اندیشه سیاسی امام(ره)؛ شاخص داوری «حوزه سکولار»
کد خبر: 3749572
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۰
حجت‌الاسلام همتی تبیین کرد:

اندیشه سیاسی امام(ره)؛ شاخص داوری «حوزه سکولار»

گروه اندیشه ــ حیدر همتی با تأکید بر اینکه مسئله سکولار بودن یا نبودن حوزه علمیه را باید با مقیاس اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) سنجید، به بررسی تاریخی فقه سیاسی شیعه از زمان امام معصوم(ع) و تفاسیر فقها از آن دوران پرداخت و در نهایت، جریان موسوم به شاگردان امام را مورد تحلیل قرار داد.

حجت‌الاسلام حیدر همتی، مدیر موسسه آموزش عالی حوزه امام رضا(ع)، که حوزه مطالعاتی خود را معطوف به بحث فقه حکومتی کرده است و از صاحب‌نظران این حوزه به شمار می‌رود در گفت‌وگو با ایکنا به بررسی ریشه‌های اندیشه سکولار در حوزه علمیه پرداخت. وی در این گفت‌وگو بیان کرد: دعوای اسلام و سکولاریسم مسئله دین و بی‌دینی نیست؛ بلکه مسئله قلمرو دین است. در فضای سکولاریسم هم شما نماز می‌خوانید، حج می‌روید و بودجه فرهنگی هم برای این امور می‌گیرید؛ پس سکولاریسم به معنای بی‌دینی نیست. مسئله سکولاریسم به این پرسش بازمی‌گردد که قلمرو دین تا کجاست؟

وی اضافه کرد: اگر بخواهیم نسبت حوزه با سکولاریسم را تحلیل کنیم می‌توانیم از منظر تاریخی به بررسی موضوع بپردازیم. از منظر تاریخی آنچه واقع شده است و بر اساس گزاره‌های تاریخی، پس از دوره غیبت امام عصر(عج) فضای جدیدی برای شیعه رقم خورد. اگر بخواهیم دوران پیش از غیبت را تحلیل کنیم باید به کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» مقام معظم رهبری اشاره کنیم. در خصوص زندگی سیاسی اهل بیت(ع) دو دیدگاه مطرح است که براساس یکی از آن‌ها، از این دوره ۲۵۰ ساله به عنوان دوره مقاومت و حرکت برای به دست آوردن حاکمیت دین تعبیر می‌شود. عملکرد فقهای ما در دوره غیبت وابسته به تحلیل ایشان از این دوران ۲۵۰ ساله است.

استاد حوزه علمیه ادامه داد: هر دو دیدگاه معتقد است که دین قابلیت اداره جهان را دارد، اما یکی بر این باور است که این امر در زمان ظهور امام عصر(عج) روی خواهد داد. سپس این سؤال مطرح می‌شود که در این «دوره میانه» چه وظیفه‌ای برعهده داریم؟ این دیدگاه، که نوعی نگرش منفعلانه به این دوره دارد، تاریخ را بر اساس کنار آمدن با حاکمیت طاغوت تفسیر می‌کند. پیروان این دیدگاه بر نقاط خاصی از تاریخ زندگی اهل بیت(ع) مانند صلح امام حسن مجتبی(ع) و تعامل امام صادق(ع) با دربار عباسی و عنصر تقیه تأکید می‌کنند.

همتی در ادامه گفت: بر اساس دیدگاه مقابل، همه مواردی که در سیره و کلام اهل بیت(ع) یافت می‌شود پازل‌هایی هستند در جهت مقابله با حاکمیت طاغوت؛ برای مثال در این نگرش از تقیه به عنوان حرکتی پنهانی و زیرزمینی برای حفظ قوا برای اقدام علیه حکومت در فرصت مقتضی تفسیر می‌شود؛ یعنی تقیه یک حرکت انفعالی نیست.

وی افزود: پس باید ببینیم دوران حیات اهل بیت(ع) به چه نحو تفسیر می‌شود. دعوای علمای شیعه دعوای درون‌گفتمانی است وگرنه در حوزه مبانی نظری و معرفتی همه علمای شیعه بر این باورند که حق حاکمیت تنها برای دین است و بعد از ظهور، همه ابعاد تمدنی تحت مدیریت الهی تحقق پیدا می‌کند. اما در دوره غیبت، تفاسیری که از دوره تاریخ زندگی اهل بیت (ع) ارائه می‌شود، متفاوت است. به هرحال نظریه «ایستایی برای تحقق ظهور» با رویکرد کنار آمدن با حکومت‌ها در اندیشه فقها وجود داشته است.

