دعایی که مستجاب شد/ ختم زندگیم شهادت باشد
کد خبر: 3759505
تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۱
بازخوانی وصیت‌نامه سردار شهید قهاری سعید؛

دعایی که مستجاب شد/ ختم زندگیم شهادت باشد

گروه فرهنگی - همسرش شهید سعید قهاری‌سعید نقل می‌کند که او در اسفند ماه سال ۱۳۸۴ و تنها یک سال پیش از شهادت، خداوند را به شهدا قسم می‌داد که سال آینده در محضر آنان باشد؛ دعایی که البته مستجاب شد و خداوند هم در ماه پایانی سال بعد، خواسته‌اش را بر آورد و او را به سوی خود فرا خواند.

خدایا اگر عمری از من باقی است به رهبرم عطا فرما!

به گزارش ایکنا از همدان، سعید قهاری‌سعید در پنجمین روز از فروردین ماه سال ۱۳۳۱ هجری شمسی دیده به جهان گشود. آغاز تحصیلات دوره راهنمایی برای سعید، نقطه عطفی در زندگی‌اش بود؛ چراکه در کنار سختکوشی در تحصیل، به‌عنوان عضو فعال مسجد و مکتب وعظ آیت‌الله ملا علی همدانی، از محضر آن عالم فرزانه خوشه‌ها برچید.
او در سال‌های بعد به سیل خروشان مبارزات انقلابی مردم علیه رژیم ستمشاهی پیوست و حتی در سال ۱۳۵۶، با فروش اتومبیل خود، اسلحه خرید تا از آن در مبارزات استفاده کند؛ مبارزاتی که به دستگیری و زندان و شکنجه هم انجامید.
سعید پس از پیروزی انقلاب و با تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به این نهاد انقلابی پیوست. او خیلی زود بر آن شد تا به عنوان یکی از نیروهای پیشتاز در جبهه غرب کشور، به مبارزه علیه اشرار و عوامل ضدّ انقلاب بپردازد و چنین کرد. وی همچنین در این مدت توفیق یافت تا در پاوه و در کنار مصطفی چمران هم، به انجام وظیفه بپردازد و بر تجربیاتش بیفزاید.
اما پس از فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین، سعید قهاری مسئول راه‌اندازی بسیج استان همدان شد و در مدت شش ماه، بیش از ۱۵ هزار عضو از برادران و ۵ هزار نفر عضو خواهر جذب کرد و سپس مسئولیت سپاه نهاوند به وی سپرده شد.
او در دوران دفاع مقدس هم، مسئولیتهای متعددی را برعهده گرفت که فرماندهی تیپ، ریاست ستاد لشکر، فرماندهی سپاه جوانرود و پاوه و مریوان و فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهداء(ع) از آن جمله است.
سعید قهاری‌سعید در آن هشت سال، در عملیات‌های مختلفی حاضر شد و با سردارانی مانند شهید بروجردی، جاوید الاثر متوسلیان، شهید کاظمی و شهید کاوه همکاری داشت و بارها دچار مجروحیت و جانبازی شد که البته پس از مدتی، باز هم به جبهه باز می‌گشت و به انجام وظیفه می‌پرداخت.
سردار قهاری‌سعید پس از پایان هشت سال دفاع مقدس هم با پذیرش فرماندهی قرارگاه برون مرزی شهید کاوه، به مأموریتهای فرامرزی و مقابله با اشرار، کومله و گروهک‌های انحرافی همّت گمارد.
مسئولیت جانشینی لشکر ۳، پست دیگری بود که از سوی سردار احمد کاظمی به وی محول شد.
او با پذیرش این مسئولیت، تمام توان خود را در راستای نابودی ضد انقلاب به کار بست که یکی از نمونه‌های بارز آن، در سال ۱۳۷۳ و در جریان درگیری با ضدانقلاب در شهر اُشنویه روی داد که منجر به هلاکت تعدادی از اشرار شد و سردار قهاری را هم به دلیل مجروحیت روانه بیمارستان کرد.اهمیت این عملیات به حدی بود که رادیوهای بیگانه هم مدتی بر آن متمرکز بودند.
سردار قهاری‌سعید پس از دو ماه بستری شدن در بیمارستان و به دلیل سنگینی جراحات وارد شده، به مدت شش ماه هم از سوی پزشک معالج ملزم به استراحت شد؛ اما با توجه به شور و هیجان خدمت و مبارزه با ضد انقلاب در کردستان، خود را از بیمارستان ترخیص کرد تا با عصا در محل مأموریت خود حاضر شود.
تلاش‌های این مجاهد فی سبیل الله ادامه یافت و او در سال‌های پیش از شهادت، هفته‌ای ۳ روز در کردستان و ۴ روز در ارومیه حاضر می‌شد.
سردار قهاری‌سعید در تمام این سال‌ها و با همه مشغله‌ها، سرکشی به خانواده‌های شهدا، جانبازان و ایثارگران را به صورت مستمر در دستور کار خود داد. او تلاش داشت تا به هنگام سرکشی، با تک تک اعضای آن خانواده ها صحبت کند و جویای احوالات و مشکلات احتمالی آنان باشد؛ همچنین عادت داشت که برای یکایک فرزندان شهدا، جانبازان و ایثارگران، هدایایی مانند اسباب بازی و لوازم التحریر به همراه ببرد تا خوشحالی بچه ها را در پی داشته باشد.
و سرانجام، چهارمین روز از اسفند ماه سال ۱۳۸۵، وی را به آرزوی دیرینه‌اش رساند؛ آنجا که در مرز مشترک ایران و ترکیه و در درگیری با اشرار گروهک تروریستی پژاک، به همراه تعدادی دیگر از ایثارگران لشکر ۳، آسمانی شد و به ملکوت پیوست.
همسرش نقل می‌کند که او در اسفند ماه سال ۱۳۸۴ و تنها یک سال پیش از شهادت، خداوند را به شهدا قسم می‌داد که سال آینده در محضر آنان باشد؛ دُعایی که البته مُستجاب شد و خداوند هم در ماه پایانی سال بعد، خواسته اش را بر آورد و او را به سوی خود فرا خواند؛ رحمت الله علیه.

