به گزارش ایکنا؛ شماره 23 دوفصلنامه داراي علمي ترويجي «معرفت اخلاقي» ویژه بهار و تابستان 97 به صاحبامتیازی موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني و مدیرمسئولی محمود فتحعلي منتشر شد.
عناوین مقالاتی که در این شماره انتشار یافته است بدین قرار است: «چيستي مفاهيم اخلاقي بر اساس حكمت متعاليه»، «بررسي تطبيقي نظريه جي اي مور و ژان ژاك روسو در باب توجيه گزارههاي اخلاقي»، «بررسي و نقد ماهيت سلبي سعادت در اخلاق وظيفهگراي كانت»، «معيارهاي اخلاق حرفه اي كارگزاران در نظام مديريت شايسته (در پرتو انديشه علوي)»، «بررسي تاثير معنويت بر رفتار اخلاقي در خانواده: واكاواي ديدگاه دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد نقده و واحد سولدوز»، «چالشهاي اخلاقي تبليغ دين براي جنس مخالف؛ راه هاي برون رفت از آن».
در طلیعه مقاله «چيستي مفاهيم اخلاقي بر اساس حكمت متعاليه» اثر محمود شريفي میخوانیم: «مفاهيم اخلاقي، از اين جهت كه مثل مفاهيم فلسفي مشهور جزو معانياند، نه صور و مابازاي خارجي دارند، نه ذهني، شباهت زيادي به معقولات ثانيه فلسفي دارند؛ اما ازآنجاكه اولاً تحقق خارجي محكي مفاهيم اخلاقي، دائرمدار فعل ارادي انسان است، و ثانياً مصداقيابي آنها دائرمدار قصد فاعل است، از مفاهيم فلسفي مشهور فاصله پيدا ميكنند. اين تفاوت باعث شده حكماي مسلمان، مفاهيم و گزارههاي فلسفي مربوط به فضاي هستي شناختي را ذيل حكمت نظري، و مفاهيم و گزارههاي مربوط به فضاي ارزش شناختي را ذيل حكمت عملي بحث كنند».
در اين مقاله، ضمن تحقيق درباره حقيقت مفاهيم فلسفي، سنخ مفاهيم اخلاقي و فرق آنها با مفاهيم فلسفي مشهور مورد بررسی قرار گرفته است. وجود تمايز اساسي بين اين دو دسته مفاهيم، باعث شده است، از مفاهيم فلسفي مشهور با عنوان «معقولات ثانيه هستي شناختي»، و از مفاهيم اخلاقي و هر مفهوم مربوط به وادي عمل ارادي همراه با قصد انسان، با عنوان «معقولات ثانيه ارزش شناختي» تعبير شود.
در چکیده مقاله «بررسي تطبيقي نظريه جي اي مور و ژان ژاك روسو در باب توجيه گزارههاي اخلاقي» چنین میخوانیم: «يكي از مهمترين مسائل معرفت شناختي حوزه فلسفه اخلاق، مسئله توجيه گزارههاي اخلاقي است. در باب توجيه گزارههاي اخلاقي، نظريات متفاوتي از منظر فيلسوفان اخلاق ارائه شده است. از ميان اين نظريات، دو نظريه وجدانگرايي و شهودگرايي به صورت ظاهري بيشترين شباهت را به هم دارند. وجدان گرايان اخلاقي معتقدند: براي انجام امور اخلاقي نياز به تفكر منطقي نيست؛ بلكه وجدان به تنهايي انسانها را به اعمال اخلاقي دعوت ميكند. از سوي ديگر، شهودگرايان نيز چنين ادعايي را با بيان ديگري مطرح ميكنند.