کارشناس فقه حکومتی در ادامه خاطر نشان کرد: در اندیشه شیعه همواره حاکمیت با امام گره خورده بود و شیعه هیچ‌گاه معتقد نبوده است که غیر امام بتواند حاکم باشد. در دوره غیبت هم رابطه اذنی و وکالتی حاکمان از سوی فقها مطرح بوده است؛ یعنی حاکمان خود را مأذون از سوی علما می‌دانستند؛ به عنوان نمونه، شاه عباس صفوی به نوعی از مرحوم کرکی اذن گرفته بود؛ لذا شیعه در هیچ زمانی تحت سلطه حاکمی که از سوی اهل بیت(ع) و نایبان آن‌ها مأذون نباشد نرفته است.

حیدر همتی در ادامه گفت: نهایتاً این قضیه که آیا دین باید جامعه و سیاست را مدیریت بکند یا خیر به نوع تفسیر ما از حرکت و تاریخ زندگی اهل بیت(ع) برمی‌گردد. مبنای مخالفان سکولاریسم نیز نظریه انسان ۲۵۰ ساله است. اگر این مبنا پذیرفته نشود، به‌راحتی می‌توان نظریه سکولاریسم دینی را مطرح کرد. خروجی این نظریه این است که ما هم باید همان‌گونه رفتار کنیم که اهل بیت(ع) رفتار می‌کردند و صرفاً مدیریت دینی مردم را در اختیار علما قرار دهیم. طبق این اندیشه عنصر محوری دین در اعتقادات خلاصه می‌شود و ما ملزم به حفظ این اعتقادات هستیم. در عوض، دیدگاه مقابل بر مسئله تحقق عدالت در اجتماع تأکید می‌کند.

وی در ادامه سخنان خود تصریح کرد: یکی از نکات دیگری که در ارتباط با مسئله سکولاریسم مطرح است، این است که شما دین را چگونه تعریف می‌کنید؟ یک دیدگاه، دین را صرفاً اعتقادات درونی می‌داند، اما دیدگاه دیگر دین را به عنوان تحقق عدالت عینی و اجتماعی تعریف می‌کند. دیدگاه اول ناظر به اعتقادات درونی است و به شاخص جامعه کاری ندارد. بر اساس دیدگاه مقابل، جامعه‌ای که بهره‌مند از عدالت نباشد دیندار نیست؛ یعنی وصف دین را برای جامعه قرار می‌دهد، اما دیدگاه پیشین، وصف دین را برای اعتقادات درونی افراد قرار می‌دهد.

مدیر حوزه علمیه امام رضا(ع) در ادامه به اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) اشاره کرد و گفت: در نگاه امام خمینی(ره) این قضیه به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. حضرت امام می‌گوید: «همه دین سیاست است». این جمله از امام است. وقتی گفته می‌شود که همه دین سیاست است، فقه به عنوان فلسفه عملی حکومت تلقی می‌شود.

وی افزود: اگر این داده‌ها در دست غربی‌ها بود به‌خوبی می‌توانست آن را به صورت دوره تکاملی تدوین کنند؛ اکنون تاریخ فلسفه غرب بدین گونه است و مخاطب هیچ وقت میان ادوار مکاتب فلسفی احساس جدایی و بینونت نمی‌کند بلکه احساس تکامل می‌کند. امام اینجا یک نظریه متکامل مطرح کرده است. برخی نظرات امام را با رفتار آخوند خراسانی یا فلان فقیه مقایسه می‌کنند و می‌گویند فلانی این‌گونه نبوده است. در حالی که شما باید نگاه تکاملی به این جریان داشته باشید. اگر شما یک نگاه تکاملی داشته باشید در آن صورت یک بازخوانی از سیره نبوی رخ می‌دهد. به عنوان مثال در نتیجه همین نگرش، امام خمینی بحث «خطابات شرعیه» را مطرح می‌کند؛ یعنی خطابات شرعی معطوف فرد نیست، معطوف جامعه است.

اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)؛ شاخص داوری درباره «حوزه سکولار»
همتی تأکید کرد: حاصل کلام اینکه وقتی تحولات معرفتی اتفاق بیافتد و پیوند دین و سیاست ایجاد شود من شخص فقیه باید وارد جامعه‌سازی بشوم. من فقیه وارد میدان عمل می‌شوم و شئون سیاسی و اجتماعی را بر عهده می‌گیرم و مدیریت می‌کنم. در امتداد این بحث نیز نظرات مختلفی ابراز شده است. مثلا برخی بحث تقدم فرهنگ بر سیاست را مطرح کردند و گفتند ما باید مدیریت فرهنگی جامعه را عهده‌دار شویم.

