به گزارش ایکنا از استان مرکزی، یکی از مهمترین اعیاد مسلمانان، عید مبارک غدیر است که روز اعلان رسمی نصب ولیالله از سوی خدا و پیامبر(ص) در روز هیجدهم ذیالحجهةالحرام سال دهم هجری است. اما چرا چنین روزی از درجه اهمیت بالایی برخوردار است؟
ضرورت نیاز جامعه به رهبر
یکی از ویژگیهای اسلام، تاکید بر جنبه اجتماعی برای رسیدن به تزکیه نفس است. این بدان معناست که انسان تنها با ایمان قلبی و عمل شخصی نمیتواند از خسران و زیان ابدی و خشم الهی رهایی یابد و به کمال شایسته و بایستهاش برسد، بلکه باید افزون بر جنبههای فردی، به جنبههای اجتماعی نیز توجه یابد و برای نجات از خسرانی که همه انسانها در دنیا بدان گرفتارند «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ»(تین، آیه ۵؛ عصر، آیه ۱) گام در ایمان و عمل صالح نهد که در عمل صالح توجه به دیگران و توصیه آنان به حق و صبر از وظایف و تکالیف اصلی خواهد بود. (تین، آیه ۶؛ عصر، آیات ۴ تا ۶)
جالب اینکه خداوند در همین آغازین سوره بقره افزون بر نماز به انفاق فرمان میدهد که ارتباط تنگاتنگ با عمل اجتماعی و توجه به مهمترین بعد اجتماعی آن یعنی اقتصاد جامعه دارد. پس توهمی بیش نیست که اسلام انسان را تنها در فرد و اعمال فردی منحصر کند، بلکه چنان ارتباط مستحکمی میان فرد و جامعه قائل است که کمال فرد و جامعه را به هم وابسته دانسته است.
خداوند در آیه ۶ سوره تحریم میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ عَلَیْهَا مَلَائِکَهٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، خودتان و خانواده تان را از آتشى که سوخت آن، مردم و سنگهاست حفظ کنید، بر آن آتش فرشتگانى خشن و سختگیر گمارده شده اند. از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپیچى نمىکنند و آنچه را که مأمورند انجام مىدهند.
اسلام بر همین اساس فرمان میدهد تا جامعه اسلامی با ولایت و رهبری پیامبر(ص) شکل گیرد و مردم باید بیچونوچرا در همه مسایل قضایی و نظامی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و غیر آنها از پیامبر(ص) اطاعت کنند و ولایت طاغوت و دیگران را نپذیرند.« وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا»(آل عمران، آیات ۳۱ و ۳۲؛ نساء، آیه ۵۹؛ احزاب، آیه ۳۶)
النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ
این ولایت و حاکمیت ولیاللهی تا جایی برای پیامبر(ص) اثبات میشود که خداوند در آیه ۶ سوره احزاب میفرماید: النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ؛ پیامبر از خود مومنان به خودشان اولی و مقدم است. پس اگر پیامبر(ص) حکمی کرد نه تنها حق انتخاب ندارند(احزاب، آیه ۳۶) بلکه باید احکام آن حضرت (ص) را در احوالات شخصی نیز بپذیرند. پس اگر حکم داد که جان فدا کنند و همسر طلاق دهند یا بگیرند باید به مفاد حکم پیامبر(ص) تن دهند و چون و چرا نیاورند؛ زیرا پیامبر(ص) هرگز بر اساس هواهای نفسانی سخن و فرمان نمیدهد و عملی انجام نمیدهد، بلکه همان آنها به حکم الهی و فرمان اوست که بر اساس حکمت و مصلحت است.« وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ- إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ»(نجم، آیات ۳ و ۴) و از همین روست که امر و نهی پیامبر(ص) عین امر و نهی خداوندی است و باید اطاعت و پیروی شود.(حشر، آیه ۷؛ آل عمران، آیات ۳۱ و۳۲ و ۱۳۲)
از آنجایی که نظام اسلامی بر اساس ولایت شکل یافته و این ولایت اشخاص الهی از ولایت الهی سرچشمه گرفته است، باید در تمام ادوار تاریخی از ولایت الهی برخوردار باشد که به نصب و انتخاب الهی است؛ زیرا اسلام دینی برای همه بشریت تا قیامت است و هر کسی که به گوشش خورده باید از آن پیروی کند.« قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَىٰ قُلْ لَا أَشْهَدُ ۚقُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ»(آل عمران، آیات ۱۹ و ۸۵ ؛ انعام، آیه ۱۹)
ولایت الهی یا ولایت شیطان؟
افزون بر اینکه انسان یا تحت ولایت الهی است یا تحت ولایت شیطانی و طاغوتی است و نوع سومی وجود ندارد؛ به این معنا که یا تحت حکومت حق و الهی قرار گرفته یا تحت حکومت باطل و طاغوت رفته است. پس اگر ولایت الهی نباشد، حکومت طاغوتی در آنجا حاکمیت دارد.
