به گزارش ایکنا از استان مرکزی، درفرهنگ دینی جامعه امروز برخی از گفتمانهای ضد قرآنی چنان جا افتادهاند که گویی هیچ شکی در صحت آن نیست؛ در حالی که نه تنها فاقد مبانی قرآنی است، بلکه به شدت ضد مبانی قرآنی و اصول حاکم بر فلسفه و سبک زندگی قرآنی است.
شاید متداولترین مصداقی که بتوان در این زمینه عنوان کرد موعظه و نصیحتی است که از زبان دین گفته میشود. نصایحی تحت عنوان مذمّت دنیا و بدی دنیا و توصیه ترک دنیا و رها کردن آن از نقدترین موعظات واعظان است. به نوعی هر کسی میخواهد واعظ بشود و مردم را موعظه کند، اول مطلبی که به ذهنش میرسد: این است که جملههایی را در قالب شعر یا نثر در مذمّت دنیا و پیشنهاد ترک دنیا یاد بگیرد، به همین خاطر به اندازهای که این مطلب به گوش مردم خورده هیچ مطلب دیگر به گوششان نخورده است. در صورتی که هر انسانی خواسته و ناخواسته برای زندگیاش فلسفهای دارد که به عنوان انگیزه رفتارها و نگرشهای وی عمل کرده و نه تنها موتور حرکتی او را شکل میدهد، بلکه جهتگیری اصلی زندگی او را به عنوان راهبردها تعیین میکند و سیاستها و برنامهها را بر اساس آن سامان میدهد.
نگرش عدهای بر این پایه استوار است که با تقدم زندگی دنیوی بر اخروی وضعشان سامان مییابد. در حالیکه براساس آموزههای قرآنی این ویژگی سستایمانهاست. میتوان این تفکر را نشات گرفته از سستی ایمان و یا فقدان عزم جدی در عمل با آنکه اعتقاد قوی به آخرت و اصالت آن دارند، دانست. آنها در عمل نمیتوانند نقد را رها کنند و به دنبال نسیه باشند. در حقیقت آنان میگویند: سرکه نقد به از حلوای نسیه. اینگونه است که نسبت به آخرت کم میگذارند و با آنکه میدانند که لذتهای دنیوی کوتاه و اندک و کم اهمیت است، ولی متاع قلیل دنیا را مقدم میدارند. در نقطه مقابل این تفکر، اهل رهبانیت هستند که زندگی اخروی را بر دنیوی مقدم کردهاند و به نوعی با روی گرداندن از دنیا افسار دنیا را بر گردن خودش انداختهاند.
این در حالی است که از دیدگاه اسلام و قرآن هر دو تفکر مردود میباشد. خداوند در قرآن از انسانها میخواهد بدون آنکه طیبات زندگی دنیوی را بر خود حرام کنند چنانکه اهل رهبانیت کردهاند، بدون گرفتاری به محبت دنیا و زینتهای آن(آل عمران، آیه ۱۴) از همه حسنات و طیبات زندگی دنیا و آخرت بهرهمند شوند: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا الله وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَالله غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید از خدا پروا دارید و به پیامبر او بگروید تا از رحمت خویش شما را دو بهره عطا کند و براى شما نورى قرار دهد که به(برکت) آن راه سپرید و بر شما ببخشاید و خدا آمرزنده مهربان است. (حدید، آیه ۲۸)
اما اینکه در قرآن کریم آمده است که: «ما جعل الله لِرَجلٍ مِن قلبین فِی جَوفه»(احزاب/4) یعنی خداوند در اندرون کسی دو دل قرار نداده، به منظور این نیست که مردم یا باید به خدا علاقه داشته باشند یا به غیرخدا از زن و فرزند و مال و غیره، مقصود این است که مردم باید یک هدف اعلی و منتهای آرزو داشته باشند، دو چیزی که با هم جمع نمیشود این است که منتهای آرزو خدا باشد یا مادیات دنیوی، و الاّ صرف علاقه به چند چیز در آنِ واحد خیلی واضح است که میسّر است.
دنیا وسیله سعادت و شقاوت
از سوی دیگر انسان و جنیان تنها در ظرف دنیا است که میتوانند استعدادهای خویش را بروز و ظهور دهند و به کمالاتی که بایسته و شایسته آنها است دست یابند، چرا که دنیا جایی است که انسان میتواند به اراده و اختیار عملی، انتخاب میان کفر و شکر، اطاعت و عصیان و مانند آن داشته باشد و یکی از دو راه خیر و شر و سعادت و شقاوت را برگزیند. (بلد، آیه۱۰؛ انسان، آیه۳۳)
در واقع فلسفه زندگی هر کسی تعیینکننده نگرشها و کردارهایش است. بر همین اساس اگر کسی در معرفتشناسی به معرفت حسی یا در نهایت تجربی عقلی بسنده کند و به معرفتهای شهودی و بویژه معرفت وحیانی اعتقادی نداشته باشد؛ دنیا را اول و آخر دانسته و زندگی را محدود به همین دایره، تصور میکند و در همین محدوده، فکر و عمل میکند. اینگونه است که کاسه جان خویش را رو به زمین میگیرد و به تعبیر قرآن «اخلد الی الارض» میشود و مانند چارپایان رو به زمین مینگرد و تنها از دنیا بهره برده و در آن میچرد و هیچ به آسمان نمینگرد. (اعراف، آیه ۱۷۶) از همینرو وقتی باران معنویت و وحی از آسمان فرو میریزد به پشت کاسه آنان میخورد و به قلب آنان وارد نمیشود تا آنان بهرهمند از باران معنویت و حقایق وحیانی باشند.
