به گزارش ایکنا از خوزستان، مرحله استانی دوره بیستم جشنواره قصهگویی مربیان کانون پرورش فکری کودک و نوجوان خوزستان هفته پایانی مهرماه، به دور از هیاهوی رسانهها در اهواز برگزار شد، مربیان کانون در این جشنواره با خلاقیت و توانمندی قابل توجهی در روایت قصههای تاریخی و دینی امکان و ظرفیتی را به نمایش گذاشتند که کودکان، نوجوانان و حتی ما بزرگترها امروز به آن نیازمندیم.مرحله منطقهای این جشنواره در هفته جاری به میزبانی اهواز برگزار میشود، به همین مناسبت متن زیر تاکیدی بر توجه به ظرفیت مغفول قصه و قصه گویی در برنامههای فرهنگی و مذهبی استان است.
نیازی به گفتن نیست که قصه از دیرباز ابزاری قوی در جذب و جلب توجه انسانها به ویژه کودکان و نوجوانان بوده است، قصه؛ هنری است که به جهت آمیختگی کلام با تصویرسازی در آن از تأثیرگذاری و ماندگاری بالایی برخوردار است.
در قصهگویی با استفاده از خلاقیت قصهگو، به کارگیری زبان محاروه، ارتباط صمیمی، صداقت و اندکی تکنیکهای نمایشی، شنونده با قصه همراه شده و پیام به هنرمندانهترین شکل ممکن به او منتقل میشود. مربیان کانون پرورش فکری همه روزه برای کودکان و نوجوانان عضو این کانون قصه میگویند و این زمینه، نتایج مثبتی همچون علاقهمندی اعضا به کتابخوانی و دریافت پیام های تربیتی و اخلاقی قصه ها را در میان آنها به دنبال داشته است.
جذابیتی که وجود ندارد
با وجود اینکه قصه گویی از ارزشمندترین جلوههای فرهنگی ما و ابزاری مؤثر در انتقال تجربه ها به نسل جدید محسوب میشود، به نظر میرسد در برنامههای فرهنگی و مذهبی کمتر از کارکرد آن مطلع هستیم. ما کمتر پای قصهگویی نشستهایم و از همین رو قصه و قصه گویی در برنامههای فرهنگی، قرآنی و مجالس مذهبی ما جایی ندارد. گروههایی که به دنبال ایجاد تنوع و جذابیت در برنامههای فرهنگی و مذهبی هستند، خوب است به این ظرفیت توجه داشته باشند و از هنر قصه گویی برای کودکان و نوجوانان غافل نباشند.
این رویش هنری و دینی اگر مورد توجه مؤسسات قرآنی و مجموعههای دینی ما قرار بگیرد، میتوانند مطمئن باشند بچههایی که ـ شاید عضو کانون نباشند و فرصت شیندن قصه از مربیانی که تخصص آنها قصهگویی است نداشته باشند ـ از این برنامه لذت خواهند برد. چه اشکالی دارد در برنامههای مذهبی ترکیبی جایی برای قصه گو باز کنیم؟
آسیه رحمتی، قصهگوی اندیمشکی است که در جشنواره قصه گویی امسال کانون پرورش فکری کودک و نوجوان خوزستان توانست رتبه اول جشنواره استان را به دست بیاورد.او در گفتگو با ایکنای خوزستان درباره فهم و نگاه متفاوت کودک و نکاتی که بک قصه گو باید رعایت کند، سخن گفت:
از سال ۸۹ شروع به قصهگویی کردم، آغاز قصهگویی من، از عاشورا بود و اولین قصهام درباره حضرت رقیه (س) بود. آنچه که درباره قصهگویی مذهبی برای من جای سؤال داشت این بود که اکثر بچهها علاقهای به شنیدن قصه مذهبی نداشتند این برای من یک معضل بود. فکر میکردم چرا بچهها (گروه سنی ب. و ج) دوست ندارند قصه عاشورا را بشنوند؟ توجه شدم بچهها زبان این قصهها را نمیفهمند.
یعنی وقتی قصهگو، قصه عاشورا را میگوید به زبان کتابت آن را میگوید. به زبان محاوره صحبت نمیکند. شاید این موضوع به خاطر این است که ما کتابهای تاریخ اسلام را میخوانیم و به همان زبان آن را برای بچهها میگوییم. مثلاً اگر امام حسین(ع) یا حضرت زینب(س) سخنرانی داشتند با همان زبان کتابت که ترجمه شده است برای بچهها قصه میگفتند. معلوم است بچههای گروه سنی ب و ج این گونه سخن گفتن را نمیفهمند و برای آنها جذابیت ندارد.