اين دو نظريه، با تمام شباهتهايي كه به هم دارند، به علت اختلاف در معناشناسي، اختلافاتي در معرفت شناسي گزارههاي اخلاقي دارند. اين مقاله با روش توصيفي تحليلي، نظريات ژان ژاك روسو سردمدار وجدان گرايي و جي اي مور سردمدار شهودگرايي را بررسي كرده و به نقد آن پرداخته است. حاصل اين پژوهش اين است كه نظريات وجدانگرايي روسو و شهودگرايي مور در مسئله توجيه گزارههاي اخلاقي، از سه منظر با يكديگر اختلاف دارند. ابتدا آنكه اگرچه هر دو فيلسوف به عنوان درونگرايان معروفاند، روسو وجدان را يك حس دروني معرفي ميكند، ولي مور شهود را مشاهده عقلاني ميداند و تاكيد دارد كه شهود، حسي نيست. افزون براين، شهود و وجدان در دائمي بودن يا نبودن و طبيعي بودن يا نبودن، اختلافاتي نيز دارند.»
یکی از مقالاتی که در این شماره انتشار یافته است مقاله «معيارهاي اخلاق حرفهاي كارگزاران در نظام مديريت شايسته (در پرتو انديشه علوي)» اثر سيداحمد حبيبنژاد است. موازين و معيارهاي اخلاق حرفهاي، يك الگو و سرمشق واضح از رفتار درست حرفهاي پيشروي كارگزاران است كه به كارگزاران و فعالان نظام اداري كمك ميكند در انجام وظايف خود از اين الگو استفاده كنند و راه درست را برگزينند. رعايت اين معيارها در هر نظام اداري شايسته، امري لازم و ضروري است. براي داشتن هويت اسلامي رفتار حرفه اي، مناسب است به شايستهترين نظام اداري اسلامي، يعني حكومت علوي توسل جست. پرسش اصلي آن است كه در حكومت علوي به عنوان شايستهترين نظام حكومتي پس از پيامبر، رعايت چه موازيني از اخلاق حرفهاي به سبب تصدي مناصب حكومتي و كارگزاري مورد تاكيد بوده است؟
هدف آن است كه با شناسايي معيارهاي اخلاقي حاكم بر رفتار كارگزاران در نظام شايسته علوي، قواعد حاكم بر رفتار كارگزاران و مديران در نظامها و ساختارهاي اداري ديگر را بر همين اساس بنا نهاد و به يك نظام اداري مطلوب در چارچوب انديشه اسلامي دست يافت. اين پژوهش يك مطالعه توصيفي و تحليلي است و نتايج آن نمايانگر آن است كه رعايت موازين اخلاقي در حكومت علوي، در چهار بخش معيارهاي كلي حاكم بر رفتار كارگزاران، معيارهاي حاكم بر وظايف كارگزاران در برابر مردم، در برابر مقام مافوق و در مقابل كاركنان تحت مديريت، قابل شناسايي و تبيين است.
در چکیده مقاله «چالشهاي اخلاقي تبليغ دين براي جنس مخالف؛ راههاي برون رفت از آن» چنین میخوانیم: «تبليغ دين امر بسيار مقدس و داراي اهميت ويژه است؛ در عين حال با چالشهاي فراواني مواجه است. از مهمترين اين چالشها، چالشهاي اخلاقي تبليغ براي جنس مخالف و نيز تبليغ در مناطق با تكثر ديني و فرهنگي است. اين پژوهش با در نظر گرفتن اخلاق اسلامي و با هدف تبيين و حل يكي از اين چالشها، يعني تبليغ براي جنس مخالف، نگارش يافته است. دغدغه اصلي در اين پژوهش، پاسخ دادن به اين پرسش است كه چالش هاي اخلاقي تبليغ دين براي جنس مخالف و راههاي برونرفت از آن كدامند؟ بر اساس پژوهش انجام شده، راهكارهاي برون رفت از چالش هاي اخلاقي تبليغ براي جنس مخالف عبارتند از: رعايت عفت عمومي در گفتار، رفتار، پرهيز از نگاه حرام، پرهيز از اختلاط، پرهيز از مواضع تهمت، و برخورداري از غيرت اجتماعي. روش اين پژوهش، از حيث گردآوري مطالب و اطلاعات، كتابخانهاي، و از حيث تجزيه وتحليل اطلاعات، توصيفي ـ تحليلي است. همچنين اين تحقيق از حيث اهداف، يك تحقيق كاربردي محسوب ميشود.»
انتهای پیام