البته بر اساس آموزههای قرآنی انسان نمیتواند مانند فرشتگان همیشه رو به آسمان داشته باشد و از زمین هیچ بهره نبرد؛ لذا خداوند انسان را همانند فرشتگان سرشار از معنویت و مجرد از ماده و یا نیاز به دنیا نیافریده است؛ بلکه انسان را موجودی مستویالقامه آفریده که میتواند در یک حالت استوار و اعتدال، زمین و ماده را با آسمان و مجردات ببیند. پس نه سر به زیر است و نه سر به آسمان دارد، بلکه به افق مینگرد تا هر زمانی پاسخگوی نیازهای دوگانه روح و جسم باشد و روان خویش را که در حالت اعتدال است به درستی تربیت کند. (شمس، آیه ۷؛ انفطار، آیه ۷)
برخورد انسانها با دنیا و آخرت
با توجه به آیاتی که در مواجهه انسان با دنیا و آخرت در قرآن کریم آمده است عملکرد انسان در برابر دنیا و آخرت را میتوان در چهار حالت بررسی کرد:
دسته اول انسانهایی هستند که دنیا و آخرت را با هم میخواهند. خداوند میفرماید مؤمنان این گونه هستند: وَمِنْهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛ و گروهی از آنان مىگویند: پروردگارا! به ما در دنیا نیکی و در آخرت هم نیکی عطا کن و ما را از عذاب آتش نگاه دار.(بقره، آیه ۱۰۲) البته خدا در آیه بعد میفرماید که مؤمنان تنها بخشی از پاداش عمل نیک خویش را در دنیا به دست میآورند و خدای سریعالحساب، بیشتر آن را در آخرت به آنان میدهد.
دسته دوم انسانها نه دنیا را طلب میکنند و نه آخرت را؛ که چنین چیزی بیمعنا و محال است. فردی با این شرایط خودکشی میکند. از اینرو در قرآن کریم به این پرداخته نشده است. البته این رفتار و واکنش، معقول نیست و خدا به انسانها هشدار میدهد که به هیچ وجه خودکشی نکنند و خود را در هلاکت و شرایط آن قرار ندهند (بقره، آیه ۱۹۵) یا دیگران به ویژه فرزندان را نکشند.(انعام، آیه ۱۵۱)
دسته سوم انسانها فقط دنیا را میخواهند و نه آخرت را؛ چون اعتقادی به آن ندارد. خدا میفرماید: فَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا وَمَا لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلَاقٍ؛ پس گروهی از مردم کوتاهفکر مىگویند: پروردگارا! به ما در دنیا کالای زندگی عطا کن و آنان را در آخرت هیچ بهرهای نیست. این گروه نیز بهرهای از دنیا خواهند و در آخرت چیزی ندارند. (زخرف، آیات ۳۲ تا ۳۵)
گروه چهارم از انسانها به دنیا تمایلی ندارند و تنها به آخرت گرایش داشته و آن را میخواهند. از نظرقرآن این هم معقول نیست؛ زیرا نفی دنیا به طور کامل شدنی نیست؛ زیرا انسان نیاز به غذا و آب و هوا و مانند آن دارد و نفی دنیا به این ترتیب چیزی جز معنی خودکشی نیست. از اینرو قرآن به این مورد، مانند مورد دوم (نفی دنیا و آخرت) نپرداخته است. البته در برخی از آیات به کسانی که نوعی کمتوجهی افراطی نسبت به دنیا و گرایش افراطی به آخرت دارند هشدار میدهد که نفی نیازهای طبیعی دینوی میتواند به طغیان و نیز رفتار و رویهای نادرست بیانجامد. از همینرو نسبت به رهبانیت هشدار میدهد و آن را از آموزههای وحیانی اسلام در هیچ یک از شرایع آن نمیداند؛ بلکه بدعتی میداند که از سوی برخی در شرایع اسلامی پدید آمده است.(حدید آیه ۲۷)
به هر حال و در یک جمعبندی کلی میتوان گفت این نگرش و کردار و رفتار انسان است که به دنیای انسانی معنای خوب و بد و زشت و زیبا میدهد. به این معنا که اگر انسان دنیا را برای دنیا بخواهد و هیچ کاری برای آخرت انجام ندهد، چنین نگرش و رویکردی به دنیا، بسیار بد است؛ زیرا عامل سقوط انسان به دوزخ جلال الهی میشود؛ همانطوری که اگر نگرش وی به دنیا این گونه باشد که دنیا و زندگی در آن مقدمهای برای آخرت و زندگی ابدی دیگر است، این نگرش بسیار مثبت و سازنده است و انسان را از قید و بند دنیا و زنجیرهای دستوپا گیر آزاد میکند.
یادداشت از علی عقیلی
انتهای پیام