سید امیرمسعود شهرامنیا، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: زمانی که نظم و روال طبیعی یک جامعه دچار اختلال میشود، از واژه بحران استفاده میکنیم؛ در این شرایط، وضعیت جامعه از حالت عادی خارج و دچار نوعی ابهام میشود؛ به عبارت دیگر، شرایط غیر قابل پیشبینی شده، مشکلات فراوانی به وجود میآید و وضعیت اضطراری و غیر عادی بر جامعه حکمفرما میشود.
وی با بیان اینکه معنای واژگان در اندیشه دینی با معنای آنها در ادبیات سیاسی امروز کمی متفاوت است، افزود: در اندیشه سیاسی اسلام علیرغم اینکه وضعیت بحرانی تهدیداتی را به وجود میآورد، ولی بسته به اینکه چگونه با بحران کنار آمده و آن را مدیریت کنیم، میتوان از دل بحرانها فرصتآفرینی کرد. از طرف دیگر در اندیشه دینی، از تعابیری نظیر فتنه و اضطرار برای وضعیت بحرانی استفاده میشود، ولی نمیتوان گفت فتنه به معنای دقیق کلمه یعنی بحران، بلکه فتنه یکی از اقسام بحران به حساب میآید، لذا تطابق کامل میان معنای لغوی بحران در اندیشه سیاسی با متون دینی دشوار است.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان بیان کرد: انواع بحرانهای سیاسی، اجتماعی، نظامی و اقتصادی را میتوان مورد شناسایی قرار داد، امروزه حتی از بحرانهای زیستمحیطی و فرهنگی صحبت میشود و در متون دینی نیز سخن از تکثر و گستردگی بحرانها به لحاظ فکری و تاریخی در میان است.
شهرامنیا با بیان اینکه معمولا در اندیشه سیاسی نوین و نیز در اندیشه دینی بر پیشگیری از بحران تأکید میشود، گفت: در روال عادی، اشخاص و جوامع حتیالامکان از بروز مشکل جلوگیری میکنند، اینجاست که تعابیری مثل پیشگیری از بحران در ادبیات دینی و اندیشه سیاسی مطرح میشود؛ در بحرانهای زیستمحیطی و بلایای طبیعی نیز قبل از اینکه از بحران پیش آمده دچار آسیب شویم، باید از آن پیشگیری کرد. در ادبیات دینی نیز قبل از اینکه فتنه که همان اختلال در روال طبیعی و نظم جامعه با ویژگیهای سیاسی خاص خود میباشد رخ دهد، نباید اجازه وقوع به آن داد.
رشد آگاهی مردم موجب کاهش بحران در جامعه میشود
وی افزود: رشد آگاهی مردم به همراه ساختارهای مقاوم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی موجب کاهش بحران در یک جامعه میشود. بحرانها باید قبل از وقوع پیشبینی شده و برای آنها برنامهریزی انجام شود، برای مثال بحران خشکسالی زمانی مشکلآفرین و سبب بر هم خوردن نظم میشود که از قبل پیشبینی و برنامهریزی نشده باشد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بحرانها به دو دسته خرد و کلان تقسیم میشوند، گفت: هر بحرانی متشکل از اجزایی به نام بحرانهای خرد است که پیشبینی، آیندهنگری و تدبیر، از تبدیل فتنههای خرد به بحرانها و فتنههای کلان جلوگیری میکند؛ بنابراین شناخت صحیح، درک آسیبها و تهدیدات احتمالی، توانایی آیندهنگری و تخمین شرایط پیشرو اعم از فرصتها و موانع میتواند از وقوع بحران پیشگیری کند. در ادبیات سیاسی مبحثی با عنوان مدیریت بحران وجود دارد که به معنای برونرفت از بحران، به حداقل رساندن آسیبها و خطرات ناشی از آن و حداکثرسازی فرصتهای نهفته در بحران است. در اهمیت مدیریت بحران همین بس که امروزه رشتهای آکادمیک با این عنوان تدریس میشود.
