مجری عدالت اجتماعی مردم هستند، نه حکومت‌ها/ انبیاء بینات می‌آورند تا مردم به قسط برخیزند
کد خبر: 3743211
تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۶
احمد پاکتچی:

مجری عدالت اجتماعی مردم هستند، نه حکومت‌ها/ انبیاء بینات می‌آورند تا مردم به قسط برخیزند

گروه اندیشه ــ احمد پاکتچی ضمن طرح بحث در زمینه عدالت اجتماعی از منظر نهج‌البلاغه بیان کرد: مجری عدالت اجتماعی، کلیت جامعه هستند و نه حکومت‌ها، آنها کمک می‎کنند اما کلیت جامعه عدالت اجتماعی را محقق می‌کنند. خداوند فرمود: «لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» و نمی‌گوید «لیقیم القسط للناس»، که پیامبران بیایند تا قسط را اقامه کنند، بلکه آنها بینات می‌آورند تا مردم به قسط برخیزند.

نظریه عدالت

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «پی‌جویی نظریه عدالت در نهج‌البلاغه» عصر روز گذشته در بنیاد نهج‌البلاغه و با حضور و سخنرانی جمعی از اندیشمندان از جمله آیت‌الله سیدجمال الدین دین‌پرور، احمد پاکتچی و ... برگزار شد.

احمد پاکتچی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) به عنوان یکی از سخنرانان این نشست بیان کرد: موضوع بحث بنده عدالت اجتماعی از منظر امام علی(ع) با تاکید بر نهج‌البلاغه است. در بحث عدالت یک تعریف سنتی داریم، هم در اسلام و هم در جهان غرب تقریبا یک تعریف مشابه‌ای ارائه شده به این معنا که «اعطاء کل ذی حق حقه». این تعریف کلاسیک و روتینی است که از عدالت صورت می‌گیرد و معادل آن نیز در لاتین همین معنا را می‌رساند.

وی در ادامه افزود: اما در بحث‌های جدید کوشش شده که مفهوم عدالت با تحدید معناشناختی بیشتری بحث شود، از جمله آقای «برایان بری» که تعاریف مختلفی ارائه کرده و تاکید دارد که عدالت همواره با دو انگاره استحقاق و مساوات ارتباط تنگاتنگی دارد؛ در تعریفی که گفته می‌شود «اعطاء ذی حق حقه» بیشتر روی استحقاق تاکید می‌شود، بسیاری از لغوین قدیم نیز عدل را به معنای برابر بودن معنا می‌کردند و به مقوله مساوات توجه داشتند، در طول دو سه هزار سال قبل تئوری‌هایی که در مورد عدالت وجود دارد غالبا در کشاکش این دو مفهوم استحقاق و برابری است، این که کدام یک باید محوریت پیدا کند و اگر قرار باشد جمعی بین آن‌ها صورت گیرد باید چگونه باشد.

عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) بیان کرد: برخی از مفسران قرآن خواسته‌اند که بین عدل و قسط تفاوت قائل شوند، از همین منظر که عدل بیشتر استحقاق‌محور است و قسط مساوات‌محور و بحث‌های زیاد دیگری که مطرح شده است. البته بنده نیز در اینجا فقط در مورد قسط و عدل نقل قول کردم و نظر خود بنده نیست و آن را نقطه شروع بحث قرار دادم که ذهن را در مورد این دو مقوله حساس کنم.

پاکتچی تصریح کرد: نکته دوم این که دقیقا بحث بنده در مورد عدالت اجتماعی است و موافقم با دیدگاه کسانی که تاکید کردند بر روی این که عدالت یک بحث شبکه گسترده‌ای از مسائل است و موقعی موفق می‌شویم که درباره عدالت در بیانات و رفتار امام علی(ع) و به طور کلی در بار‌های اسلامی به یک برداشت درستی برسیم که با ابعاد مختلف به مسئله نگاه کنیم؛ بنابراین من خودم را محدود به عدالت اجتماعی کرده‌ام.

