کتاب «مدیریّت همگانی در آموزه‌های وحیانی» منتشر شد
کد خبر: 3749555
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۷

کتاب «مدیریّت همگانی در آموزه‌های وحیانی» منتشر شد

گروه اندیشه ــ کتاب «مدیریّت همگانی در آموزه‌های وحیانی» به قلم احمدعلی افتخاری روانه بازار نشر شد.

به گزارش ایکنا؛ این کتاب مجموعا در 253 صفحه منتشر شده و مشتمل بر 14 فصل است، نگارنده در ابتدای کتاب آورده است: پژوهش پیش روی فرهیختگان، به پیوند دیرینه دو رویکرد علمی و عملی در رفتار سازمانی اشاره دارد و با یافته‌های نوین دانش روز بشری، روش‌های موفّق اجرایی و معرّفی الگوهای قبل پیروی در پرتو آموزه‌های وحیانی و مدیریّت کارآمد رحمانی در نظام آفرینش، سعی در بیان ضرورت و اهمیّت بازگشت به دستورهای الاهی در منشور جاوید و کتاب هدایت خویش نموده و با توجّه به شرایط حاکم بر عصر صنعت‌گرای روز برای هر روشنفکر مسؤول و تکلیف‌گرا این نیازسنجی را پر رنگ و نگار ساخته تا در جهت پاس داشت مقام، کرامت، جایگاه و شخصیّت اشرف آفریده‌ها، یعنی انسان، به بهترین، کارآمدترین، جامعه‌های بشری را بیش ‌از پیش تضمین و ترسیم نماید.
نویسنده در یکی از بخش‌های کتاب و در ذیل فصل «مدیریّت پاداش» به بحث «پاداش و تنبیه در فرهنگ قرآن» پرداخته و می‌نویسد: کلید واژه¬ای که در فرهنگ قرآنی درباره‌ی «پاداش و تنبیه» به کار رفته واژه‌ی جزا است خداوند در سوره‌ نبأ به پاداش و تنبیه دو گروه از طغیان¬گران و متّقین اشاره نموده؛ بدین بیان‌ که ابتدا پس از توصیف انواع تنبیه طغیان¬گران در جهنّم فرموده است «جَزَاءً وِفَاقًا» این مجازاتی است موافق و مناسب اعمال¬شان در ادامه¬ی همین سوره نیز به توصیف پاداش بهشتیان پرداخته و در پایان، دیگر بار از این واژه استفاده نموده است «جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً»(نبا/36)، این کیفری است از سوی پروردگارت و عطیّه¬ای است کافی.
همان‌گونه که در این آیات پیداست، جزا به معنای مکافات است که در مقابل عمل خوب یا بد داده می‌شود. نکته‌ی درخور تأمّل آن‌که اندازه‌ی جزا در عمل بد قطعاً نباید بیش از بدی عمل باشد، ولی اگر در قبال عمل خوب معادل آن باشد، عرف پسند است و چنان‌چه بیش از عمل شد، امری نیکوست. ازاین‌رو، جزا در قرآن کریم مکافات عمل خوب و بد است و به معنای پاداش هر دو، هرچند در ادبیّات عرفی یا سازمانی، پاداش در کنار تنبیه قرار می‌گیرد؛ همان‌گونه که در آیات متعدّدی به این موضوع تصریح شده است: «کسانی که کار نیکی انجام دهند، پاداشی بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز در امان‌اند و آن‌ها که اعمال بدی انجام دهند، به‌صورت در آتش افکنده می‌شوند. آیا جزایی جز آن‌چه عمل می‌کردید، خواهید داشت؟»(نمل/89-90).
وی در ادامه می‌نویسد: اینک به ذکر مصادیق متعدّدی از پاداش و تنبیه‌های دنیوی و اخروی خواهیم پرداخت که خداوند در سازمان انسانی تحت مدیریّت خود، برای اعمال نیک و بد انسان‌ها در نظر گرفته است.
الف) جزا و پاداش خوبی‌ها
خداوند که مدیر سازمان هستی و انسانی است، نظام پاداش خود را احسان محور قرار داده که مبتنی بر این قاعده است: «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ»(الرحمن/60)، آیا جزای نیکی جز نیکی است؟ قاعده‌ی مزبور قانونی عمومی در منطق قرآن است که هم شامل خداست و هم شامل تمامی بندگان او.
