به گزارش ایکنا؛ نشست «سیدجمالالدین اسدآبادی پایهگذار گفتمان فهم و تفسیر عصری قرآن» به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با همکاری دبیرخانه هیئت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره بعدازظهر امروز 11 مهر با سخنرانی فروغ پارسا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این پژوهشگاه برگزار شد.
وی بیان کرد: بحث بنده در مورد تحلیل انتقادی گفتمانی است که سیدجمالالدین اسدآبادی در آستانه سده 14 مطرح کرده است. سیدجمال به مثابه طلایهدار حرکتهای دینی معاصر در حیات سیاسی و اجتماعی خود موفق شد گفتمانی را در حوزه مطالعات اسلامی و قرآنی مطرح کند که بعد از ایشان به واسطه طرفداران ایشان، این گفتمان تبدیل به الگوواره غالب شد، یعنی پس از ایشان این گفتمان را به عنوان الگوواره غالب میبینیم.
پارسا تصریح کرد: بحث اصلی بنده تحلیل انتقادی گفتمان فهم و تفسیر عصری قرآن است، ولی در خلل این بحث به مباحث فرعی نیز خواهم پرداخت، از جمله معرفی شخصیت سیدجمال و نقد و بررسی برخی دیدگاهها که در مورد ایشان وجود دارد. برخی معتقدند که ایشان سیاستمدار بوده، اما مورد نقد است و این ادعا رد میشود، همین طور بنده میخواهم بر این مسئله را تأکید کنم که ایشان اولین کسی بوده که اسلامگرایی را مطرح کرده و در حوزه تحول در جهان اسلام نظریهپردازی کرده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی با طرح ضرورت این بحث بیان کرد: مطالعات اسلامی به صورت اعم در حوزههای مختلف فقه، تاریخ، تفسیر و عرفان همگی مبتنی بر آموزههای قرآنی و متنمحور هستند و هر یک از دانشهای اسلامی نیز این گونه هستند. لذا باید به آموزههای قرآنی مراجعه شود و فهم و تفسیر آموزهای قرآنی را مورد توجه قرار داد.
وی افزود: بنابراین نظریهپردازی در حوزه تفسیر قرآن، نیاز امروز ما نیز هست. همین طور گفتمان تفسیر عصری و چالش بر سر آن امروز نیز مسئله ماست. در سنت تفسیری مسلمانان این مسئله وجود داشته که آنها نیز به سراغ متن میرفتند و در متن به دنبال معنا بودند، اما امروز ایدههایی مطرح شده که باید به دنبال ماهیت و شرایط تاریخی پیدایش فهم برویم. امروز در نظریههای تفسیری به دنبال این هستند که ببینند چه شرایطی بر خواننده و مفسر حاکم بوده که مفسر به این دیدگاه رسیده است. پرسش از زمینه تفسیر عصری و استفاده از مسائل عصری چالش امروز ما نیز هستند. لذا ضرورت دارد که این بحث گفتمانی را که سیدجمال مطرح کرده مورد بحث قرار دهیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: این احتمال وجود دارد که سیدجمال در زمان حیات خودش نسبت به این گفتمان فهم و تفسیر عصری خودآگاهی نداشته است که چه کاری را دارد انجام میدهد، اما در مورد واژه گفتمان باید بگوییم که این واژه اولین بار در کتاب داریوش آشوری مطرح شده است و گفتمان مجموعه گزارههایی است که به زبان امکان میدهد تا درباره موضوع خاصی در یک لحظه و تاریخ خاصی سخن بگوید، یا دانش مربوط به آن موضوع را بازنمایی کند.
وی بیان کرد: کاری که ما انجام میدهیم نیز تحلیل گفتمان است. در این حرکت متن در نسبت با بافت فرهنگی ـ اجتماعی مورد بررسی است و محقق نشان میدهد که شرایط اجتماعی، فرهنگی و تاریخی چطور بوده است و گفتمانها چطور ایجاد شدهاند. همچنین در مقابل گفتمانها نیز بر شرایط تاریخی و فرهنگی تأثیر میگذارند. میخواهیم نشان دهیم که گفتمانها برآمده از شرایط تاریخی و فرهنگی هستند و در مقابل پس از ایجاد گفتمان، باز هم در شرایط تاریخی و فرهنگی تأثیر میگذارند. کار ما تحلیل انتقادی است که آشکارسازی این ارتباط را انجام میدهد، ارتباطی که گفتمان با شرایط تاریخی و اجتماعی ایجاد میکند. لذا باید به سراغ شرایطی برویم که گفتمان ایجاد شده است. به دنبال این هستیم که مؤلفههای بافت تاریخی ایجاد گفتمان فهم و تفسیر عصری قرآن را پیدا کنیم.