ولایت الهی، به نصب مستقیم انجام میگیرد و پیامبران دلایل و براهین برای ولایت خود دارند. همان طوری که معجزه پیامبر(ص) برهان قاطع برای ولایت الهی اوست، سخن پیامبر(ص) حجت الهی بر دیگران خواهد بود و همگان باید آن را بپذیرند.(حشر، آیه ۷)
خداوند و پیامبر(ص) جانشین و رهبری را به عنوان ولیالله برای نظام اسلامی معرفی و نصب میکنند. البته در دوران غیبت این نصب به شکل عمومی و خصوصی با انتخاب خود ولیالله انجام میگیرد که شرایط و داستانی مستقل برای خود دارد.
به هر حال، علاوه بر اینکه هر جامعهای نیاز به رهبر و حکومت و حاکمیت دارد، جامعه اسلامی به سبب ذاتی نیازمند رهبر است؛ زیرا رهایی انسان بر اساس آموزههای اسلامی تنها در سایه رفتار اجتماعی و حاکمیت اصول و قوانین و سبک زندگی اسلامی تحقق خواهد یافت و این رهبری و ولیالله است که مسئولیت اجرای احکام و قوانین را برعهده دارد تا بر اساس حکمالله فرمان دهد و قسط را به کمک تودههای مردم اجرایی نماید.(حدید، آیه ۲۵ ؛ قدر، آیه ۴؛ آیات دیگر)
ولایت؛ اطاعت از ولیالله
ولایتی که در آیات قرآنی مطرح است تنها ولایت محبت نیست که بر اساس آیه مودت اثبات شده است،(شوری، آیه ۲۳) بلکه مراد همان ولایت به معنای اطاعت است که در قالب آیه ۵۹ سوره نساء و مانند آن بیان شده است. خداوند در این آیه میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را نیز اطاعت کنید، پس هر گاه در امرى (دینی و اجتماعی و…) اختلاف نظر پیدا کردید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به کتاب خدا و سنت پیامبرش عرضه بدارید، این بهتر و نیکفرجامتر است.
در این آیه سخن از محبت و مودت صرف نیست، بلکه سخن از اطاعت در امور زندگی از جمله سیاسی و اقتصادی و نظامی و فرهنگی و احکام و قوانین و مانند آنهاست. راغب اصفهانی صاحب کتاب «مفردات» مینویسد: «الولی: المطیع و المحب؛ ولی یعنی پیرو و دوستدار.
خداوند بارها این واژه را در قرآن در معنای ولی دارای اطاعت به کار برده است. البته از آنجایی که دین و ایمان جز محبت نیست، ولایت الهی برمحور محبت است. انسانهایی که نسبت به چیزی محبت دارند نه تنها نسبت به آن کر و کور میشوند، بلکه مطیع محض آن چیز و یا آن کس نیز میشوند. از همین روست که حتی اگر ولایت را در آیه نخست سوره ممحتنه به معنای دوستی و محبت بگیریم باید گفت که این محبت و ولایت کافران سرانجامی جز اطاعت از آنان نخواهد داشت. لذا خداوند مومنان را از اینکه دشمنان را اولیاء خود بگیرند نهی کرده است.
خداوند درآیه ۵۵ سوره مائده این ولیالله را که میبایست از او اطاعت کرد و به عنوان اولوا الامر پس از پیامبر(ص) پذیرفت و محبت و اطاعتش را گردن نهاد، معرفی میکند و میفرماید: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛ ولىّ شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آوردهاند: همان کسانى که نماز برپا مىدارند و در حال رکوع زکات مىدهند.
در تمام تفاسیر و روایات تفسیری این فردی که در هنگام رکوع زکات داده، امیرمومنان علی(ع) معرفی شده که انگشتری خویش را به فقیری میبخشد. «ابوبکر رازى» در کتاب «احکام القرآن» به نقل از«مغربى»، «رُمّانى» و «طبرى» آورده است که: این آیه مبارکه هنگامى بر قلب پاک پیامبر فرود آمد که على در حال نماز و رکوع، انگشتر خویش را در راه خدا انفاق کرد.