یک مشکل دیگری که در قصهگویی مذهبی میدیدیم این بود که قصه گو از نگاه و منظر یک آدم بزرگ قصه را میگفت. آنچه نوشته میشد شاید برای من مربی جذاب بود ولی برای کودک عضو کانون یا یک کودک هشت، نه ساله اصلاً جذابیت نداشت. به طور مثال قصه گویی درباره صحنههای شهادت و عاشورا دقت خاصی می طلبد. من سعی کردم این قصهها را لطیف کنم؛ مثلاً درباره شهادت حضرت رقیه(س) اینطور گفتم که حضرت رقیه(س) توی بغل عمه برای همیشه به خواب میرود و وقتی چشمانش را باز میکند در آغوش پدرش است. در این قصه مرگ اینقدر برای بچه هولناک نیست؛ و وقتی با شادی از بودن حضرت رقیه(س) در آغوش پدرش صحبت میکنم و یک دشت پر از گل و پروانه، پس کودک دیگر مرگ را زشت و ترسناک نمیبیند.
بچهها با خیلی از چیزها همزادپنداری میکنند، سعی میکنم وقتی قصه مذهبی میگویم از زبان خودِ راوی نگویم، مثلا از زبان مشک حضرت عباس(ع) بگویم، یا از زبان عروسک حضرت رقیه(س) بگویم. وقتی برای بچه از عروسکی میگویم که دنبال مهربانترین دخترین دنیا میگشت، آن را پیدا میکند و دوباره از دست میدهد، آن را باور میکند.
از نگاه کودک نگاه کنیم
این برای کودک باورپذیرتر است تا اینکه بخواهم از زبان راوی قصه بگویم. سعی کردم از نگاه کودک نگاه کنم و زبان محاوره به کار ببرم. امام حسین(ع) قصه من با زبان من حرف میزند: «امشب شب عاشوراست، فردا روز جنگ ما با دشمن است، من به همه شما اجازه میدم که برید و جون خودتون رو نجات بدید اگر بخوام بگویم: «جان خودتان را نجات بدهید» کودک دوستش ندارد. سعی میکنم امام حسین(ع) را با زبانی که بچه میفهمد به او نشان دهم. اینطور میشود که بچهها با قصههای مذهبی پیوند میخورند.
به گفته رحمتی به جز مدارس، سایر نهادها و مهدهای قرآنی ارتباط چندانی با کانون ندارند. او در این باره گفت: یک عده والدین را داریم که کانون را میشناسند و یک عده مدارس هستند که با ما همکاری میکنند. کانون همیشه سعی کرده است خود را به خانوادهها معرفی کنند. با وجود این، کانون هنوز باید شناسانده شود. غیر از مدارس، نهادها و مهدهای قرآنی ارتباطی با کانون ندارند. حداقل در شهر اندیمشک این ارتباط وجود ندارد.
ای کاش، اگر میخواهیم قصههای مذهبی بگوییم، پیش از آن بچهها را بشناسیم. اگر بچهها را نمیشناسیم همینطور و ندانسته برای آنها از مذهب قصه نگوییم، در این صورت به جای اینکه آنها را با دین پیوند دهیم، آنها را دین گریز می کنیم. حداقل کاری که میتوانیم بکنیم این است که با افکار آنها بازی نکنیم. نکته دیگر این است که بچهها خیلی خیلی باهوش هستند. بعضی وقتها ما باید یک مسائلی را در لفافه بگوییم زرق و برق کودکانه به آنها بدهیم. ولی با بچهها نمیشود بازی کرد؛ باید با آنها صادق بود و از نگاه خودشان به دنیا نگاه کرد. من قصهگو اگر بخواهم از نگاه خودم، حتی بهشت خدا را به آنها نشان بدهم در چشم آنها قشنگ نمیشود.
گاهی از بچهها سؤال میپرسم دوست داشتید بهشت چه شکلی باشد؟ بهشتی که در ذهن بچههای امروز است با بهشتی که در بچگی در ذهن ما بود زمین تا آسمان فرق میکند. در بهشت بعضی بچهها کامپیوتر وجود دارد. باید خود را به روز کنیم. نباید بچهها را از مهربانی خداوند غافل کنیم و آنها را از مذهب بترسانیم. در دوره بچگی ما را از آتش جهنم میترساندند ولی الآن آن دوره نیست، باید برای بچهها زندگی را زیبا نشان دهیم.
من قصههای دفاع مقدس هم میگویم و سعی میکنم وقتی از جنگ برای آنها میگویم، نشان دهم دفاع، مقدس است. با بچهها جوری رفتار میکنم که دنبال جنگیدن و کشتن نباشند؛ دفاع کنند ولی آدمهایی نباشند که به دیگران تعرض کنند.
