملا از روی اختیار انجام دادهام و تو داری شکرش را میکنی.
انگار نه انگار که سبب این کار به دست تو بوده است. قبل از اینکه من بخواهم تو را عبادت کنم مالکیت و همه چیز من دست تو بود. قبل از اینکه من وارد در طاعت تو شوم تو ثواب من را از قبل مهیا کردی. سنت تو تفضل است، عادت تو احسان است و سبیل تو عفو است. این بخش دیگری از دعای ۳۷ صحیفه سجادیه است. امام سجاد (ع) با چه زبانی رابطه ما با خدا و بحث توحید را بیان میفرماید. گاهی این حرفها آنقدر برای ما عادی شده است که نمیدانیم و متوجه نیستم جایگاه آن در نظام الهیاتی ادیان و مکاتب مختلف چیست.
میان خیلی از ابنای بشر ارتباط با خدا وجود دارد. فقط مسلمانها با خداوند کار ندارند. رابطه انسان و خدا سالهاست بین فلاسفه و حکما مورد بحث است؛ اما هیچ کدام اینگونه به موضوع نپرداختهاند. وقتی من خداوند را شکر میکنم در واقع همه چیز از خداست. این قدرتی که داشتم و با زبان یا فکرم به شکر خداوند پرداختم از ناحیه خداست. با این وجود خداوند از شکر ما تشکر میکند. خداوند این قدرتی که از ناحیه اوست را به ما تملیک کرده، اما در عین حال خودش به آن مالکتر است؛ در نتیجه کارهای خوبی که انجام میدهم در حقیقت برای خداوند است.
حالا شاید سوال شود که در این صورت اعمال بد ما هم برای خداست. در پاسخ این شبهه باید گفت: اگر خداوند میگفت: من این قدرت را در اختیار تو قرار میدهم تا این کار بد را انجام بدهی، در آن صورت خداوند هم در عمل بد ما شریک بود. توضیح بیشتر اینکه مالک و مسئول قدرتی که خداوند در اختیار من قرار داده است خودم هستم؛ اما خداوند «املک» یعنی مالکتر است و همه کارهای ما برای اوست. در اینجا باید توجه داشت که وقتی خداوند این قدرت را به ما تملیک کرد، به صورت مشروط تملیک کرد، یعنی برای انجام کارهای خیر تملیک کرد. پس وقتی ما کار بدی انجام میدهیم خلاف آن شرط عمل کردهایم.
به همین دلیل در دعا میگوییم: «ظلمنا انفسنا». مالکیت ما برای انجام کارهای خوب بوده است. حالا امام میفرماید اینکه من تو را شکر کردم و طاعتت را انجام دادهام از ناحیه لطف خودت بوده، اما تو بابت آن از من تشکر میکنی. علتش چیست؟ علتش این است که خداوند کارش فضل کردن است. افضال خداوند یعنی اینکه بابت کاری که به واسطه خودش انجام گرفته است از بندهاش تشکر میکند.
حضرت در ادامه دعا میفرمایند: «عادتک الاحسان». احسان خداوند در این بخش دعا اینگونه است که ما را به انجام یک کار خیر وادار کرده است. اینکه من امشب موفق به انجام یک کار خیر شدهام احسان خداوند است. پس نباید از مردم طلبکار بود و آدم خودش را گم کند. علت رویارویی امیرالمومنین (ع) با طلحه و زبیر همین بود. وقتی این دو دیدند سهمشان از بیتالمال با دیگران برابر است به حضرت گله کردند و به سابقه جهادشان در راه اسلام اشاره کردند؛ غافل از اینکه این امر احسان خداوند به آنها بوده است.
انتهای پیام