این استاد دانشگاه بیان کرد: گاهی اوقات وقتی صحبت از عدالت اجتماعی می‌شود، آن را در یک معنای اعم یعنی هر چیزی که به زندگی اجتماعی انسان مربوط شود به کار می‌برند و تنها چیزی که بیرون از عدالت اجتماعی می‌ماند نیز یا چیزی است که به انسان مربوط نباشد مانند عدالت الهی، یا اگر به انسان مربوط می‌شود به انسان بماهو فرد مربوط شود، مانند: زید عدل؛ یعنی به جنبه‌های اخلاق فردی توجه می‌شود ولی با این معنای اعم بحث‌های عدالت سیاسی و ... می‌توانند ذیل عدالت اجتماعی قرار گیرند. بنده پیشنهاد می‌کنم که عدالت اجتماعی را به معنی الاخص مورد توجه قرار دهیم.

وی در ادامه افزود: آنجایی که منظور از عدالت اجتماعی یعنی عدالت در ساختار‌های جامعه و عدالت در ریز سامانه‌هایی که در جامعه هستند حتی مثلا مسئله جنسیت، یعنی وقتی مسئله عدالت بین زن و مردم مطرح می‌شود ما داریم در حوزه عدالت اجتماعی صحبت می‌کنیم، موقعی که عدالت بین سفید و سیاه مطرح می‌شود در حوزه عدالت اجتماعی صحبت می‌کنیم، این بحث‌ها به اقتصاد و سیاست ارتباط چندانی ندارد، ولی کاملا به ساختار‌های جامعه مربوط می‌شود.

پاکتچی بیان کرد: این همه در نیم قرن اخیر در مورد عدالت اقتصادی صحبت کرده‌ایم، گاهی هم در مورد عدالت اجتماعی از منظر نهج‌البلاغه حرف بزنیم. اگر بر روی بحث عدالت اجتماعی متمرکز شویم، به طور سنتی باز هم رویکردی در منابع ما وجود دارد و آن این که عدالت اجتماعی را از منظر اخلاقی نگاه می‌کنم. یعنی ما همیشه یک انسان برتر را به عنوان یک انسان اخلاقی تصور می‌کنیم که با بقیه فرق دارد و آدم خوبی است و مانند بقیه نیست. اگر بقیه خاکستری هستند او سقید است و سعی می‌کند به نظامات اخلاقی معتقد باشد، اجراکننده دستورات اخلاقی این‌ها هستند، ممکن است مخاطبش همه باشند اما اجرا کننده‌اش این‌ها هستند و عملا تعدادشان محدود است. در عصری مانند عصر ما، خیلی به اصطلاح «اشد محدود» نسبت به آنچه که در قبل بوده را شاهد هستیم و کمتر می‌توان چنین چهره‌های تابناک و سفیدی را دید. اما آیا این می‌تواند به معنای تعطیل عدالت اجتماعی باشد؟

پاکتچی

وی در ادامه افزود: همین زمانی که در مورد افراد ثروتمند صحبت می‌کردند که اهل خیر هستند و ... و ما نیز دیده‌ایم اما روز به روز کمتر می‌شوند، اینکه ما چون تعداد عمل کنندگان به دستورات اخلاقی کم هستند مایوس شویم و بگوییم این حکم رو به تعطیل می‌رود، صحیح نیست. باید این طور به قضیه نگاه کنیم که عدالت اجتماعی در حدی که بخواهد در قالب دستورات اخلاقی رعایت شود که ما برگردیم به یک سفیدپوست بگوییم به سیاه‌پوست هم مثل خودت نگاه کن و دائما سعی کنیم روحیه خوب افراد را مخاطب قرار دهیم و آن‌ها را به رفتار‌های درست وا بداریم . البته به نظرم این مسئله را سر جای خودش داریم و در آینده نیز خواهیم داشت، این آدم‌های خوب حتی اگر کم باشند همیشه وجود دارند و اوتاد زمین هستند.

پاکتچی گفت: جنبه دیگر عدالت اجتماعی وجود دارد که به عدالت اجتماعی از منظر ساختار تعامل‌های اجتماعی برمی‌گردد. ما با یک جامعه بشری مواجه بوده و هستیم که در بین‌شان نظام‌های تعاملی وجود دارد و خیلی هم مهم است که این‌ها عدالت‌محور هم باشند و اگر عدالت محور نباشند این تعامل‌ها را با مشکلات جدی مواجه می‌کنند. عجیب نیست که در بسیاری از جوامع جهان با وجود این که دین پایه تعامل آن‌ها نیست و جامعه‌ بر مبنای سکولار است اما به دلیل درکی که از تعامل‌های اجتماعی وجود دارد، بسیاری از مباحث عدالت اجتماعی رعایت می‌شود؛ سؤالی که ایجاد می‌شود این است که آیا تصادفی است و آیا در بیانات قرآن و بیانات پیامبر(ص) و امام علی(ع) و اهل بیت(ع) چیزی که ناظر به این جنبه باشد نیست و آن‌ها گفته‌اند که ما هر چه می‌گوییم فقط در مورد کارکرد‌های اخلاقی عدالت اجتماعی است؟