بخشی از وصیت نامه دعاگونه سردار شهید سعید قهاری‌سعید
«در شبی با خدای خود راز و نیاز می‌کنم که شب بسیار عزیزی است، شب قدر، شب خیرات، شب برکات. خدایا! از اینکه ۵۰ سال عمر با عزت و با سلامتی جسمی به بنده عطا کردی سپاسگزار و شاکرم. خدایا! وابستگی‌های دنیایی را از من دور کن و برایم بی‌ارزش قرار بده تا بتوانم زود از آن بگذرم. خدایا! عبادات ناقص و خیرات و حسنات ناچیز بنده حقیر را مورد قبول خودت قرار ده. خدایا! بر خانواده سخت گرفته‌ام؛ به خاطر هجرت زیاد و عدم رسیدگی؛ آن‌ها را از من راضی گردان. خدایا! اگر عمری از من باقی است و نمی توانم درست به کار بگیرم به رهبرم، آیت‌الله خامنه‌ای عطا فرما. خدایا! آرزویی ندارم. آرزوی بنده آزادی قدس شریف و پیروزی اسلام و شکست آمریکاست. خدایا! تو به من قدرت و توفیق دادی تا با دشمنان دین در سخت‌ترین شرایط بجنگم؛ پس ختم زندگی دنیایی‌ام، شهادت در راه خودت باشد و در لباس سبز پاسداری؛ تا در کنار دوستان شهیدم آرام گیرم. و السلام/ سرباز خاکی ولایت/ سعید قهاری.»

captcha