دفاع ملحدان از ارزشهای اخلاقی ناشی از فطرت الهی آنهاست
کد خبر: 3741743
تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۸

دفاع ملحدان از ارزشهای اخلاقی ناشی از فطرت الهی آنهاست

یک استاد فلسفه با بیان اینکه نسبیت فرهنگی را باید از نسبیت اخلاقی تفکیک کرد، گفت: اینکه برخی ملحدان به ارزشهای اخلاقی معتقد هستند ناشی از الحاد آنها نیست، بلکه ناشی از فطرت الهی آنهاست.

به گزارش ایکنا؛ مهر نوشت: برخی معتقدند انسان ها به تناسب شرایط زیستی و تاریخی ارزش ها را تولید می کنند و این ارزشها زمان‌مند و نسبی اند و نه مطلق و جاودانه.» اما آیا این سخن درست است و مبنای منطقی دارد؟ آیا ارزش مطلق نداریم؟ آیا انسان ها ارزش های مشترک و ثابت ندارند و همۀ ارزش ها نسبی و متغیر است؟

محمد فنایی اشکوری، استاد فلسفه و عرفان تطبیقی در این باره به خبرنگار مهر گفت: باید دید منظور گوینده از  ارزشها چیست. اگر بخواهیم دقیق باشیم باید بگوییم ارزشها یک نوع نیستند، بلکه انواع گوناگون دارند، مانند ارزش های اخلاقی، ارزش های فرهنگی و ارزش های دینی. اینها یکسان نیستند و حکم هر دسته ممکن است متفاوت با دیگری باشد.  

عضو هیأت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) افزود: اگر مراد از ارزش ها در سخن فوق ارزشهای اخلاقی (moral values) باشد این سخن درست نیست. اصول اخلاقی نسبی نیستند، بلکه مطلق هستند، زمان مند نیستند، بلکه جاودانه و ابدی اند؛ تابع شرایط زیستی نیستند، بلکه ثابت و جهانی (universal) هستند. انسانها ارزش های اخلاقی را نمی سازند، بلکه آنها را کشف می کنند. این موضوع را هم می توان با درون نگری تأیید کرد و هم با مطالعۀ علمی و تجربی. هر انسانی در درونش می یابد که ارزش های اخلاقی مانند وفای به عهد، عدالت، راستگویی، احسان، امانت داری، فداکاری، گذشت و خیرخواهی ارزش های مطلق و جاودانه و حقیقی هستند، نه قرار دادی و دلبخواهی.

این محقق و استاد دانشگاه اظهارداشت: چنین نیست که مثلاً با قرارداد و رأی گیری بتوان خوبی عدالت و احسان و وفای به عهد و مانند آن را نقض کرد و گفت اینها بد هستند و به جای آن پذیرفت که نقض عهد، ظلم، دروغگویی، خیانت در امانت و مانند آن خوب هستند. این ناممکن است و انسان تا انسان است نمی تواند چنین چیزی را بپذیرد. مگر اینکه انسانیتش مسخ و به موجودی دیگر تبدیل شود. از نظر علمی هم می توان صدق این سخن را یافت. با مراجعه به همه اقوام و ملتها از گذشته های دور تا امروز می توان دریافت که جوامع مختلف به رغم تفاوت های بزرگ فرهنگی، نژادی، زبانی و دینی در این اصول اشتراک دارند. هیچ جامعه ای پیدا نمی کنید که در آن وفای به عهد بد باشد و نقض عهد خوب باشد؛ دروغ خوب باشد ، راست بد باشد؛ خیانت در امانت خوب باشد، امانت داری بد باشد. معنای این سخن این است که اصول ارزشهای اخلاقی جهانی، ثابت، ابدی و مطلق هستند و نسبیت اخلاقی قابل دفاع منطقی نیست.

وی اضافه کرد: که ماتریالیست ها و ملحدان چون هستی را فاقد خالق مدبر حکیم و فاقد هدف و غایت و شعور و آگاهی می دانند، نمی توانند ارزش های اخلاقی را به عنوان ارزش های مطلق بپذیرند، یعنی در تفکر مادی ارزش های اخلاقی توجیه منطقی ندارند. سخن معروف داستایوفسکی ناظر به این حقیقت است آنجا که می گوید: «اگر واجب الوجود نباشد همه چیز مجاز است.» در عالم مادی و تناسبات فیزیکی و شیمیایی جایی برای خوبی و بدی نیست. خوبی و بدی های اجتماعی هم در این نگاه قرار دادی محض اند و قابل تغییر. اما اینکه برخی از ملحدان از انسانیت دفاع می کنند و به ارزشهای اخلاقی معتقد هستند ناشی از الحاد آنها نیست، بلکه ناخودآگاه ناشی از فطرت الهی آنها است.

فنایی اشکوری در ادامه سخنانش گفت: چون ما معتقدیم همۀ انسانها با فطرت خداآگاهی و خداگرایی خلق شده اند، ولو از نظر ذهنی و زبانی آن را انکار کنند. سخن ما در انسان مادی گرا نیست، سخن در تفکر مادی است. یک انسان مادی گرا ممکن است اخلاقی باشد و از عدالت و حقوق بشر و انسانیت دفاع کند، اما این موضع او ناشی از فطرت الهی اوست، نه از تفکر مادی او. در واقع فکرت انسان مادی با فطرت او متفاوت است. از این رو شخصیت مادی گرا یکپارچگی (integrity) ندارد. ذهنیتش با احساسش هماهنگ نیست. ذهنیتش مادی است، اما احساسش الهی است؛ چنانکه دیده ایم که یک مارکسیست ممکن است غیرت ناموسی داشته باشد، در حالی که از نگاه مادی این احساس بی معنا و بی مبنا است و همۀ این گرایش ها ساخته و پرداختۀ انسان ها هستند.   

وی در پایان سخنان خود گفت: نظریۀ نسبیت_اخلاقی طرفدارانی دارد، اما این نظریه مبنای منطقی ندارد و ناشی از نوعی خلط و بی دقتی است. آنها نسبیت فرهنگی (cultural relativism) را با نسبیت اخلاقی (moral relativism) خلط کرده اند. اما اینها از هم متمایزند. نسبیت اخلاقی نادرست است، اما نسبیت فرهنگی درست است و واقعیت دارد. نسبیت فرهنگی به این معنا است که آداب و رسوم جوامع متفاوت است و یکسان نیست. مثلاً در جایی ممکن است برای ادای احترام از جای برخیزند، در جایی دیگر کلاه از سر خود بردارند، و در جای دیگر کلاه بر سرخود بگذارند و یا به صورت نظامیان ادای احترام کنند. اینها متنوع است. آداب و رسوم مردم در جشن و عزا و ازدواج و مناسبت های گوناگون زندگی در جوامع مختلف متفاوت است و امری ثابت و مطلق نیست، بلکه متغیر و نسبی است. اینها اصول اخلاقی نیست، بلکه آداب و رسوم است. اینها را انسان ها کشف نمی کنند، بلکه می سازند.

انتهای پیام

captcha