وی در ادامه افزود: در بحث عدالت اجتماعی دو بُعد مهم داریم؛ یکی عدالت اجتماعی نسبت افراد در جامعه است، افراد آن چطور رفتار می‌کنند و نظام تعاملی بین آن حاکم است؟ این نظام باید عادلانه باشد، یک نکاه این است و یک بُعد از نکاه به عدالت اجتماعی نسبت فرد با کلیت جامعه است؛ یعنی اگر جامعه یاران را داریم یک فرد نسبتش با این جامعه چه است و من چگونه می‌توانم در این جامعه وارد شوم به نحوی که این تعادل عدالت‌محور باشد.

پاکتچی بیان کرد: خیلی از مطالبی که در نوشته‌های دانشمندان جهان در مورد مؤلفه‌های عدالت اجتماعی وجود دارد و با آن‌ها مواجه می‌شویم توسط قرآن و روایات ما نیز دیده شده است، آن‌ها نیز به این مسائل توجه کرده‌اند و خیلی به‌جاست که یک مقدار این مباحث را تبیین کنیم. در بحث عدالت اجتماعی دو بعد خیلی مهم را داریم؛ یک بعد عدالت اجتماعی نسبت افراد در جامعه است؛ هر جامعه‌ای یک جمعیتی دارد، رفتار این آدم‌ها و نظام تعاملی بین آنها باید عادلانه باشد. یک نگرش دیگر به عدالت اجتماعی نیز نسبت بین فرد و کلیت جامعه است؛ یعنی اگر جامعه‌ای به نام ایران داریم، نسبت یک فرد با این جامعه چیست و من چگونه می‌توانم به نحوی که عدالت‌محور باشد، به این جامعه وارد شوم.

وی با بیان اینکه در منابع عدالت اجتماعی دو محور مورد تاکید قرار گرفته است، اظهار کرد: نخست مسئله وفاق است که محور نظریه‌هایی است که در مورد عدالت اجتماعی وجود دارد. گفته می‌شود که عدالت اجتماعی می‌تواند در چارچوب نوعی هم‌گرایی بین افراد تحقق یابد. افراد درک متقابلی از نیازهایشان نسبت به یکدیگر پیدا می‌کنند و به یک وفاق می‌رسند و آن وفاق می‌تواند تامین‌کننده عدالت اجتماعی باشد و دوم محوریت حکومت، یعنی حکومتی وجود دارد که قرار است عدالت را در جامعه اجرا کند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: ما در اینجا در مورد عدالت سیاسی صحبت نمی‌کنیم، ما در مورد عدالت اجتماعی صحبت می‌کنیم اما در خیلی از نظریه‌ها یک حکومت وسط آمده که تحقق این عدالت اجتماعی را تضمین کند. البته باید به یک سوءتفاهم اشاره کنم و آن این که دست کم ما ایرانیان این اخلاق را داریم که فکر می‌کنیم همه چیز را حکومت باید درست کند و هر جا با هر کاستی و با هر رفتار ناهنجاری مثلا یک راننده جلوی یک زن کهنسال دور می‌زند که آن زن می‌ترسد فکر می‌کنیم که پلیس کارش را درست انجام نداده و این درک نادرستی است و ما نیمی از ماجرا را می‌بینیم و نیمی را نمی‌بینیم. یک نگاه شامل به عدالت اجتماعی مستلزم این است که به هر دو محور توجه کنیم، یعنی تمام ابعاد عدالت اجتماعی یکبار از منظر وفاق اجتماعی دیده می‌شود و یکبار از منظر حکومت، هدف ما حذف نقش حکومت در اجرای عدالت اجرایی نیست هدف ما حذف این انحصار نگری است و این که فکر کنیم فقط حکومت‌ها باید عدالت را اجرا کنند.