دنیایی بسازیم که آدمها با هم مهربان باشند
در پایانِ قصههایی که شهید دارد، دعا میکنم هیچ وقت جنگی نباشد تا هیچ مادری از فرزنداش جدا نشود. سعی میکنم پایان داستانهایم اعلام کنم: درست از جنگ میگویم ولی اینها قشنگ نیست، بیایید کمک کنیم دنیایی بسازیم که آدمها با هم مهربان باشند. دعا میکنم آنقدر به همدیگر اهمیت بدهیم که هیچ گرفتاری در دنیا نباشد. ما قرار است از قصه جنگ و دفاع مقدس و شهادت و ... به یک نقطه نورانی برسیم. هدف یک قصهگوی مذهبی و دفاع مقدس باید این باشد که زیبایی را نشان بدهد.
لیلا رحمانیان از داوران جشنواره قصه گویی کانون پرورش فکری کودک و نوجوان نیز در این باره اظهار کرد: جای بسی خوشحالی است که قصه و قصهگویی در این روزگار جایگاه خود را حفظ کرده و هنوز گوشها مشتاق شنیدن قصه هستند.
ما هنوز هر کجا که سختی انتقال مفهومی بر دوشمان سنگینی میکند و از بیان مفهومی عاجز هستیم دست به دامان حکایات وقصهها میشویم تا منظورمان را به مخاطب منتقل کنیم.
ما معتقدیم اگر قصهگوی توانمندی، قصه مناسبی را برای اجرا انتخاب نکند همان مقدار ناموفق خواهد بود که یک قصهگو، قصه خوبی را خوب اجرا نکند و این دو مهم همیشه لازم و ملزوم یکدیگرند.
اثرپذیری کمتر
بچهها در کانون پرورش فکری از طریق روشهای غیرمستقیم با مفاهیم دینی آشنا میشوند، چراکه بیان مفاهیم دینی به شکل مستقیم به کودک یا نوجوان اثرپذیری آنها را کمتر میکند و این روش جذابیتی برای بچهها ندارد؛ موضوعاتی که بچهها نتوانند لمس یا حس کنند برای آنها قابل تفهیم نیست. از این رو لازم است این موضوعات در قالبهای فرهنگی، هنری و به شکل غیرمستقیم به بچهها انتقال یابند.
خسته کننده بودن کتب آموزش دینی به دلیل روش آموزش مستقیم و زبانی آنها است. گروه کودک و نوجوان علاقهای به دریافت آموزش مستقیم ندارد؛ بهخصوص در زمینه آموزش امور دینی و اخلاقی. اگر آموزههای دینی را با قالبهای فرهنگی، هنری تلفیق کنیم، بچهها استقبال خوبی نسبت به آنها نشان میدهند.
با وجود این، به نظر میرسد پدران و مادران ما چندان نسبت به این موضوع آگاه نیستند که از روش غیرمستقیم در انتقال مفاهیم موردنظر خود استفاده کنند. معمولاً والدین صریح و مستقیم به فرزند خود میگویند: باید نماز بخوانی یا باید حجاب خود را رعایت کنی. اکثر روشهایی که در خانوادهها دیدهام مدرسهای و مستقیم است و تنها مؤسسه فرهنگی که به شکل غیرمستقیم روی بچهها تأثیر میگذارد، کانون پرورش فکری است.
بیان زبانی و مستقیم آموزهها گاه اثر منفی بر بچهها میگذارد، این موضوع به دلیل این است که مفهوم دینی موردنظر (مثلاً صداقت) بهدرستی و صداقتی که باید به بچهها آموزش داده نشده است.
مربیان کانون با توجه به شناخت روحیات کودکان و نوجوانان و آشنایی با روشهای انتقال پیام به آنها توانستهاند در آشنا ساختن کودکان و نوجوانان با فرهنگ قرآن و اهل بیت(ع) موفق باشند و هر ساله در بین برگزیدگان جشنوارههای کانون پرورشی، قصهگویانی را می بینیم که داستانهای مذهبی میگویند و از روش های خلاقانه و جذاب بهره می برند.
به گزارش ایکنا، امسال جشنواره منطقهای قصهگویی کانون پرورش فکری کودک و نوجوان بعد از سالهای طولانی به میزبانی اهواز برگزار میشود. احیای فرهنگ و سنتها بخشی از اهداف جشنوارههای قصه گویی کانون است و این فرصت خوبی برای مربیان و مدیران مؤسسات قرآنی، مسئولان قرآنی و فعالان فرهنگی و مذهبی است تا با حضور در این رویداد هنری، ظرفیت مغفول قصهگویی را به یاد بیاورند و برای قصه و قصه گو در برنامههای خود جایی باز کنند.
انتهای پیام