پارسا در ادامه با اشاره به زندگی سیدجمال تصریح کرد: سیدجمال در اواخر سده 19 از دنیا رفت و بحث ما در اواخر سده 19 است که مهمترین مؤلفهای که در آن بافت تاریخی داریم، مؤلفه مدرنیزم است. اگرچه مدرنیزم از سده 16 ایجاد شده، اما تحولات فلسفی و علمی و فرهنگی مربوط به آن بیشتر در سده 20 خودش را نشان میدهد. سیدجمال در دورهای حیات سیاسی و اجتماعیاش را شروع کرده که مدرنیزم یکی از مؤلفههای مهم آن زمان است.
وی بیان کرد: در این دوره، عصر پیدایی فلسفههای مختلفی مانند اگزیستانسیال است و مسئله دینگریزی رشد زیادی پیدا میکند و شاید قانونمداری و برابری جنسیتی و عدالت مسائلی است که در این دوره اهمیت زیادی پیدا کرده و جنبشهای مختلفی بر این اساس شکل گرفته است. یک مؤلفه دیگر برای این گفتمان شرایط جهان اسلام است که با استعمار مواجه شده است. در سدههای 19 و 20، شرایطی به وجود میآید و اروپا بعد از انقلاب صنعتی متوجه ذخایری میشود که در آسیا و آفریقا وجود دارد و بیشتر کشورهای اسلامی در استعمار اروپا قرار میگیرند. در این دوران است که تفوق غرب خیلی چشمگیر است و مسلمانان در شرایط زیردستی قرار دارند و جنبشهای استقلالطلبانه در این دوره در کشورهای مختلف وجود دارد.
پارسا تصریح کرد: یک مولفه دیگر، استبداد است. در کشورهایی مانند ایران و عثمانی که اسعتمار واضح را نداریم و نیروهای اروپایی وارد این کشورها نشدهاند، ولی فساد حاکمیت وجود دارد، ایران یک سرزمینی بود که حکومت شیعی داشت و عثمانی نیز اهل تسنن بودند و این یک مولفه مهمی است که سیدجمال با آن مواجه میشود.
وی بیان کرد: بحثی که مورد نظر سیدجمال واقع شد، استبداد دینی است. برخی از عالمان همراه با حاکمیت و قدرت سیاسی میشوند و آنها نیز به تشدید اوضاع کمک میکنند و استبداد واستعمار یک بحث فقر اقتصادی و یک بحث جهل را در جهت خرافهپرستی برای مسلمانان به ارمغان میآورد. سیدجمال با این چهار مولفه مواجه میشود، اما اکنون باید به این بپردازیم که سیدجمال چه کسی است. سیدجمال یک عالم مسلمان ایرانی است که زادگاه او در یکی از روستاهای همدان است، در ابتدای آموزش خود در ایران، در حوزههای قزوین و تهران نزد عالمان قابل توجهی علوم اسلامی را فراگرفته و بعد به نجف میرود، 16 ساله بوده که شیخ انصاری ایشان را مجتهد اعلام میکند و در این حوالی است که به سیدجمال یک پیشنهادی داده میشود که به هند برود و در آنجا تبلیغ کند.
پارسا تصریح کرد: در واقع اولین حرکت سیاسی و اجتماعی سیدجمال در سال 1270 هجری قمری بود که در 16 سالگی با وضعیت نابسامان مسلمانان آشنا میشود. هند در آن زمان مستعمره بریتانیا بوده و جنبشهای ضد استعماری در هند به وجود آمده بود که سید به آنها برای مبارزات کمک میکرد. از همان سال حرکتهای سیاسی و اجتماعی او شروع میشود و به کشورهای مختلفی سفر میکند و برخی از سفرهای او مبارزاتی و برخی دیگر سیاسی است و با سران و پادشاهان کشورهای مختلفی مانند ایران و عثمانی و مصر ملاقات میکند و از آنان درخواست میکند که وضع مسلمانان را بهبود بخشند و بحث استبداد را کاهش بدهند. در همین سفرها است که سیدجمال با بسیاری از کسانی که در مبارزات ضد استعماری کار میکنند همکاری میکند. اگر به دوره زندگی او نگاه کنیم، با چند نفر آشنا میشویم، مانند شیخ محمد عبده که ایشان در مصر هستند و شاید همه به این نظر رسیدهاند که او بهترین شاگرد سید بوده ولی به جز شیخ محمد عبده در سرزمینهای دیگری هم شاگردان مختلفی داشته است.