وی در ادامه افزود: چند مسئله مهم در حوزه عدالت اجتماعی وجود دارد، یکی از آن‌ها توزیع امکانات جامعه است که مالی و غیرمالی هستند، یک نفر باید امکان تحصیل داشته باشد، یک نفر باید امکان داشته باشد که بتواند دین داری کند، خیلی از مواقع از افراد حق عبادت کردن را سلب می‌کنم، خیلی از افرادی که الآن دیندار درستی نیستند، ما حقشان را سلب کرده‌ایم و شاید اگر شرایط درست پیش می‌رفت آن فرد می‌توانست دیندار باشد، امکانات باید به گونه‌ای باشد که افراد از حق برابر برخوردار باشند.

عدالت پژوهی نهج البلاغه

پاکتچی بیان کرد: مسئله دیگر ایجاد فرصت برای فعالیت فردی است، جوامعی بودند که به فرزند یک کفش‌گر اجازه تحصیل نمی‌دادند و اکنون خوشحالیم که افرادی از روستا‌های دوردست می‌توانند وارد بهترین دانشگاه‌های ایران شوند، اما در صورتی در جامعه با این پدیده بیشتر مواجه شویم که فرصت‌ها برای فعالیت فردی به صورت برابر وجود داشته باشد، در این حالت می‌توانیم بگوییم که به عدالت اجتماعی نزدیک‌تر شده‌ایم. امتیازات اجتماعی مسئله مهم دیگری است که شما نمی‌توانید امتیازات اجتماعی را حذف و یا مطلق کنید. این که جایگاه این امتیازات کجا است و چه باید کرد با آن‌ها که بحث مهم و جدی است.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: یکی از بحث‌هایی که امروز قالب نظریه‌پردازان عدالت اجتماعی در مورد آن حرف می‌زنند، پدیده متقابل بودن حق است؛ یعنی در یک جامعه وقتی صحبت از عدالت می‌شود یعنی هر وقت من حقی به گردن دیگری دارم دیگری نیز حقی به گردن من دارد، این بحث بسیار مهم است و در خطبه ۲۱۶ نهج‌البلاغه حضرت می‌فرمایند که حق اگر برای کسی جاری می‌شود برای طرف مقابل نیز حقی خواهد بود که ایفا کند و اگر کسی که حق دارد، ولی هیچ کس بر گردن او حق ندارد، فقط خدا است، در مورد خلق خدا که دقیقا در مسئله عدالت اجتماعی که در مورد حق خدا صحبت می‌کنیم حق یک‌طرفه وجود ندارد و حق یک رابطه دوطرفه است.

وی در ادامه بیان کرد: یکی از بحث‌های مهم براساس حدیث نبوی «كُلُّكُم راعٍ وَ كُلُّكُم مسؤول عَنْ رَعيتِه» است. این حدیث خیلی ریز به انواع مختلف مسئولیت پرداخته و نشان می‌دهد که در جامعه در هر موقعیتی که باشیم به اندازه اختیاراتی که داریم از ما مسئولیت می‌خواهند. تناسبت مستقیمی با میزان مسئولیت و میزان اختیار‌ها وجود دارد. یکی از مباحث مهم این است که در عدالت اجتماعی فرد نسبت به جامعه مسئول است و برعکس، ما احادیث متعددی داریم، از جمله در نهج‌البلاغه که دارد فرد را تربیت می‌کند که این نقش اجتماعی را بپذیرد و در هنگام حضور در جامعه قواعد عادلانه جامعه را گردن بنهد، از جمله در خطبه ۱۳۷ که یعنی اگر من می‌خواهم وارد تعامل اجتماعی شود اولین نقطه عدل من این است که بر ضد خود حکم دهم و یک سلسله مسئولیت‌ها را برای خودم قبول کنم.

پاکتچی گفت: قانون طلایی که می‌گوید بر دیگران آن را بپسند که بر خود می‌پسندی دقیقا به رابطه فرد با جامعه برمی‌گردد و می‌خواهد تناسب فرد را در تعامل اجتماعی تبیین کند و می‌تواند منجر به عدالت اجتماعی شود و در غررالحکم این مسئله را از امام علی(ع) داریم. نکته مهم این است که اجراکننده عدالت اجتماعی، کلیت جامعه است و نه حکومت‌ها، آن‌ها کمک می‎کنند اما کلیت جامعه عدالت اجتماعی را محقق می‌کنند.

وی در ادامه بیان کرد: آیه ۲۵ سوره حدید را تلاوت می‌کنم که فرمود «لیقوم الناس بالقسط» و نمی‌گوید «لیقیم القسط للناس» پیامبران بیایند تا قسط را اقامه کنند، آن کسی که قرار است قسط را اقامه کنند خود مردم هستند و آن‌ها بینات را می‌آورند تا مردم به قسط برخیزند و این نکته مهم است که در کلام امام علی(ع) آمده است.

پاکتچی گفت: یکی از بحث‌هایی که در عدالت اجتماعی محوریت دارد وفاق است. احادیثی در نهج‌البلاغه داریم که در مورد وفاق اجتماعی صحبت می‌کند و حیات جامعه را در پرتو وفاق اجتماعی می‌بیند. همچنین یکی از مشکلات اصلی در راستای عدم تحقق عدالت اجتماعی ناآگاهی افراد است، وقتی حق را نمی‌شناسند طبیعتا در جهت استیفای حق نیز نمی‌توانند حرکت کنند. لازمه حرکت کردن آگاهی داشتن است امام(ع) روی مسئله آگاهی تاکید ویژه‌ای دارند و عبارات مختلفی نیز دارند. وقتی می‌گویند عدل بر چهار شعبه است می‌فرمایند از این چهار شعبه سه مورد مسئله آگاهی است.

در بخش دیگری از این نشست، آیت‌الله دین‌پرور به ایراد سخن پرداخت و با طرح بحث ضرورت پرداختن به عدالت در آموزه‌های علوی بیان کرد: در مورد امام علی(ع) به قول جرج جرداق که فریاد عدالت انسانی است باید بیشتر بحث کنیم. امروزه در دنیا بیش از هر چیز نیازمند عدالت و فلسفه عدالت هستیم که مورد استفاده قرار گیرد.

وی در ادامه افزود: امام علی(ع) در دوران خلافت ظاهری خودشان همین نظریه را پیاده کردند که البته هم نظریه از آن استفاده می‌شود و هم اجرای آن. در واقع این طور نبود که ایشان تنها تئوری بدهند، چون کسانی در جامعه هستند که در مورد عدالت صحبت می‌کنند اما اینکه چطور این نظریه‌ها پیاده شود را مطرح نمی‌کنند، در جامعه‌ای که افراد مختلف حضور دارند و افرادی که به فکر منافع نامشروع خودشان بوده و حاضر هستند برای رسیدن به منافع خود همه چیز را زیر پا بگذراند.

دین پرور

دین‌پرور تصریح کرد: در دوران خلافت ایشان نیز همین‌طور بود و کسانی بودند که اموال مردم دست آن‌ها بود و به جنگ فقرا می‌رفتند و منافع خود را می‌گرفتند امام(ع) با آن‌ها درگیر شدند که در همین زمینه گفته شده «قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّةَ عَدْلِهِ». یک عده مترفین به قصد چپاول وارد شدند که قرآن یکی از آن‌ها را که قارون باشد نام برده، لذا در آن جامعه نیز این مشکلات وجود داشت و امام علی(ع) با چنین قدرت‌هایی نیز مواجه بود.

وی در ادامه بیان کرد: آنچه می‌خواهیم به عنوان تئوری در عدالت اقتصادی استفاده کنیم در اینجا‌هاست و بحثی وجود دارد و آن اینکه عدالت در نظر ایشان یک فرهنگ عرفانی و معنوی، یک فرهنگ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و یک فرهنگ الهی دارد و این فرهنگ الهی زیربنای بحث است.

این نهج‌البلاغه پژوه تصریح کرد: امام(ع) در آغاز خلافت خود با صراحت اعلام کردند به خدا قسم اگر این اموال بیت المال را افرادی گرفته باشند و کابین همسران کرده باشند، آن‌ها را بازمی‌گردانم. این را اعلام کردند که می‌تواند ناظر بر فلسفه سیاسی امام علی(ع) نیز باشد. در واقع فلسفه سیاسی و اقتصادی این است که از اول تکلیف روشن شود. همان ابتدا که امام(ع) آمدند معاویه را عزل کردند، عده‌ای گفتند این کار را نکنید اما امام(ع) فرمود خیر، فلسفه سیاسی و اقتصادی امام(ع) بهترین فلسفه و راه کار است که از اول اعلام و بعد اجرا شد؛ لذا مسئله عدالت از این دیدگاه مطرح است که چه کنند که جلوی مفسدان اقتصادی را بگیرند و عدالت در جامعه پیاده شود.