مدیریت بحران در گرو احاطه علمی، آیندهنگری، تدبیر و شجاعت است
وی خاطرنشان کرد: در اندیشه و سیره امیرالمؤمنین(ع) شاهد تدبیر، تأنی و دقت در خصوص شرایط بحرانی در جامعه هستیم. در طول دوران زمامداری ایشان بحرانهای متفاوتی بروز کرد که سه گروه دشمنان ایشان به نامهای ناکثین، قاسطین و مارقین نمونه آنها هستند؛ یک روز ناکثین نقض عهد کردند و به دنبال غصب خلافت از ایشان بودند، در مقطعی بنیامیه و قاسطین جنگ صفین را راه انداختند و زمانی نیز خوارج یا مارقین جنگ نهروان را رقم زدند. حضرت علی(ع) تعابیر بسیار زیبایی در برخورد با هر یک از این شرایط بحرانی دارند و نکته جالب در اندیشه ایشان این است که به دنبال ریشههای دنیوی بحرانها نیستند، بلکه تعابیر عمیقتری را برای این شرایط به کار میبرند و تأکیدات بسیار جدی در خصوص شیوه مدیریت و خروج از بحران دارند؛ برای مثال در زمان رویارویی با قاسطین تعابیر حسادت، دنیاپرستی و کورچشمی را بر افعال طلحه و زبیر اطلاق کردند.
شهرامنیا با بیان اینکه در مباحث آکادمیک جلوگیری از ساختار بحرانزا بسیار مهم است، گفت: در نظریه سیستمها این بحث مطرح میشود که سیستم انعطافپذیر در برابر فشارها شکننده نیست. مدیریت بحران احاطه علمی، آیندهنگری، تدبیر و شجاعت خاص خودش را میطلبد؛ ممکن است فردی مدیر خوبی باشد، ولی با مدیریت بحران آشنا نباشد. جامعهای مطلوب است که انعطافپذیری لازم برای پذیرش فشارها و شکستها و سازوکار مقابله با بحرانهای خرد را داشته باشد؛ این مطلب در کلام امیرالمؤمنین(ع) نیز قابل رهگیری است، به این معنا که مؤمنِ زیرک در زمان فتنه میان مردم حضور دارد، ولی خود را در اختیار فتنهگران و بازیچه آنان قرار نمیدهد.
بزرگترین بحران، گسست میان مردم و نظام سیاسی است
وی تصریح کرد: در خروج از بحران، نقش مردم نیز بسیار جدی است. زمامداران به تنهایی نمیتوانند مانع از وقوع بحران شوند، جدایی حاکمان از مردم بزرگترین آسیب، فتنه و بحران را رقم میزند؛ حتی در نظریه سیستمها تأکید بر این است که گسست میان افراد یک جامعه و نظام سیاسی موجب بزرگترین بحران در جامعه و نابودی سرمایه اجتماعی و شکست خواهد شد، هر چه این شکاف بیشتر شود، خطرات بحران نیز بیشتر میشود. همراهی و احساس اطمینان و اعتماد مردم به سیستم طبیعتا باعث مهار بهتر بحران در جامعه شده و از شکست سیستم و بر هم خوردن نظم درون آن جلوگیری میکند.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان ادامه داد: بازسازیهای بعد از خروج از بحران نیز مهم است، اینکه چگونه و چه موقع از بحران خارج شویم. در وضعیت بحرانی باید فرصتهای نهفته در آن را برجسته ساخت و آسیبهای آن را به حداقل رساند و این تجربه را آموخت که اگر از خطری نجات یافتیم، خطر بزرگتری ما را تهدید نکند. در قرآن و کلام معصومین(ع) نیز بر تجربه و درس عبرت از پیشینیان بسیار تأکید شده است، آیه 11 سوره مبارکه رعد تأکید دارد که هر قومی خود باید بحرانهایش را حلوفصل کند و با تلاش و زحمت میتواند سرنوشتش را تغییر دهد:« ... إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ...؛ ... همانا خداوند بر هیچ گروهی آنچه را دارند تغییر نمیدهد، تا آنکه آنان آنچه را در خود دارند تغییر دهند...».
انتهای پیام