به گزارش ایکنا؛ قرآن از آغاز نزولش توجه عالمان و اندیشوران را به خود جلب کرد، آنسان که اندکی پس از اتمام فرودش، آثار متعددی به وسیله قرآنپژوهان پدیدار شد. «اسباب نزول» از جمله علومی است که از دیرباز در کانون توجه واقع شده است و دانشیان برای آن فوایدی چند به شرح زیر برشمردهاند: شناختن حکمت و فلسفه احکام و قوانینى که در قرآن آمده است؛ کمک به فهم صحیح آیات؛ رفع اشکال و جلوگیرى از برداشتهاى ناصواب از آیات؛ تفسیر نامهاى مبهم و شناخت کسانى که آیه یا آیاتى از قرآن درباره آنها نازل شده است؛ آسان شدن حفظ و هموار شدن فهم آیات و در نتیجه تثبیت آیات قرآنى در ذهن.
در جوامع روایی و کتب تفسیری و اسباب نزول، برای بسیاری از آیات و سورهها، سبب نزول گزارش شده است. تنها راه دستیابی به دانش اسباب نزول، نقل و روایت است؛ لذا در این امر اجتهاد و استنباط، جایی ندارد. بدین روی، حوزه استنباط و اجتهاد را در برابر روایات و ترجیح میان روایات قرار دادهاند. قرآن پژوهان و دانشیان را به خصوص در سده معاصر بر آن داشته تا با نگاهی عمیقتر سندی و محتوایی، این روایات را تحلیل، ارزیابی و نقادی کنند.
برای سوره معارج که چهل و چهار آیه دارد، اسباب نزولهای متعدی در کتب تفسیری و جوامع روایی گزارش شده است. با آنکه نقد و بررسی این روایات، در هر دو بخش سند و متن، ضروری به نظر میرسد، هیچ تحقیق مستقل و جامعی تاکنون در این موضوع سامان نیافته است.
مقاله «نقد و بررسی روایات اسباب نزول آیات آغازین سوره معارج» که به قلم محسن احتشامی نیا و طاهره علیمرادی تألیف شده و در فصلنامه تخصصی مطالعات قرآن و حدیث سفینه، شماره ۵۷ منتشر شده است به بررسی این موضوع پرداخته است.
در چکیده مقاله میخوانیم: «در کتب تفسیری، علوم قرآنی و اسباب نزول، برای آیات فراوانی، سبب نزولهایی گزارش شده است که باید به ارزیابی سند و محتوای آنها همت گماشت. سبب نزول سوره معارج، موضوع اصلی این نوشتار است که روایات این بخش، از جنبه سند و متن نقد و بررسی قرار میشود. نتیجه آن که روایات از جهت سند، به جز طریق سفیان بن عیینه الهلالی از امام صادق (ع) به دلیل یک یا چند اشکال رجالی یا درایهای همچون: ارسال سند، راویان ضعیف، عدم استناد روایت به صحابی شاهد نزول؛ ضعیف هستند. از جهت متن نیز به دلیل اشکالاتی مانند: ناسازگاری با سیاق سوره، همزمان نبودن داستان با نزول آیات، وجود اضطراب و اختلاف روایات ذیل سوره، مخدوشاند. در نهایت داستان کشته شدن نعمان بن حارث فهری در واقعه غدیر را - به علت کثرت طرق و هماهنگی با سیاق و محتوای آیات - میتوان به عنوان سبب نزول سوره معارج (خصوصاً آیات اولیه) پذیرفت.»
در این مقاله، ابتدا روایات اسباب نزول از منابع تفسیری و کتب اسباب نزول گردآوری شده و در ذیل آیات مرتبط، ذکر شده است. در مرحله دوم یک به یک روایات، ابتدا از ناحیه سند و سپس از ناحیه متن مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگیرد. ارزیابی سندی بر اساس معیارهای مورد اتفاق دانشمندان در علم درایه و رجال و با بهرهگیری از کتب رجال معتبر فریقین صورت میپذیرد. در بخش ارزیابی محتوایی، مبنای علامه طباطبایی که بر آمده از روایات معتبر است به عنوان ملاک قرار گرفته است.
علامه طباطبایی در این زمینه مینویسد: «سبب نزولى که در ذیل آیهاى وارد شده در صورتی که متواتر یا خبر قطعىالصدور نباشد باید به آیه مورد بحث عرضه شود. تنها در صورتی که مضمون آیه و قرائنى که در اطراف آیه موجود است با آن سازگار بود به سبب نزول نامبرده اعتماد شود و بالاخره روایت را باید با آیه تأیید نمود و تصدیق کرد نه اینکه آیه را تحت حکومت روایت قرار داد.»
گفتنی است آیت الله جوادی آملی نیز بر اساس مشی استاد خود، دیدگاهش را استوار ساخته است، ایشان در تفسیر تسنیم مینویسد: «مبحث رجال را باید از مبحث درایه جدا کرد؛ گاهی رجال سند موثقند و حدیث مأثور از جهت سند معتبر است؛ لیکن از لحاظ «درایه» با درایت عقلی یا نقلی هماهنگ نیست و زمانی به عکس آن. یعنی؛ از جهت درایه با عقل و نقلِ معتبر هماهنگ است، ولی از جهت رجال سند اشکال دارد و گاهی اتقان متن و توافق آن با خطوط کلی دیگر زمینه ترمیم را فراهم میکند.» از نظر ایشان اگرچه سند پارهای از روایات اهل بیت (ع) بر اساس معیارهای رجالی و درایهای ضعیف هستند، ولی انطباق مضمون آنها با ادله متقن عقلی و نقلی، ضعف سند را ترمیم می-کنند.
