اندر آن دم که علی(ع) جانب میدان می‎رفت
کد خبر: 3748152
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۶

اندر آن دم که علی(ع) جانب میدان می‎رفت

گروه اجتماعی - حضرت علی‌اکبر(ع) شبیه‎ترین فرد خَلقا و خُلقا به رسول‌الله(ص) بودند که صحنه‎های جاودان معرفت‌شناسی و نبرد ایشان در عاشورای حسینی هیچ‌گاه از حافظ تاریخ محو نخواهد شد.

اندر آن دم که علی(ع) جانب میدان می‎رفت

به گزارش ایکنا از قم، هشتم محرم هر سال، شیعیان و دلباختگان به سالار شهیدان، در سوگ شهادت اشبه الناس به‌رسول الله(ص) و اولین شهید بنی هاشم در صحرای کربلا اشک ریزان و سینه کوبانند.

در گزارش‌های تاریخی و مقاتل، گزارش‌های فراوانی پیرامون شخصیت و جایگاه حضرت علی‌اکبر(ع) بیان شده است که مطالعه آن‌ها مخاطبان را به نگاهی فراتاریخی به این حادثه عظیم سوق می‌دهد. حضرت علی‌اکبر(ع) بن حسین بن علی(ع) در ۱۱ شعبان سال ۳۳ هجری در شهر مدینه النبی در مدینه به دنیا آمد؛ مادرش لیلی بنت ابی مرة نام دارد؛ در خصوص نام و لقب ایشان نیز مباحثی مطرح شده است از جمله اینکه شیخ مفید ایشان را علی اصغر و علی اکبررا امام سجاد(ع) نامیده است.

در لابلای گزارش‌های تاریخی که در خصوص آن حضرت وجود دارد می‌توان به این نکته رسید که برخی ایشان را اولین فرزند امام حسین (ع) دانسته اند و برخی دیگر نیز ایشان را پس از امام سجاد(ع) به عنوان دومین فرزند حضرت می‌دانند؛ همچنین برخی از تواریخ ایشان را صاحب فرزندی به نام حسن می‌دانند و دیگران نیز عنوان می‌کنند که از ایشان فرزندی به جای نمانده و نسل امام از سمت امام سجاد(ع) ادامه می‌یابد.

حضرت علی‌اکبر(ع) را محدث می‌نامند و اشبه الناس به رسول‌الله؛ ایشان در فضایل اخلاقی و نیکی سرآمد جوانان عصر خویش بود؛ در وفای وی به خط اصیل مکتب آل‌الله همین بس که از جایی که نسب مادر وی به بنی امیه رسید به ایشان امان نامه‌ای ارسال شد، ولی در پاسخ بیان کردند که «اِنَّ قَرابَةَ رَسولِ اللهِ اَحَقُّ اَنْ تُرعیٰ»؛ یعنی رعایت خویشاوندی با رسول‌الله به حقیقت نزدیک‌تر است.

جایگاه ایشان نزد پدر
شبیه بودن به رسول‌الله بهانه اندکی برای عشق به فرزند نیست؛ فرزندی که همگان حتی در بیرون از خانه حضرت نیز با نگاه به او آرام می‌شدند و مسکن می‌یافتند؛ فرزندی که با نگاهش یاد نگاه‌های نافذ و خلق عظیم پیامبر را زنده می‌کرد. ایشان خلقا و خلقا به جد بزرگوارشان شبیه بود؛ خلق عظیم پیامبر که باعث جذب و جلب مردم به مکتب اسلام شود در وجود مبارک این نواده گرامی نیز وجود داشت.

شدت محبت امام حسین(ع) به ایشان به حدی بود که حضرت علی‌اکبر(ع) که به‌رغم اینکه نفرین کردن در دستگاه امامت چندان معمول نبود و به ندرت چنین حادثه‌ای گزارش شده است ولی امام پس از شهادت حضرت علی اکبر(ع) برلشکریان یزید نفرین کرد و فرمود: 
قطع الله رحمک و نفرین کرد که خداعمرسعد را مقطوع النسل کند که مقطوع‌النسل هم شد.

سعادت‌طلبی و معمای مرگ
حضرت علی‌اکبر(ع) از نظر شجاعت بی‌نظیر بود و شهادت را سعادت می‌دانست و از مرگ‌هراسی نداشت؛ او فرزند شیر مردی بود که مرگ را به زندگی دنیا ترجیح داد و فرمود که لااری الموت الا سعاده والحیاه مع الظالمین الابرما (من مرگ را جز سعادت نمی بینم وحیاه باظالمین را جز ذلت نمی‌بینم).

مدح دشمنان از ایشان
در تاریخ آمده است که روزی معاویه درجمعی نشسته بود و پرسید چه کسی به خلافت برازنده تراست گفتند معاویه بن ابوسفیان معاویه گفت:ای دغل بازان چاپلوس خودتان می‌دانید که دروغ می‌گویید بما اولی الناس بهذا الامر علی بن الحسین بن علی جده رسول‌الله (شایسته ترین فردبرای خلافت علی بن الحسین بن علی (علی اکبر)که جد اورسول الله است می باشد) در ادامه سخنش معاویه گفت:  و فیه شجاعه بنی هاشم و سخاه بنی امیه و... ثقیف (شجاعت بنی هاشم و سخاوت بنی امیه و خوش رویی قبیله ثقیف را دارد).  

واویلا به کربلا
حضرت علی اکبر(ع) در ماجرای ظهر عاشورا نقشی ماندگار و بی بدیل داشت و در چند ساعت حیات خود در این روز ماندگار ترین صحنه های تاریخ را به ثبت رساند؛ صحنه هایی که سال های سال است چون داغی بر دل شیعیان و آزادگان جهان مانده است. ایشان اولین نفر از بنی هاشم بود که به میدان رزم رفت؛ امام حسین هنگام رفتن او، فرمود: « اَللهمَّ اشْهَدْ عَلَی هؤُلاءِ، فَقَدْ بَرَزَ اِلَیهِمْ اَشْبَهُ النّاسِ بِرَسولِک مُحمّد خَلْقاً وَ خُلْقاً و مَنْطِقاً (خدایا! تو را بر این قوم شاهد می‌گیرم، در برابر اینها شخصی به رزم آمده که شبیه‌ترین مردم به رسول تو محمد در خلقت ظاهری و اخلاق باطنی و گفتار است.)» همچنین فرمود:«وَ کنّا اِذَا اشْتَقْنا اِلی رُؤیةِ نَبِیک نَظَرْنا اِلیهِ (هرگاه ما شیفته دیدار پیامبر تو می‌شدیم، به او (علی اکبر) نظر می‌انداختیم.)».

عمر بن سعد با دیدن وی در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد؛ علی اکبر این پیشنهاد را رد کرد و گفت:

اَنا عَلِیُّ بْنُ الحُسَیْنِ بْنِ عَلی              نَحْنُ وَ بَیْتِ اللهِ اَولیٰ بِالنَّبِی

تَاللهِ لایَحْکمُ فینا ابْنُ الدَّعِی               اَضْرِبُ بِالسَّیْفِ اُحامی عَنْ اَبی

ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمیٍّ قُرَشی

نبرد آغاز شد
پس از اولین حضور حضرت علی اکبر در میدان نبرد، رعب و وحشت از قدرت علوی او در دل دشمن افتاد؛ پس از یورش اولیه نزد پدر بازگشت و در حالی که از شدت عطش رمقی در جاننداشت امام حسین نگین انگشتر خود را به وی دادند و گفتند: «این نگین را بگیر و در دهانت بگذار، امیدوارم به زودی جدت را ملاقات کنی و آن حضرت شما را به کاسه‌ای سیراب خواهد فرمود که بعد از آن هرگز تشنگی نباشد.»

علی‌اکبر سپس به میدان بازگشت و نبرد خود را ادامه داد. اما شجاعتش چنان بود که اهل کوفه چندان رغبتی در قتل علی اکبر از خود نشان نمی‌دادند. سرانجام مُرّةُ بن مُنقذ شمشیری بر فرق علی اکبر زد و پس از آن، دیگران نیز بر او حمله‌ور شدند. علی‌اکبر در لحظات آخر گفت:‌«ای پدر! سلام بر تو باد، این جدم رسول خداست، او به جامی لبریز مرا سیراب کرد، او همی گوید: به سوی ما شتاب کن» و سپس نفسی کشید و به دیدار باقی شتافت.

امام حسین(ع) پس از شهادت علی اکبر به بالین فرزند آمد و خود را روی بدن وی انداخت و گونه بر گونه او نهاد،سپس آن قوم را نفرین کرد: «قَتَلَ اللّهُ قَوْماً قَتَلوکوبعد فرمود: «عَلَی الدُّنیا بَعْدَک الْعَفا؛ پس از تو‌ای پسرم! افّ بر این دنیا باد»؛ سپس امام(ع) مشتی از خون علی را بر گرفت و به طرف آسمان پاشید. قطره‌ای از آن روی زمین نریخت.

در این هنگام زینب کبری(ع) به همراه سایر زنان، ناله‌کنان جلو آمده فریاد می‌زد: «یا اخاه! یا اخاه؛ وای برادرم! وای برادرم!» و خود را بر نعش علی انداخت. امام حسین(ع) خواهرش را به سوی خیمه گاه روانه کرد و بعد به جوانان اهل بیت فرمود: «اِحْمِلوا اَخاکمْ؛ برادرتان را حمل کنید» جوانان علی را از قتلگاهش برداشتند و در برابر خیمه‌گاه بر زمین نهادند.

در بخشی از زیارت نامه مولانا علی‌اکبر(ع) می‌خوانیم: «درود خدا بر تو ای ابالحسن ، پدر و مادرم به فدایت، به سوی تو آمدم و تو را زیارت می كنم و از جنایتهایی كه بر نفس خود روا داشته ام و گناهانی كه بر دوش خود حمل كرده ام به تو پناه می آورم.از خداوند كه ولی تو و ولی من است می خواهم تا بهره مرا از زیارتت نجات از آتش دوزخ قرار دهد.»

انتهای پیام

captcha