گستره¬ این قانون به این است که هر نیکی را از هر کسی باید جبران نمود و جبران آن نیز بدین معنا نیست که همانندش را انجام دهند، بلکه باید برتر باشد وگرنه هرکه آغازگر احسان بوده، برتری خواهد داشت امام صادق علیه السّلام در این باره فرموده است: آیه‌ای در قرآن است که عمومیّت و شمول کامل دارد. راوی می‌گوید: عرض کردم کدام آیه است؟ فرمود: این سخن خداوند متعال که می‌فرماید: که درباره‌ی کافر و مؤمن نیکوکار و بدکار جاری می‌شود و هر کس به او نیکی شود، باید جبران کند و راه جبران این نیست که به اندازه‌ی او نیکی کنی، بلکه باید بیش از آن باشد؛ زیرا اگر همانند آن باشد، نیکی او برتر است؛ چراکه او آغازگر بوده است؛ و در آیه‌ 86 نساء می‌فرماید: هرگاه به شما درود و (سلامی) گفته شود، یا هدیه‌ای داده شد درودی بهتر از آن بگویید یا (بپردازید) همان را برگردانید.
بر همین اساس، بارزترین نوع احسان در مدیریّت الاهی دیده می‌شود که فرموده است: «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، گناهان آن را می‌پوشانیم و می‌بخشاییم و بهتر از آن‌چه می‌کردند پاداش-شان می‌دهیم».(عنکبوت/70)، «هر کس کار نیکی به جای آورد، ده برابر آن پاداش دارد»(انعام/16). بنابراین در سازمان مدیریّتی خداوند هر عمل سازمانی خوب و اثر بخش به پاداشی بهتر از آن عمل پاسخ داده می‌شود، نه به مقدار همان عمل انجام شده. امّا باید دانست قاعده‌ی احسان جریانی دو سویه است؛ بدین معنا که از یک سو باید پاداش‌دهنده بهتر از عمل انجام شده را جزا دهد و از سوی دیگر احسان پاداش گیرنده به آن است که عمل خویش را بیش از وظیفه انجام دهد و اجر کمتری طلب کند.
راغب در مفردات می‌گوید: احسان چیزی برتر از عدالت است، زیرا عدالت این است که انسان آن‌چه بر عهده‌ی اوست بدهد و آن‌چه متعلّق به اوست بگیرد، ولی احسان این است که بیش از آن‌چه وظیفه¬ی اوست، انجام دهد و کم‌تر از آن‌چه حقّ اوست، بگیرد.
وی در ادامه به بحث «پاداش‌های دنیوی»‌ پرداخته و در بخش اول آن با عنوان «نسل هدایت شده، پاداش نیکوکاری» می‌نویسد «و اسحاق و یعقوب را به او ابراهیم (علیه السّلام) بخشیدیم و هر دو را هدایت کردیم و نوح (علیه السّلام) را نیز پیش از آن هدایت نمودیم و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون (علیهم السّلام) را هدایت کردیم. این‌گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم».(انعام/84).
نگارنده در بخش دیگری با عنوان «نجات از عذاب، پاداش شکرگزاران» آورده است خداوند درباره‌ی پاداش شکرگزاری خاندان لوط (علیه السّلام) فرموده است: «قوم لوط هشداردهندگان را تکذیب کردند. ما بر آن‌ها تندبادی که ریگ‌ها را به حرکت درمی‌آورد، فرستادیم و همه‌ را هلاک کردیم، جز خاندان لوط (علیه السّلام) را که سحرگاهان نجات¬شان دادیم. این نعمتی بود از ناحیه‌ی ما. این‌گونه هر کسی را که شکر کند. پاداش می‌دهیم».(قمر/33-35).
وی در ادامه به مواردی مانند «حکومت و حکمت و علم، پاداش نیکوکاری»، «پاداش اعمال شایسته» و «حیات طیّبه، پاداش صالحان» پرداخته و به ترتیب برای هر یک از این مباحث آورده است پاداش نیکوکاری حضرت یوسف (علیه السّلام) حکومت و حکمت و علم شمرده شده است: «و هنگامی‌که یوسف (علیه السّلام) به بلوغ و قوّت رسید، ما حکم نبوّت و علم به او دادیم و این‌چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم»یوسف/22).
«و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، گناهان آنان را می‌پوشانیم و می‌بخشاییم و بهتر از آن‌چه می‌کردند، پاداش¬شان می‌دهیم».(عنکبوت/7).
«هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد – خواه مرد باشد یا زن - در حالی که مؤمن است، قطعاً او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم و مسلّماً به آنان بهتر از آن‌چه انجام می‌دادند، پاداش خواهیم داد».(نحل/97).
وی در بخش دیگری از این کتاب به بحث «پاداش‌های اخروی» پرداخته و ذیل این بخش تقسیم بندی ذیل را ارائه و می‌نویسد 1ـ بهشت جاودانه، پاداش راسخان در توحید: از بالاترین پاداش‌های اخروی خداوند بهشت جاودان است که آن را به راسخان در توحید عطا می‌نماید: «کسانی که گفتند: پروردگار ما خدا است و سپس استقامت کردند، نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین می‌شوند. آن‌ها اهل بهشت‌اند و جاودانه در آن می‌مانند. این پاداش اعمالی است که انجام می‌دادند».(احقاف/13-14).
