امیرالمؤمنین امام علی(ع) در فرمان استانداری مصر به مالک اشتر درباره ویژگیهای کارگزاران برتر فرمودند: «برترین کارگزاران کسانی هستند که نام و خاطرهاش به عدل یاد شود. کارگزاران جوامع اسلامی باید بدانند که رسیدگی به وضعیت محرومان و احقاق حق آنها یکی از وظایف مهم آنان است. سیاستگذاران باید سعی کنند که در جهت رفع تبعیض و بهبود توده مردم که معمولاً محرومان و پابرهنگان هستند، سیاستهای اصولی و منطقی اتخاذ کنند که آنان ستون فقرات جامعه و پشتوانه محکم حکومتها هستند.»
این تأکیدات مولیالموحدین علی ابن ابیطالب(ع) تنها خطاب به استاندار بصره نیست بلکه خطاب بهتمامی مسئولان امروز کشور اعم از مسئولان قوای سهگانه و مسئولان و دستاندرکاران کشور نیز هست که زیباست تابلو شود و در جلوی چشمانشان باشد تا بدانند مسئولیتی که رب عهده دارند چقدر بار گرانقیمتی است.
مدیریت جهادی به حرف و شعار نیست
مدیریت و روحیه جهادی به حرف و تبلیغ و شعار نیست؛ بودند بزرگ مردانی که بر مسئولیتهای بزرگ تکیه زده بودند اما مدیریت موجب نشد مسئولیت اصلی خود که خدمت به مردم است را فراموش کنند و با عمل خالصانه آستین همت را بالا زدند و در متن امور بودن بدون پشت میز نشینی و حرفهای قشنگ، ثابت کردند که یک مدیر انقلابی هستند.
یکی از بزرگترین الگوها را شاید بتوان شهید سرفراز «مهدی باکری»، فرمانده رشید عملیاتهای والفجر مقدماتی و والفجر یک، دو، سه و چهار که 9 ماه بر مسند شهرداری ارومیه تکیه زد نام برد. وی یکی از این الگوهای بزرگ امروز است که روز شهادتش را در 25 بهمنماه بهعنوان اولین شهردار شهید به نام «روز شهردار» نامیدهاند. تمامی کسانی که او را میشناسند و دوره خدمت او در شهرداری را به خاطر دارند معترفند که او چه در زمان شهردار بودن و چه وقتیکه فرماندهی لشکر در جنگ تحمیلی را به عهده داشت خودش را خدمتگزار مردم میدانست و خدمات و رشادتهایش مثالزدنی است. او مانند کارگران و حتی پیشاپیش آنها در کارهای مختلف مانند آسفالت کردن خیابانهای ارومیه کار میکرد و جالبتر اینکه نمیگذاشت کارگران دیگر او را بشناسند و دیگران نمیدانستند در کنار شهردارشان دارند عرق میریزند؛ او شهردار بود اما نمیگفت من شهردار این شهرم و جایگاهم فقط دستور دادن است و باید به صندلی ریاست تکیه بزنم بلکه خود لباس خدمت گذاری به مردم را بر تن پوشیده و وارد عمل میشد و دیگران نیز به تبعیت از وی در مسیر خدمترسانی میکوشیدند.
رهبر معظم انقلاب که با روشنگری و بصیرت همواره کوشیدهاند تا مسئولان کشور در ردههای مختلف خدمتی را به وظایف و مسئولیتهای خویش هوشیار کنند در توصیهای مهم و کاربردی به دولتمردان از آنها خواستند تا با مردم سخن بگویند و در کنار مردم باشند. بیشک این رویکرد میتواند بازتاب بسیار مطلوبی را در جامعه داشته باشد زیرا یکی از مواردی که میتوان آن را بهعنوان یکی از معضلات امروز کشور برشمرد دور شدن مسئولان از مردم و ارتباط ضعیف آنها با دغدغههای پیش روی جامعه است؛ مردم مسئولانی را در کنار خود نمیبینند و همین موجب شده تا اعتمادشان به اینگونه مسئولان کاسته شود.
مسئولان محترم قزوین مهمترین مخاطب این یادداشت شمایید!
با توجه به توصیه مهم رهبر انقلاب به مسئولان از استاندار محترم گرفته تا مسئولان دستگاههای اجرایی و دیگر مسئولان و مدیران بخشهای مختلف استانی، پیشنهاد میشود بهدوراز چارچوبهای اداری و روال روتین و خستهکننده اداری به میان مردم آمده تا اربابرجوع و مردم بتوانند راحتتر با مسئول به گفتوشنود و بیان مطالبات خویش بپردازند. بهراستی چه زیباست اندکی در بین مردم بودن از آنها شنیدن و به درد مردم گوش سپردن.
شما مسئول محترم؛ به چالش «در بین مردم» دعوتید لطفاً میز خدمت و پاسخگویی خود را در فضای بیرون از دفاترتان ببرید چرا که بیواسطه سخن گفتن با مدیران نظام درخواست جدی و مؤکد مردم از مسئولان است. بیشک این اقدام هر چند کوچک میتواند موجبات نزدیک شدن مردم و اقشار مختلف جامعه با مسئولان باشد و از سوی دیگر مسئولان استان در جایگاههای مختلف خدمترسانی از نزدیک در جریان مشکلات بدنه جامعه و دغدغههای آنها قرار میگیرند، مشکلاتی که شاید چارچوبهای در و دیوار ظاهری و باطنی نگذارد این واگویهها بهدرستی به گوش آنها برسد.
چندی پیش نیز این پیشنهاد را به استاندار قزوین ارائه کردیم و با استقبال لفظی وی و همراهانشان مواجه شدیم حال اینکه تا چه میزان این پیشنهاد در مقام عمل مورد توجه باشد اللهاعلم.
مسئولان محترم!
در جایگاه رسانه از مسئولان میخواهیم روحیه انقلابی داشته باشید، از آسایش و استراحتتان کم کنید، بیشتر در خدمت مردم باشید، آلوده جاه و مقام دنیوی نشوید، این مسئولیت را امانتی در نزد خود بدانید و در میان مردم بیواسطه و بیبادیگارد حاضر شوید، بدانید اقدامات خالصانه همیشه در ذهنها میماند و آثار خدمات مسئولان خدوم تا همیشه باقی خواهد ماند؛ اینچنین باشید تا رستگار شوید.
یادداشت از رقیه ملاحسنی