دین‌پرور در ادامه گفت: عدالت از سه دیدگاه در نهج‌البلاغه مطرح است که به طور کلی زندگی خوب و خوش و آسایش در پرتو عدالت است، نه این که فکر کنید عدالت کاری است که جلوی فعالیت‌ها و توسعه کسب‌وکار گرفته شود، خیر؛ عدالت این طور نیست که محدودیتی ایجاد کند. کسی که قدرت دارد بتواند با برنامه‌ای صد‌ها نفر را به کار گیرد و صد‌ها پروژه اقتصادی را اجرایی کند و بگوید اهل دنیا نیستم و همین که پولی آمد بگوید فقط به عبادت می‌پردازم؛ خیر این طور نیست.

وی بیان کرد: آنچه مهم است این که، کسی که قدرت دارد و می‌تواند با یک برنامه اقتصادی کل کشور را به نان و نوا برساند، اینجا اگر کوتاه آید گناه کرده است، جالب است که وقتی امام علی(ع) به دیدن دو برادری که از اصحابشان بودند رفتند که یکی از آن‌ها وضعش بسیار خوب بود، در ابتدا شوک وارد کردند که این‌ها چیست؟ و فرمودند: این درآمد را در جیب خودت نگذار، بسیاری از این کارخانه‌ها وجود دارند اما خیلی از کارگر‌ها فقیر هستند و مشکل دارند اما آن‌ها ثروت کلانی دارند، بنابراین باعث می‌شود که محرومیت قشر کثیری از جامعه به وجود آید و کنز ثروت در یک جامعه چنین نتیجه‌ای خواهد داشت.

آیت‌الله دین‌پرور در ادامه افزود: اصلاح سرمایه‌داری نیاز به توضیح دارد که اسلام با سرمایه‌داری مخالف نیست، بلکه با کنز آن مخالف است، یعنی این که ثروت‌ها روی هم گذاشته شود که در مقابل آن صد‌ها نفر از افرادی هستند که از حد فقر هم پایین‌تر قرار دارند. اکنون نیز برخی از تجار بسیار ثروتمند را داریم که خانه معمولی دارند و ثروت را در امور اجتماعی و تولید صرف می‌کند. پس عدالت که امام(ع) در نهج‌البلاغه روی آن تاکید می‌کند و حتی آن را جزء مهم‌ترین ارکان دین می‌داند این گونه است.

نشست عدالت پژوهی

دین‌پرور بیان کرد: بخش اول عرض بنده مشعر به این است که عدالت باعث ایجاد مشکلات و محدودیت نیست، بلکه باعث گسترش این مسائل است. «فان فی العدل سعة»، در عدالت گسترش و وسعت است، یعنی یک ثروتی که دست یک نفر است می‌تواند هزاران نفر را سامان دهد. هشتاد درصد ثروت دنیا دست بیست درصد است، یعنی این قدر باید اکثریت در فشار باشند اما اگر عدالت باشد این طور نمی‌شود، عدالت موجب گسترش و رفاه زندگی عمومی است.

وی در ادامه تصریح کرد: بخش دیگر عدالت، امری است الهی، کسی که اعتقاد به خدا و قیامت دارد می‌تواند عادل باشد و کسی که اعتقاد به خدا و قیامت دارد اهل عدالت است اما کسی که این گونه نیست برایش اهمیت ندارد. امام(ع) در نامه‌ای فرمود چگونه شب سیر بخوابم در حالی که همسایه‌ام گرسنه بخوابد. اصل در عدالت گسترش است که خدا بر پیشوایان واجب کرده که عدالت را اجرا کنند. اصل عدالت و فلسفه عدالت علوی نیز آن است که امام را وادار می‌کند تا با عقیل آن برخورد شدید را داشته باشد.

دین‌پرور تصریح کرد: مطلب دیگر این که عدالت باعث رشد انسان است، کسی که ثروت دارد، ولی ثروتش را این طور خرج می‌کند که برای خود و دیگران قرا می‌دهد مانند عابدی است که در نهایت به رستگاری می‌رسد و به رشد معنوی خواهد رسید که در هیچ فلسفه عدالتی این مسئله وجود ندارد که انسان به اوج کمال برسد. عدالت علوی یعنی عادل به اوج برسد که فرمود این همه پافشاری به عدالت دارم که می‌خواهم عدالت باشد و دلیلش این است که شما تبدیل به انسان کامل شوید، آن کسی که سرمایه‌دار است اگر انسان باشد و به کمال انسانی برسد، باید عدالت را رعایت کند وگرنه انسان نیست.

انتهای پیام

گزارش از مرتضی اوحدی

captcha