به گزارش ایکنا، چند هفتهای است در سطح شهر تهران تابلوهایی به همت سازمان زیباسازی شهر تهران نصب شده است که قرار است به شهروندان، طریقه گفتوگو و محتوای آن را آموزش دهد. این جملات در قالب پرسش و پاسخ طراحی شده است. مثلا در قسمتی از این تابلوها درج شده است که «کجا گفتگو کنیم؟» و در جواب آمده است: «در پارک، در تاکسی، در مترو».
در بخش دیگری از این تابلوها که در سطح وسیع در سطح شهر تهران نصب شده است آمده است: «با چه کسی گفتگو کنیم؟» و در جواب روی این تابلوها نوشته شده با همسر، با همکار، با دوست و ...
طبق اعلام سایت سازمان زیباسازی شهر تهران، در هفته گفتوگو،97 عرشه پل و 16 پرتابل به این موضوع اختصاص داده شده است. در این اکران های فرهنگی نیز به اهمیت گفتوگو، بسترهای مناسب برای گفتوگو، چرایی و چگونگی گفتوگو مورد توجه قرار گرفته است.
طراحی این تابلوها(اگر بتوان اسم چیدمان آنرا طراحی نامید!) مخاطب را به یاد نخستین روزهای می اندازد که نرم افزارهای طراحی فتوشاپ و قبل از آن پینت به ایران وارد شد. این تابلوها چنان ناشیانه انتخاب شده است که لرزه بر اندام گرافیست ها میاندازد و مخاطب را بیشتر به یاد محصولات چیپس و پفک میاندازد.
فارغ از بحث طراحی، محتوای این تابلوها کاملا غیرکارشناسی انتخاب شده است. هرچند می توان حدس زد که قصد و غرض مسئولان از انتخاب این جملات این بود که از دیدگاه روانشناسی، پیام هایی مفید را به مخاطب ارائه کنند ولی گویا فراموش کرده اند که مجموعه زیبایی بصری به همراه محتوای هوشمندانه است که می تواند انگیزهای شود تا مخاطب به محتوای پیام توجه کند و به آن عمل کند.
در این تابلوها این امکان وجود داشت که از میان صدها جمله آگاهیبخش، جملاتی انتخاب شود که حداقل بدیهی نباشند و یا مستند به پژوهشی علمی بود که کارآیی آن در عمل نیز مشخص بود تا برای لحظاتی کوتاه، ذهن مخاطب را به خود مشغول کند اما متاسفانه جملاتی بدیهی انتخاب شد که حتی گفتن آن برای کودکان کم سن و سال هم فایده ای نخواهد داشت جز زیرسئوال بردن سطح معلومات و شعور مخاطب. با دقت در مضامین این تابلوها علاوه بر نداشتن جذابیت بصری، از محتوای کاملی هم برخوردار نیست. به طوریکه در تابلویی که نوشته شده است «کجا گفتوگو کنیم؟»، در جوابها خانواده وجود ندارد. در تابلوی دیگری که میگوید با «چه کسی گفتوگو کنیم؟» در جوابها گزینه همسر نیامده است. بنابراین نه خانه محل مناسبی برای گفتوگو است و نه همسران افرادی برای گفتمان!
در کنار این یکی از شرکتهای تاکسیرانی در سطح شهر، جمله «من مسئولم» را به عنوان شعار سازمانی انتخاب کردند و آن را روی برخودروهای خود نیز درج کردند؛ جمله ای کوتاه و برخاسته از اصول اولیه رفتاردرمانی.
نمونه مشابه و موفق آن جملهای کوتاه و موثر بود که سال 2017، سازمان بهداشت جهانی برای شعار سال خود انتخاب و پوسترهای متنوعی را با این موضوع طراحی کرد:«بیا درباره افسردگی صحبت کنیم:Depression: Lets Talk ».
این موضوع در برنامه تلویزیونی «حالا خورشید» نیز توسط رضا رشیدپور به باد نقد گذاشته شد ولی از طرف مسئولان پاسخ یا واکنشی به همراه نداشته است.
این نابهسامانی در طراحی این تابلوها سئوال مهمی را در ذهن متبادر میکند که فرآیند انتخاب مضامین تابلوها و طراحی آنها توسط چه گروههایی انجام میگیرد؟ آیا گروههای متخصص روانشناسی و تبلیغات بر مضامین این پیامها و نحوه اجرای آن نظارتی دارند؟
پیشنهاد میشود ضمن شفافسازی روند انتخاب طرحهای تبلیغاتی بیلبوردها، به تیمها و افراد مستعد در دانشگاهها این فرصت را داده تا ایدههای خلاقانه خود را به منصه اجرا درآوردند و از طرحهایی استفاده شود که برای مدت کوتاهی هم که شده ذهن مخاطب را به محتوای پیام درگیر کند تا بتوان به تا ثیرگذاری امید داشت.
سیدمیلاد اوصیاء
انتهای پیام