2 ـ روزی بی‌حساب بهشتی، پاداش صالحان: «هر کس کار شایسته¬ای انجام دهد – خواه مرد یا زن – در حالی که مؤمن باشد، آن‌ها وارد بهشت می‌شوند و در آن‌جا بی‌حساب روزی می‌یابند».(غافر/40). 3 ـ لباس‌های حریر بهشتی، پاداش بردباران: «و در برابر صبرشان، بهشت و لباس‌های حریر بهشتی را به آن‌ها پاداش می‌دهد».(انسان/12).
4ـ پاداش غیرمترقّبه و شوق آور، پاداش اهل نافله: این نوع پاداش، از دیگر پاداش‌هایی است که در قرآن بدان‌ها اشاره گردیده و چه‌بسا همین امر لذّت دریافت این پاداش¬ها را در آخرت بیش‌تر می‌کند: «پهلوی¬شان از بسترها برای نماز شب دور می‌شود، پروردگار خویش را با بیم و امید می¬خوانند و از آن‌چه روزی‌شان داده¬ایم انفاق می¬کنند هیچ کس نمی‌داند چه پاداش‌های مهمّی که مایه‌ی روشنی چشم¬هاست، برای آن‌ها نهفته شده است این پاداش کارهایی است که انجام می¬دادند».(سجده/16-17).
5ـ سایه¬ی درختان و چشمه‌ها و میوه‌های دل خواه پاداش پرهیزکاران: «در آن روز پرهیزگاران در زیر سایه‌های درختان بهشتی و در میان چشمه‌ها قرار دارند با هر میوه‌ای که خوش داشته باشند بخورید و بنوشید گوارا این‌ها در برابر اعمالی است که انجام می‌دادید ما این‌گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم».(مرسلات/41-44).
وی در ادامه به ذکر یک نکته مدیریتی پرداخته و می‌نویسد بر همین اساس، این پاداش‌ها احسان محور است ایمان و عمل صالح و تقوا نیز زیرمجموعه¬¬ی احسان و نیکوکاری است. تشخیص نیکوکار از بدکار، برای مدیران پاداش‌دهنده کار دشواری نیست و طبق آیات مؤلّفه‌ها و شاخص‌های آن قابل تعیین است بنابراین، این رویّه‌ها در سازمان‌های انسانی اجرا شدنی است.
نگارنده در بخش دیگری از کتاب به بحث «جزای بدی‌ها(تنبیه)» پرداخته و آورده است تنبیه در ساختار مدیریّتی خداوند سیّئه محور است؛ بدین معنا که تنبیه یا همان کیفر الاهی در برابر کار بد صادر می‌شود برخلاف نظام پاداش که احسان محور بود و پاداشی بهتر از عمل داده می¬شد، در نظام تنبیه بر اساس قاعده به میزان عمل بد، کیفر دنیوی و اخروی داده می‌شود.
از نظام تنبیه در ساختار مدیریّتی چنین استفاده می‌شود که میزان تنبیه در سازمان باید متناسب با اشتباه افراد باشد و نباید در این زمینه افراط نمود؛ همان‌گونه که خداوند فرموده است: کیفر بدی، مجازاتی است همانند آن.
«جَزاءُ سَیئَةٍ سَیئَةٌ مِثْلُهَا»(شوری/40)، تنبیه، چنان‌که از نامش پیداست به‌منظور آگاه‌سازی صورت می‌گیرد مدیران باید قبل از تنبیه با آموزش‌های فرهنگی و تربیتی وسیله‌ی تخلّف را در هم‌کاران از میان بردارند و تلاش کنند محیط کار دور از مفاسد اخلاقی و کم‌کاری و بدکاری باشد، امّا از آن‌جا که درصد کمی از افراد تا پای ترس و تنبیه در کار نباشد به فعّالیّت سالم و کارآمد روی نمی‌آورند. بنابراین تنبیه یک حربه¬ی لازم و قابل دست‌رسی برای مدیران است تا به آن وسیله کارمند خاطی را اگر قابل هدایت هست به راه راست وادار کنند، برای این‌که بتوانیم از توبیخ و تنبیه به هدف‌های تربیتی موردنظر برسیم رعایت اصول زیر به نظر مناسب می‌رسد.
یادآور می‌شود این کتاب توسط انتشارات کتاب آوا به زیور طبع آراسته شده و علاقه‌مندان برای تهیه آن می‌توانند با شماره 66974130 تماس حاصل کنند.
انتهای پیام

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
علی بابایی پور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۷/۰۷/۰۳ - ۲۱:۱۵
0
0
بسیارخوب وجامع است ازنظرعلوم روز ومباحث دینی ...
captcha