کاظم راستگفتار کارگردان سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار ایکنا کیفیت سینمای دینی در ایران و تفاوت آن با سینمای دینی جهان گفت: از نگاه من فیلمهایی که در سینمای ایران بهعنوان آثار دینی تولید میشود به هیچوجه از کیفیت لازم برخوردار نیستند، زیرا عموم افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند با باور قلبی در این زمینه کار نمیکنند، بلکه تلاششان این است که از این حوزه برای خود نانی به دست آورند. همین مسئله سبب شده تا آثار تولید شده در این زمینه شکلی ریاکارانه به خود گیرد و این اتفاق کاملاً برعکس آن چیزی است که در سینمای جهان رخ داده است.
وی افزود: نمیخواهم بگویم فیلمسازان خارجی صرفا بر اساس باورهایشان فیلم میسازند اما وقتی فیلمی میسازند آن را برای دستیابی به منافع خاص تولید نمیکنند، چراکه از آن حوزه نمیتوانند دستاورد مالی کسب کنند، البته باید تاکید کنم که در سینمای ما نیز استانداردهایی وجود دارد که در این قاعده نمیگنجد. برای مثال وقتی رسول ملاقلیپور فیلمی در حوزه دفاع مقدس میساخت آن کار بر دل و جان تماشاگر مینشست، اما آیا این امتیاز را میتوان جدا از ملاقلیپور، حاتمیکیا و.... در افراد دیگری هم مشاهده کرد؟
کارگردان فیلم سینمایی «چک» تاکید کرد: گاهی مواقع تصور میکنیم که سینمای دینی وقتی ویژگی فاخر به خود میگیرد که آن کار به لحاظ پروداکشن از امتیازات ویژهای برخوردار باشد و استفاده از عواملی مانند موسیقی فاخر بر جذابیتهای گوناگون این فیلمها میافزاید ولی منجر به اتفاقات خاصی نمیشود. تصور اشتباه دیگر در سینما و تلویزیون ما این است که فکر میکنیم فیلم دینی تنها در شکل تاریخی آن متبلور میشود، درصورتیکه این دست کارها شاید به اندازه یک کار معاصر جریانسازی نداشته باشند.
این کارگردان ادامه داد: فیلمی که با محوریت ائمه اطهار یا پیامبران ساخته میشود تنها جذابیت بصری دارد، اما شاید نتواند برای تماشاگر آن همذاتپنداری لازم را به ارمغان بیاورد، چون تماشاگر فکر میکند که قادر نیست در بازه زمانی آنها زندگی کند و یا حوادث آن دوران را تجربه کند، اما کاری که در قالب داستانی معاصر به موضوعات دینی توجه میکند، باورش برای تماشاگر راحتتر است. در این رابطه باید نکتهای را متذکر شوم آن هم اینکه اغراق آسیبی جدی در این حوزه است که باعث میشود کارهای دینی از واقعیت دور شود.
کارگردان فیلم «نقاب» در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: برای توضیح بهتر به فیلم «آوای برنادت» اشاره میکنم که بارها از تلویزیون پخش شده است و این فیلم حدود 70 سال پیش ساخته شده است و این وقایع شاید در جهان واقع رخ نداده باشد اما کارگردان با چنان باوری فیلمش را ساخته است که هنوز برای تماشاگر دوست داشتنی است. در ضمن قدیسی که در این کار وجود دارد از جنس واقعیت است. یعنی هیچگونه اغراقی را پیرامون شخصیت این فرد شاهد نیستیم.
وی درباره جایگاه سفارشیسازی در سینمای دینی اظهار کرد: بسیاری به این امر معتقدند چون آثار دینی عموما بهصورت سفارشی ساخته میشوند به همین جهت کیفیت لازم را ندارند اما این نقد اساسا اشتباه است. چون عموم کارها با سفارش افراد و نهادها تولید میشوند پس چرا باید این آثار را محکوم کنیم. این مهم نیست که چه کسی برای کار هزینه کرده است نکته مهم اینجاست که هزینههای کار به درستی صرف شده باشد.
این کارگردان ادامه داد: برای مثال میتوان گفت همه رزمندگان ما به توصیه و فرمان حضرت امام(ره) به جبههها رفتند و همین امر سبب بروز رشادتها و جانفشانیهای گوناگون شد، رزمندگان ما جنگیدند و شهید شدند برای اینکه امام و آرمانهایش را دوست داشتند. این امر در سینما هم صادق است و ما میتوانیم در این زمینه هم توصیهپذیر باشیم اما آن کار باید ظرفیت لازم را داشته باشد. به عنوان نمونه میتوان به فیلم لینکلن اشاره کرد، این فیلم توسط یکی از مطرح ترین کارگردانان سینمای جهان استیون اسپیلبرگ ساخته شده است و این کار کاملا یک اثر سفارشی است اما این مسئله به هیچ وجه مهم نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد کیفیت کار است که به نظرم مسحور کننده است.
وی با بیان اینکه الگوبرداری از سینمای جهان به معنای تقلید از این سینما نیست، گفت: وقتی از فیلمهای خارجی مثال میزنم شاید این تصور در خواننده به وجود آید که منظورم این است که از این دست کارها تقلید کنیم. این نگاه اشتباه محض است، چون تقلید به ذاته امری مذموم است و هیچگاه به اتفاقات خوب منتج نخواهد شد، اما تقلید کاملا با الگو برداری متفاوت است. الگو به معنای اندیشه و تفکر است، اما تقلید کردن صرفا کپی برداری است.
این کارگردان در پایان تاکید کرد: وقتی میخواهیم فیلمی دینی بسازیم باید دامنه مخاطبان کارمان را معین کنیم، چون اگر به بیننده جهانی میاندیشیم باید نگاهمان هم جهانی باشد به ویژه در حوزه کشورهای اسلامی باید به موضوعات بپردازیم که در آن وحدت جهان اسلام مورد توجه قرار گیرد، زیرا هم میتوانیم مخاطب را جذب کنیم هم اینکه مفاهیم را در لفافه به مخاطب عرضه کنیم.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام