حسین(ع) هستی خود را فدا کرد تا مردم از جهالت درآیند
کد خبر: 3748716
تاریخ انتشار : ۳۰ شهريور ۱۳۹۷ - ۲۱:۲۳

حسین(ع) هستی خود را فدا کرد تا مردم از جهالت درآیند

گروه معارف- استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه فضای جاهلیت‌های جامعه امروز پیچیده‌تر شده گفت: امروز جاهلیت‌ها عمیق‎تر شده حسین(ع) هستی خود را فدا کرد تا مردم از جهالت در بیایند، اگر جامعه به جایی رسید که دیگر فریب کسی را نخورد به عاقل بودن رسیده است

حسین(ع) هستی خود را فدا کرد تا مردم از جهالت درآیند

به گزارش ایکنا از همدان، آیت الله حبیب اله شعبانی عصر امروز در مراسم قرائت زیارت عاشورای مهدیه همدان با اشاره به اینکه انسان بعنوان موجود مختار خودش موظف است که راه را انتخاب کند اظهار کرد: خداوند در قرآن راه انسانیت را قرار داده است اما بنا ندارد که با اجبار انسان را به راه بیاورد.
وی افزود: انسان برای انتخاب مسیر درست زندگی به سه شاخصه نیاز دارد؛ اولین شاخصه شناخت حق است، سپس حرکت به دنبال آنچه که بعنوان حق شناخته است و سومین شاخصه استقامت در مسیر حق است همانطور که در آیه می فرماید «إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!» (فصلت/آیه 30).
آیت الله شعبانی خاطرنشان کرد: خیلی ها حق را تشخیص می دهند در مسیر حق هم حرکت می کنند اما استقامت ندارند، چندین هزار نفر حقانیت حسین(ع) را قبول داشتند و در راه ایشان هم بودند اما در کربلا تنها 72 نفر برای یاری اش حضور داشتند و بقیه امام(ع) را تنها گذاشتند.
وی با اشاره به تعبیر قرآن برای رسیدن به حق اشاره کرد: فلیتنافسو یتافسو در میدان برنده شدن است.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به داستانی مربوط به لقمان حکیم ابراز کرد: شخصی از لقمان آدرس آبادی را خواست، لقمان به او گفت نیم ساعتی راه است، اما راه رفتن او را که دید گفت دو ساعت چرا که راه رفتن تو را ندیده بودم.
این استاد حوزه علمیه بیان کرد: شخصی که آدرس در دست ندارد سرگردان می شود، که این آدرس دقیق رسیدن به خدا آدرس سالم ماندن در مسیر هبوط است در قرآن موجود است اما قرآن جایگاهش را در زندگی ما پیدا نکرده است.
وی ادامه داد: بعد از شناخت راه طبق سوره والعصر که می فرماید ان الانسان لفی خسر اگر انسان مراقبت نکند دچار خسران می شود.
ام سلمه شبی دید پیامبر در منزل نیست به دنبال ایشان گشت و حضرت(ص) را دید جلوی درب خانه سر به سجده گذاشته و می گوید
الهی تا تکلنی نفسی... پیامبری که نوید رحمت برای مومنان است، ام سلمه از ایشان می پرسد که چرا شما چنین می گویید؟ پیامبر(ص) می گوید مسیر مسیر خطرناکی است.
آیت الله شعبانی با اشاره به اینکه در طول تاریخ اکثر ظلم هایی که به ائمه علیهم السلام شده است از روی جهالت نبوده است و اکثرا حق را تشخیص داده اند عنوان کرد: معاویه کسی بود که می دانست علی(ع) حق است، یزید هم حق را فهمید اما در تاریخ مشکل خوارج این بود که حق را تشخیص نمی دهند لذا امام علی(ع) بعد از خود سفارش می کنند که با خوارج درگیر نشوند چراکه فرق است بین کسی که حق را تشخیص داده و علیه آن ایستاده با کسی که آن را تشخیص نمی دهد.
وی با بیان اینکه فضای جاهلیت‌های جامعه امروز پیچیده‌تر شده گفت: امروز جاهلیت‌ها عمیق‎تر شده حسین(ع) هستی خود را فدا کرد تا مردم از جهالت در بیایند.
در زیارت اربعین می خوانیم «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ و جانش را در راه تو بذل كرد، تا بندگانت را از جهالت و سرگردانى گمراهى برهاند» حسین(ع) هستی خود را فدا کرد تا مردم از جهالت در بیایند اینکه تشخیص دهند حق چیست؟!

اگر جامعه به جایی رسید که دیگر فریب کسی را نخورد به عاقل بودن رسیده است
وی با بیان اینکه اگر جامعه به جایی رسید که دیگر فریب کسی را نخورد به عاقل بودن رسیده است، بیان کرد: بعد از پیامبر جامعه را به جایی رساندند که زمانیکه امام علی(ع) به شهادت رسید گفتند مگر علی(ع) نماز می خواند؟ و یا امام حسین(ع) به مردم اعلام می کرد که والله من مسلمان هستم فضا به گونه ای شده بود که امام حسین(ع) در حد یک روحانی که مسائل شخصی شان را از او بپرسند هم احترامش را حفط نمی کردند. ایشان را بعنوان عالم قبول نداشتند امام(ع) به شهروند معمولی تبدیل شد تا جاییکه برای مردم قسم می خورد که مسلمان است.
وی با بیان اینکه انسان حق ندارد فریب بخورد و ساده لوحی کند تصریح کرد: هر که در کربلا ندای «هل مِن ناصر یَنصُرُنى» را شنید جهنمی است، حق نداشتند فریب بخورند.
آیت الله شعبانی با اشاره به اینکه باطل همیشه خود را می آراید عنوان کرد: صحبت های ابن زیاد در شام بسیار فریبکارانه و زیباست
شاید اگر ماهم بودیم از امام رو می گرداندیم.
عمر سعد می دانست هرکس حسین بن علی را بکشد جایش در آتش است اما منکره (گناه) اجازه نداد که خود از این گناه چشم بپوشد، آنچه که نمیگذارد از آن بگذرد این بود که اگر به حسین بپیوندم حکومت ری را از دست می دهم.
وی با بیان اینکه در کربلا غلامان آزاد بودند گفت: غلام سیاهی نزد امام آمد و از امام خواست اجازه دهد تا به میدان برود و مبارزه کند به امام حسین(ع) گفت می دانم بدنم بوی بد میدهد رنگم سیاه است اصل و نسب ندارم هر که به میدان می رود از اصل و نسب خود می گوید و رجز می خواند اما اگر وصل تو بشوم چه می شود! حضرت گریه کردند و اجازه دادند، غلام به میدان رفت وقتی به زمین افتاد انتظار نداشت امام به بالای سرش بیاید که دید سرش روی پای حسین(ع) است و حضرت دعا کردند که بوی خوش نصبیش شود که عصر عاشورا بوی خوشبوی او فضا را پر کرده بود.
انتهای پیام

captcha