در بخش نخست مقاله که به نقد و بررسی روایات سبب نزول سوره معارج اختصاص دارد میخوانیم: سه روایت سبب نزول برای این آیات نقل شده است. روایت نخست: سدّی روایت کند که نضر بن حارث در مکه گفت: خدایا، اگر قرآن حق باشد و از جانب تو فرستاده شده است بر ما از آسمان سنگ ببار. همانجا خداوند متعال آیه «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ» را درباره او نازل کرد و خداوند در جنگ بدر بر او عذاب فرستاد. إبنعباس نیز روایت کند که نضر بن حارث گفت: خدایا، اگر این قرآن حق و از جانب تو فرستاده شده است، بر ما از آسمان سنگ ببار. آنگاه آیه «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ» نازل شد.
روایت دوم: درباره أبوجهل نقل کردهاند که به پیامبر (ص) گفته بود: اگر راست میگویی، از خدا بخواه که از آسمان قطعهای بر سر ما سقوط کند. روایت سوم: سفیان بن عیینه روایت کند که امام صادق (ع) از اجدادش نقل کند که، چون رسول خدا (ص) امام على (ع) را در روز غدیر خم منصوب کرد و فرمود: «من کنت مولاه فعلى مولاه»، این خبر به بلاد منتشر شد. نعمان بن حارث فهرى نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: از طرف خدا به ما امر کردى که به یکتایىِ خدا و رسالت تو شهادت دهیم و گردن نهادیم. جهاد و حج و روزه و نماز و زکات را آوردى و ما پذیرفتیم. سپس به این امور اکتفا نکردى تا اینکه این جوان را (منظور امام على) منصوب داشتى و گفتى: «من کنت مولاه فعلى مولاه.» آیا این امر از طرف شخص توست یا امرى است از جانب خداوند؟!
رسول خدا (ص) فرمود: «قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این از جانب خداست.» در این هنگام نعمان از نزد پیامبر برگشت در حالی که میگفت: «اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ؛ خداوندا، اگر این سخن حق است و از ناحیة توست، سنگى از آسمان بر ما بباران» (انفال: ۳۲). پس خداوند سنگى بر سر او فروافکند و او را کشت. همین جا آیات «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِلْکَافِرِینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ» نازل گشت.
به استناد تحقیقات مولفان این مقاله برای روایت نخست سلسله سندی ذکر نشده است. به علاوه راوی این روایت، اسماعیل بن عبدالرحمن سُدّی است. وی در حدیث ضعیف است و بزرگان حدیث اهل سنّت همچون یحیی بن مَعین، أبوزرعه و أبوحاتم او را تضعیف کردهاند. سدّی از تابعین است (م ۱۲۷ ق) و نمیتواند شاهد نزول آیات باشد؛ بنابراین روایات او مرسل است؛ لذا روایت مزبور، مرسل و ضعیف است.
روایت ابن عباس هم، مرسل و ضعیف است. زیرا وی در هنگام رحلت پیامبر (ص) حدود ۱۳ سال داشته است. بر این اساس، وی در هنگام نزول آیات، یا اصلاً به دنیا نیامده و یا کودکی نابالغ بوده است؛ بنابراین شرایط نقل هیچ یک از روایات اَسباب نزول را نخواهد داشت و روایات وی به صورت مرسل میباشد. روایت دوم نیز به علت نداشتن سند، مرسل و ضعیف است. سند روایت سوم به علت ثقه بودن تمامی افراد، صحیح است.
مضمون روایت سوم را بسیارى از مفسران اهل سنّت، و روات حدیث با مختصرى تفاوت نقل کردهاند. بعضى از علما آن را رد کرده و حدیثى جعلى دانستهاند. معمولاً در مواردى که آیات قرآن یا روایات اشاره به فضائل خاصى درباره امیر مؤمنان علی (ع) میکند بعضى اصرار دارند تا آنجا که مىتوانند مطلب را نادیده گرفته، یا توجیه انحرافى کنند و با دقت و وسوسه خاصى مسئله را تعقیب نمایند، در حالى که اگر این فضائل براى دیگران باشد با سماحت و سهولت و آسانى از آن مىگذرند! نمونه زنده این کلام اشکالات است که «ابنتیمیه» در کتاب «منهاج السنه» در مورد احادیث شأن نزول آیات فوق بیان کرده است.
برابر با آن چه گذشت در سوره معارج، سند روایات بجز روایت سفیان بن عیینه از امام صادق (ع) یا دارای راویان ضعیفند و یا به صحابهای ختم میشود که خود شاهد نزول آیات نبوده و یا از تابعان نقل گردیده است و یا اساساً فاقد سند میباشند. از جهت متن نیز روایات با مفهوم و سیاق آیات سوره و با نزول یکپارچه سوره مخالف و ناسازگار هستند. همچنین حادثه گزارش شده برخی از این روایات با زمان نزول آیات همزمان نیست و فاصله بسیاری با زمان نزول آیات دارد. به علاوه روایات دچار اضطراب و اختلاف هستند در نهایت داستان کشته شدن نعمان بن حارث فهری در واقعه غدیر را، به علت کثرت طرق و هماهنگی با سیاق و محتوای آیات میتوان به عنوان سبب نزول سوره معارج خصوصاً آیات اولیه پذیرفت.
انتهای پیام