نصب رسمی و علنی امیرمومنان(ع) در روز غدیر
در آیات بسیاری جایگاه علی(ع) بیان شده است. خداوند در سوره انسان ایشان و خانوادهاش را از اهل بهشت معرفی میکند؛ چنانکه در آیه ۳۳ سوره احزاب ایشان را از هر گونه پلیدی به تطهیر الهی پاک و منزه میداند. در آیات الهی و روایات نبوی از جایگاه امیرمومنان علی(ع) و شخصیت والای ایشان سخن گفته شده که حتی خلفای صدر نخست نتوانستند مقام و قرب و منزلت آن حضرت را کتمان کنند به طوری که ایشان را به عبارت«کرم الله وجهه» ستایش میکردند؛ زیرا از جمله کسانی بود که هرگز ظلمی چون شرک و بت پرستی که ظلمی بزرگ و عظیم است نداشته است.(لقمان، ایه ۱۳) از همین رو اگر ولایت و امامتی از سوی خداوند برای کسی اثبات شود، تنها آن حضرت(ع) در میان اصحاب چنین لیاقتی داشته است؛ زیرا خداوند در آیه ۱۲۴ سوره بقره میفرماید: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ؛ و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود و وى آن همه را به انجام رسانید، خدا به او فرمود: «من تو را پیشواى مردم قرار دادم.» ابراهیم پرسید:«از دودمانم چطور؟» فرمود: «پیمان من به ستمگران نمىرسد.»
پیامبر(ص) از سوی خداوند مامور میشود که در آخرین ماههای زندگیاش، تکلیف ولیالله و نصب امام و جانشین خود را روشن کند و از توطئههای منافقان و دشمنان نهراسد؛ این مسئولیت یعنی نصب جانشین، آنچنان مهم و اساسی بود که اگر انجام نمیگرفت گویی اسلام ابتر و دم بریده است و هرگز نعمت اسلام به تمامیت و اکمال خود نرسیده است. لذا فرمان میدهد و میفرماید: یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ؛ اى پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرساندهاى. و خدا تو را از گزندِ مردم نگاه مىدارد. آرى، خدا گروه کافران را هدایت نمىکند.(مائده، ۶۷)
أبوالفضل آلوسی در تفسیر«روح المعانی» که از کتب معتبر تفسیری نزد اهل سنت است، مینویسد: «ابنعباس گفت: این آیه پیرامون علی بن ابی طالب کرم الله وجهه نازل شده و خداوند سبحان خواست مردم را از ولایت او خبر دهد»
البته همو در توجیه عدم نقل آن در دو کتب معتبر حدیثی اهل سنت مینویسد:«الشیخان لم یرویا خبرالغدیر فی صحیحهما لعدم وجدانهما؛ بخاری و مسلم، به دلیل دست نیافتن به منابع و معرفت درست این خبر را در صحیح خود روایت نکردند.» با این همه نمیتواند حقیقت را انکار کند و در صفحه ۱۹۷ همین مجلد می افزاید: و أهل السنه قائلون بذلک حین امامته و وجهه تخصیص الامیر کرم الله وجهه؛ اهل سنت به امامت و اختصاص ولایت به آقا امیرالمؤمنین کرمالله وجهه اعتقاد دارند.
من کنت مولاه فهذا علی مولاه
بر اساس حکم الهی دراعلان رسمی نصب امیرمومنان علی(ع) به عنوان جانشین خدا و پیامبر بر امت، پیامبر(ص) نیز در روز دهم ذیحجه سال دهم هجری در هنگام بازگشت از حجهالوداع در کنار برکه غدیر، علی(ع) رابه حکم الهی برای امامت و ولایت نصب میکند و میفرماید: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه؛ هر کسی من مولای ایم پس این علی مولای اوست».
رسول خدا(ص) (در روز غدیر) فرمودند: اى مسلمانان! حاضران به غایبان برسانند: کسى را که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرده است، به ولایت على سفارش مىکنم، آگاه باشید ولایت على، ولایت من است و ولایت من، ولایتخداى من است. این عهد و پیمانى بود از طرف پروردگارم که فرمانم داد تا به شما برسانم. (بحارالانوار ۳۷: ۱۴۱، ح ۳۵)
پس از این نصب آیه ۳ سوره مائده نازل میشود و خداوند اعلان میکند که دین اسلام به تمامیت و اکمال خود رسید: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا؛ امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را براى شما به عنوان آیینى برگزیدم.
رضایت الهی
پس رضایت خداوند نسبت به اسلام و مسلمانی افراد، زمانی است که ولایت امیرمومنان علی(ع) نیز همانند ولایت پیامبر(ص) پذیرفته شود و اگر کسی ولایت علی(ع) را نپذیرد در حقیقت اسلام مورد رضایت خداوند را نپذیرفته است.امام باقر(ع) فرمود: اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، زکات، روزه، حج، ولایت؛ و به چیزی همانند ولایت در روز غدیر ندا داده نشده است.
یادداشت از علی عقیلی
انتهای پیام