جریان‌شناسی حلقه شاگردان امام خمینی(ره)

وی افزود: اگر بخواهیم واقعیت قضیه را در نظر بگیریم بعد از حضرت امام یک جریان جدیدی در حوزه شکل گرفت به نام جریان شاگردان امام خمینی. شهید مطهری، بهشتی، مفتح و ... از جمله کسانی بودند که شاگرد علامه بودند ولی به جمع شاگردان امام خمینی ملحق شدند. این افراد به صورت عملی به اجتماع‌سازی دینی ورود پیدا کردند و در نتیجه، انقلاب اسلامی روی داد.

پژوهشگر فقه اسلامی ادامه داد: وقتی انقلاب اسلامی شکل گرفت در درون حوزه علمیه یک جریان سنتی وجود داشت که سیر گذشته خود را در پیش گرفته بود. حوزه سنتی متمرکز بر درس و بحث خودش بود و در محدود مسجد و هیئات مذهبی به فعالیت تبلیغی می‌پرداخت. بعد از انقلاب کبیر امام خمینی(ره) بعضی از این افراد به لحاظ اینکه شخصیت امام را قبول داشتند در ساختارهای حکومتی حضور پیدا کردند اما این بدان معنا نبود که از لحاظ معرفتی هم تحول پیدا کرده باشند.

وی گفت: در بحث تفسیر مبنای امام خمینی در نسبت دین و سیاست حوزه علمیه یک تفسیری ارائه کرد که پیروان این نظریه به جریان‌های چپ معروف شدند.این افراد گفتند اینکه امام فرموده است «دین، عین سیاست است» یعنی قلمرو دین تا سیاست است. یعنی کار ما تا رفع طاغوت بود؛ یعنی مبارزه با طاغوت و استقرار حاکم اسلامی. ما یک حاکم اسلامی داریم، یک حکومت اسلامی. این افراد می‌گفتند ما شاه را کنار گذاشتیم و حاکم اسلامی استقرار پیدا کرد. فرهنگ، اقتصاد و ... باید بر اساس تجربه بشری مدیریت شود. ما بحثی داریم با عنوان «مدرنیته اسلامی» که با این جریان قابل انطباق است. در نتیجه انقلابیونی که شاگرد امام بودند نظریه امام را تا استقرار حاکم سیاسی فهم کردند.

حجت‌الاسلام همتی ادامه داد: جریان دومی که شاگردان امام به وجود آوردند ورود فقه در ساختارهای انقلاب اسلامی بود. پیروان این جریان به صورت فقیه در ساختارها حضور پیدا کردند؛ یعنی به جای اینکه فقه وارد ساختار جامعه بشود، فقها وارد ساختارهای جامعه شدند؛ یعنی دستگاه فقهی نیاورند. در نتیجه فقها در نهادهای مختلفی مثل اوقاف و قوه قضائیه ورود پیدا کردند و همچنان جای نظام فقهی در این ساختارها خالی بود.

وی در معرفی سومین جریان اظهار کرد: جریان دیگری که از گفتمان امام خمینی(ره) برآمد مبتنی بر افرادی بود که وارد کار سیاسی شدند و دچار جناح‌زدگی شدند. برخی حوزویان به نام اینکه حوزه نباید سکولار باشد وارد جناح‌گرایی شدند. تفسیر آن‌ها از سیاستی که امام می‌گفت سیاست‌زدگی بود.

همتی در مقام جمع‌بندی گفت: اگر بخواهیم حوزه کنونی را تحلیل کنیم باید به سراغ آسیب‌شناسی جریان‌های برآمده از گفتمان امام(ره) برویم. واقعیت قضیه این است که یک‌سری از شاگردان امام(ره) که صاحب تفکر بودند شهید شدند و بسط اندیشه امام(ره) اتفاق نیفتاد. مسئله سکولار بودن یا نبودن حوزه را باید در اندیشه امام سنجید. باید بررسی کنیم حوزه کنونی چه نسبتی با اندیشه امام دارد. باید یک معیار معرفتی تعریف کنیم و سکولار بودن یا نبودن حوزه را در نسبت با آن بسنجیم.

گفت‌وگو از مصطفی شاکری

انتهای پیام

captcha