تداوم بی‌عدالتی و تبعیض باعث سلب اعتماد مردم از نظام می‌شود
کد خبر: 3737434
تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۰

تداوم بی‌عدالتی و تبعیض باعث سلب اعتماد مردم از نظام می‌شود

گروه سیاست و اقتصاد – یک نماینده سابق مجلس گفت: در صورتی که مردم جامعه با ناعدالتی و تبعیض مواجه شوند، اعتمادشان را از دست می‌دهند و در این صورت فاصله بین آن‌ها و نظام بیشتر می‌شود.

تداوم بی‌عدالتی و تبعض باعث سلب اعتماد مردم از نظام می‌شود

احمد بخشایش اردستانی در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: بحران، انقلاب، شورش و ... هر کدام بر وزن خاص خود معنای منحصر به فردی دارند. معنای توقف در حرکت یا کندی در مسیر جریانات یک جامعه که در یک برهه زمانی، جامعه را از حرکت بازمی‌دارد و در مسیر آن اختلال ایجاد می‌کند به این معناست که جامعه در مسیر رسیدن خود به سوی هدف مورد نظر، دچار آهستگی و کندی شده و این‌جاست که اصطلاحا می‌گویند در جامعه بحران اتفاق افتاده است.
وی افزود: ساختار دولت – ملت‌ها همانند بدن انسان است، همان‌طور که سازوکار فیزیولوژیکی بدن انسان امکان دارد دچار بیماری و ناراحتی شود، آناتومی یک حکومت نیز ممکن است دچار بحران و مشکلات متعددی گردد.
این استاد دانشگاه بیان کرد: کشورها معمولا در مسیر رشد و پیشرفت خود در نیل به اهدافشان با سندرم توسعه یا بحران و یا با سایر بحران‌ها اعم از بحران مشارکت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، بحران توزیع، بحران کارآمدی و... مواجه هستند، در این میان علی‌القاعده کشورها سندرم توسعه‌ای را باید مهار کنند تا بتوانند به پیش بروند در غیر این‌صورت با ایستایی روبه‌رو می‌شوند.
بخشایش اردستانی گفت: کشور ایران به‌عنوان یک حکومتی که همواره دین را در راس امورات مملکتی خود قرار داده از دیرباز در ساختار حکومتی خود با بحران‌های سیاسی متعددی همچون جنگ هشت ساله روبه‌رو بوده است.
وی افزود: بحران ناکارآمدی حال حاضر که اقتصاد و معیشت افراد جامعه را هدف قرار داده است، می‌تواند این سیگنال را به جامعه ب‌دهد که سیاست‌مداران قادر به مدیریت کارآمد و مهار مشکلات نیستند. یکی از مشکلات اساسی ایران در عمر چهل ساله انقلاب این بوده که هنوز نتوانسته با کشورهای اطرافش به یک همگنی موثربرسد. در واقع بعد از انقلاب نتوانسته‌ایم به یک هماهنگی و توازنی با سایر کشورها برسیم و لذا در همین راستا صرفا بیان بحران‌ها زیبنده یک جامعه اسلامی همچون ایران نیست.
وی با اشاره به عمرکوتاه ده ساله حکومت پیامبراسلام (ص) که بعد از آن توانست شکوفایی و عظمت را به‌دست آورد و به سایر سرزمین‌ها ورود پیدا کند، گفت: کشور ایران در طول عمر چهل ساله انقلاب شایسته بود به شکوفایی اقتصادی رسیده باشد که متاسفانه اکنون این‌گونه نیست.
این نماینده سابق مجلس گفت: ما در هرکدام از دوره‌های ریاست جمهوری بعد از انقلاب شاهد سازوکار حکومتی خاصی بوده‌ایم، به عنوان مثال ساختار لیبرالی در یک حکومت اقتضائات خاص خودش را دارد؛ در توالی دوره‌های ریاست جمهوری به محض روی کارآمدن دوره ریاست جمهوری جدید باز کل دولت – ملت با سازوکارهای متفاوت از دوره قبل روبه‌رو هستند.
وی ادامه داد: در حال حاضر بحرانی که مانند یک پیچ ما را در تنگنا قرار داده، بحران ناکارآمدی و بحران حل مشکلات اقتصادی است؛ حال بخشی از این بحران امکان دارد مربوط به بحران توزیع اجناس و رسیدن آن‌ها به مردم باشد.
بخشایش اردستانی گفت: در حال حاضر شفافیت اولین وظیفه حکومت است، این شفاف‌سازی اغلب مصداق و نمودش باید در ساختار قوه قضائیه باشد؛ در همین راستا دادگاه‌های جمهوری اسلامی در حیطه‌های مبارزه با فساد اقتصادی، فساد سیاسی و فساد اجتماعی باید علنی باشد، آن‌هم از نوعی که قدرت‌مدارانی که بعضا در این پرونده‌های مالی دخیل هستند در صحن علنی دادگاه‌ها و برای اعتمادسازی و ابهام‌زدایی از مردم، مورد بازخواست قرار گیرند. در همین راستا برای جلوگیری از بحران سرمایه اجتماعی به نظام و جامعه باید اصحاب زر و زور ثروت که پرونده‌های مالی دارند در یک فضای شفاف دادخواهی شوند تا اعتماد عموم مردم جلب شود.
وی ادامه داد: جای سوال و تعمق عمیق فکری دارد که چرا در شرایط حال حاضر در حکومت جمهوری اسلامی که یکی از نماد‌های اسلام می‎باشد، فساد و تبعیض معنا شده است؟ مردم از تبعیض نالانند، یعنی می‌گویند اگر شاهد انواع بحران‌ها در ساختار حکومتی هستیم پس این بحران‌ها باید برای همه باشد نه این‌که عده‌ای خاص از این بحران‌ها بری باشند، در صورتی مردم که جامعه با ناعدالتی و تبعیض مواجه باشند، اعتمادشان را از دست می‌دهند و براثر آن فاصله بین آن‌ها و نظام بیشتر می‌شود که نتیجه آن شکاف و سقوط است، این انتهای ناکارآمدی‌ خواهد بود که به علت فساد، نظام حکومتی سقوط کند.
وی افزود: ما در ساختار حکومتی و جامعه سیاسی ایران با بحران چرخش نخبگان نیز روبه‌رو بوده‌ایم، این باعث شده سیاست‌مداران مکررا در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ابقاء شوند و متعاقبا نظام حکومتی ایده‌های جدیدی را تجربه نکند؛ در این شرایط مردم جامعه‌ای که به سودای آرام‌تر شدن شرایطشان دست به انقلاب آن‌هم از نوع دینی زده بودند، احساس می‌کنند که نه تنها عرصه برای آ‌نها تنگ‌تر شده چه بسا که سفره آن‌ها روز به روز کوچک و کوچک‌تر می‌شود، لذا مردم در چنین جوامعی به این نتیجه می‌رسند که حکومت آنان با ماهیت و صبغه دینی در حل انواع بحران‌ها مخصوصا تنگناهای اقتصادی و معیشتی ناکارآمد است و به این نتیجه می‌رسند که دین تنها مختص به حوزه فردیست و اگر کم کم این شائبه در ذهنیت افراد جامعه نقش ببندد، کار آن حکومت تمام است.
انتهای پیام

captcha