مهدی متوسلی، سرپرست مجتمع فرهنگی و هنری فدک در گفتوگو با خبرنگار ایکنا گفت: اخیراً با توجه به ذائقه متفاوت مخاطبان تئاتر و اینکه شاید با این توجیه که روایت صرفاً دینی و رویدادهای تاریخی قادر نیست برای مخاطبان حال حاضر تئاتر جذابیت داشته باشد، صحبت از پرداختن به ما به ازاها و مصادیق رویدادهای تاریخی است که شاید برای مخاطب تئاتر بیشتر ملموس باشد و به این واسطه تلاشی صورت میگیرد که در جهت ذائقهسازی مخاطب به دنبال نقل روایات نمایشی باشیم که مثلاً بازتاب واقعهای همچون واقعه کربلا در عصر و زمان کنونی است و موازین آن براساس تقابل خیر و شر تعریف میشود.
وی ادامه داد: اینکه در مورد بسیاری از روایتهای نمایشی از دوره باستان تا به امروز تقابل خیر و شر، موتور حرکتی برای خلق درام بوده است و همواره قهرمان در برابر نیروی اهریمنی و ضد قهرمان قرار گرفته و به این واسطه و با استفاده از قابلیت و ویژگیهای فردی و جمعی سعی در حفظ موقعیت و اثبات حقانیت خود داشته است، شکی در آن نیست اما در برخی از موارد و در نقل معدود روایتهای تاریخی به ویژه تاریخ دین به گمان این حقیر نمیتوان از این نسخه استفاده کرد.
متوسلی تصریح کرد: یکی از رویدادهای موثق تاریخ دین که به ویژه پس از رسمیت یافتن مذهب شیعه در ایران به بطن مراسمات آئینی و نمایشی ایرانی وارد شد و اوج آن را در برپایی مجالس تعزیه و شبیهخوانی شاهد بوده و هستیم، واقعه عاشورا و شهادت سیدالشهداء(ع) است که تاکنون سعی بر آن بوده که وفادار به اصل واقعه و اتفاقات رخ داده، نمایشهایی تولید و به روی صحنه اجرا شوند.
نویسنده نمایش عاشورایی«خورشید کاروان» افزود: با ورود تئاتر به ایران و جلوهگری شیوههای مدرن تئاتر غربی هرچند که نمایشگران تمام تلاش خود را بر ایرانیزه کردن بسیاری از وجوه آن به ویژه در مبحث محتوا به کار بستند اما به هر حال این امر اجتنابناپذیر بوده است که این شکل از اجرای تئاتر، از قوانین و قواعد مرسوم واضعان خود در کشورهای غربی تبعیت کند و لذا اقتباس نمایشی و به کار بردن بسیاری از قراردادهای تئاتری در تولیدات تئاتر به شیوه مدرن یعنی اجرای آن نه در یک صحنه میدانی بلکه در داخل سالنهای مسقف آمفیتئاتر و اصطلاحاً صحنههای قاب عکسی امری لازم و ضروری به نظر میرسد.
متوسلی اظهار کرد: نتیجه اینکه بازخوانیهای گوناگونی از رویدادهای تاریخی که هر یک کشش دراماتیک قابل توجهی را دارند در دستور کار نمایشگران قرار میگیرد که یکی از این بازخوانیها مربوط به روایتهای انجیل و داستانهایی در مورد زندگی مسیح(ع) است که قطعاً در فرایند تولید تئاتر و با توجه به اقتضائات زمانی، مکانی و احترام به ذائقه و سلایق مخاطب در هر برهه با اتکا بر همان اصول و قواعد اقتباس نمایشی شاهد روایتهای متفاوتی از اصل واقعه و یا همان مطلبی که به آن اشاره شد یعنی دریافت و بازتاب مابه ازاها و مصادیق آنها در مناسبات اجتماعی و مردمی بودهایم.
این کارشناس و منتقد تئاتر تأکید کرد: به جرئت میتوان گفت که اقتباس نمایشی با این شکل یعنی پرداختی متفاوت و بازخوانی روایت بر مبنای سلیقه کارگردان و در جهت ذائقهسازی مخاطب در مورد واقعه عاشورا کاری نادرست و اساساً ناممکن است هر چند که این روایت تاریخی نیز از همان ساختار آشنای خلق درام یعنی تقابل خیر و شر تبعیت میکند، به بیانی دیگر ما در پرداختن به واقعه کربلا در آثار نمایشی نه مجاز به تغییراتی در خود روایت هستیم و نه اینکه این توانایی را داریم که به دنبال مابه ازای آنها در کالبد آدمهای امروز و مناسبات انسانی و یا ضدبشری باشیم که در روزگار معاصر مرتباً با آن روبرو هستیم.
این نویسنده و کارگردان تئاتر در ادامه گفت: شاید این پرسش پیش آید که پرداخت وفادارانه و تکرار واقعه عاشورا در آثار نمایشی، به مرور تولیدات نمایشی را ورطه تکرار دچار میکند و این قیبل آثار مخاطبان خود را به تدریج از دست میدهند که البته باید گفت صدها سال است که تعزیه و مجالس شبیهخوانی با موضوع عاشورا هر سال البته با افت و خیزهایی به یک رویداد تکراری میپردازند اما با این وجود هیچگاه برای مخاطبان تکراری نشده و اتفاقاً محلی برای ایدهها و خلق سبکهای جدید نمایشی قرار گرفته و میگیرند تا آنجا که بسیاری از نمایشگران اروپایی در مواجهه با چنین شیوه اجرایی و بیان محتوایی در تعزیه مقهور و مسحور آن شدهاند.
متوسلی با تأکید بر این نکته که تماشای نمایشهای عاشورایی با وجود تکراری بودن وقایع آن هیچگاه برای مخاطب تکراری نخواهد شد و اگر اینگونه بود هر سال مجالس روضهخوانی محرم با کاهش میزان مردمی که از آن استقبال میکنند مواجه میشد گفت: نمایش عاشورایی با همان سبک و سیاق مرسوم روایت چنین نمایشهایی یعنی تقابل خیر و شر و البته وجود افرادی که این میان در شک و تردید و دودلی معلق میمانند و نمود عینی آن شخصیت حر در روایتهای نمایشی عاشوراست، ذاتاً از پویایی و به روزرسانی مقبولی برخوردار است و فرد در مواجهه با چنین روایت نمایشی بسته به شرایط روحی، روانی و شخصیتی که دارد با یکی از اشخاص نمایش همذاتپنداری میکند و در نتیجه نیاز نیست که اصطلاحاً لقمه جویده شدهای در اختیار مخاطب قرار گیرد تا او تنها وظیفه بلع و هضم آن را داشته باشد.
وی در پایان و در پاسخ به این پرسش که پس باید با استفاده از چه راهکارهایی مخاطب را نسبت به نمایش دینی و عاشورایی ترغیب به تماشا کرد، گفت: باز هم تأکید میکنم که اصل روایت را باید در یک اثر نمایش شاهد بود و مجاز به تغییر و تفسیر آن براساس برداشتهای ذهنی و یا خوشایند ذائقه مخاطب نیستیم اما برای ترغیب مخاطب به تماشای چنین آثاری باید با توجه به پیشرفتهای فناورانه و مجموعهای از ابزار و ادوات فنی در حوزه نور، صدا و تصویر که گروهها آنها را در اختیار دارند، جلوه های بصری، صوتی و نوری را فراهم آورد که برای مخاطب نمایش جذابیت داشته باشد.
انتهای پیام