وی در ادامه افزود: در ایران شیخ هادی نجمآبادی و میرزارضای کرمانی و افراد دیگری مبارزات ضد استبدادی داشتند و تلاش میکردند تا حکومت مشروطه را تشکیل دهند. سید در هند نیز شاگردان مختلفی دارد. لذا در اینجا میخواهیم به این بپردازیم که سید علاوه بر ارتباطی که با رهبران سیاسی داشته، ارتباط ویژهای نیز با مردم داشته است و یک دستگاه تربیتی نیز ایجاد کرده بود. یک حرکت مهم دیگر سید نیز ارتباط با عالمان دینی بوده است. همچنین میرزای شیرازی به واسطه پیشنهاد و توصیه سید فتوای تحریم تنباکو را داد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: این حرکت به پیشنهاد سیدجمال انجام شد و سیدجمال به نحوی عالمان دینی را به سوی روشنگری سوق میداد. اگر به جنبش استقلالطلبانه توجه کنید، میبینید که در همه موارد رهبران این جنبشها از سیدجمال خط میگرفتند، اما خود سید نتوانست شاهد یکی از پیروزیها باشد و در آستانه پیروزیها از دنیا رفت. سید علاوه بر ارتباط با علمای مذهبی و جنبشهای سیاسی، دغدغه انتشار روزنامه و رسالات علمی را داشت و آن دوره تقریباً ابتدای دورانی است که مسلمانان به سمت باسواد شدن رفتند و تعداد کمی از مردم در کشورهای اسلامی بودند که سواد داشتند، اما سید چند روزنامه مهم مانند عروة الوثقی را منتشر و همچنین چند مدرسه و حزب را تأسیس کرد.
وی در ادامه افزود: سیدجمال دغدغه مجد و شوکت اسلام را داشت، یعنی از این ذلتی که بر جوامع اسلامی حاکم بود رنج میبرد و سعی داشت که مجد گذشته اسلام را دوباره احیا کند. به همین دلیل است که این گفتمان فهم و تفسیر عصری قرآن را مطرح میکند و در واقع این مدرنیزم، استبداد، استعمار و ... وجود داشت، ولی ساختار عقیدتی سید که اعتلا و علو کلمه توحید بود از همه چیز مهمتر بوده است.
پارسا در ادامه به مؤلفههای خاصی که سید با آنها این گفتمان را ارائه کرد، اشاره و بیان کرد: مهمترین شاخصه این گفتمان قرآنگرایی یا بازگشت به قرآن است. سید بعد از اینکه این مصائب را میبیند و در کنار آن به اروپا میرود و توسعه آنها و انقلاب صنعتی را که در اروپا اتفاق افتاده بود تماشا میکند، از رنج مسلمانان ناراحت و رنجور میشود.
وی تصریح کرد: سیدجمال در مواجهه با غرب در واقع سنت را انتخاب میکند و طلایهدار و پیشگام جریان اصلاح دینی بود. او میگفت که ما برمیگردیم به قرآن، بازگشت به قرآن داریم، به آموزههای اسلامی بازمیگردیم، ولی با یکسری شروط. شرط اول عقلگرایی و خرافهزدایی از دین است. سید میگفت که قرآن کتاب هدایت و قابل فهم است و شرط بازگشت به قرآن این است که عقل را سرچشمه و سرمنشأ همه آموزههای اسلامی قرار دهیم. عقلگرایی یکی از بحثهای مورد تأکید سید است و بازگشت به قرآن نیز همین طور است و اصل این است که با عقلگرایی باشد.
پارسا بیان کرد: بحث دیگر او این است که اگر به سراغ فهم قرآن میرویم، باید از دانشهای نوینی استفاده کنیم و در آن زمان سید به فیزیک و شیمی علاقهمند بود. عالمان دینی آن زمان را مورد خطاب قرار میداد. میگفت که چرا علمای ما علم را به دو قسم کردهاند. همچنین معتقد بود که علم متعلق به هیچ طایفهای نیست و پدر و مادر علم برهان است.
وی در ادامه تصریح کرد: یکی دیگر از شروط سیدجمال برای بازگشت به قرآن این است که دیگران را به آموزههای اجتماعی قرآن تشویق میکند و با استناد به برخی از آیات بقیه را به انقلاب تشویق میکند و وعده پیروزی میدهد و بر قدرت مسلمانان با آیات قرآن تأکید میکند.
پارسا بیان کرد: پس از این گفتمانی که سیدجمال مطرح کرد شاهد مبارزات ضد استبدادی در کشورهای مسلمان بودیم و بعد شاهد رویکردهای نوین تفسیری بودیم که با رویکرد اجتماعی و تاریخی و علمی انجام شدند. بعد از سیدجمال این رویکردها ایجاد شد و تا به امروز تفاسیر سنتی نیز خود را موظف میدانند که به حوزههای اجتماعی وارد شوند.
انتهای پیام