به گزارش ایکنا از اصفهان، تساهل و تسامح، یعنی به عقاید، افکار و منش افراد و جریانهای مختلف فکری، سیاسی، اجتماعی وفرهنگی مخالف امکان اظهار وجود داده شود که به معنای پذیرش وجود تکثر، تنوع عقاید و افکار در جامعه است. تساهل و تسامح یکی از ارزشهای مهم لیبرالیسم سیاسی میباشد، ولی اسلام نیز به این مسئله بیتوجه نیست. نساهل و تسامح به این معنی با بیمبالاتی و بیتفاوتی نسبت به عقاید مخالف متفاوت است، چرا که تساهل یعنی تحمل و نه پذیرش عقاید مخالف و این موضوع کاملاً با بیمبالاتی و بیتفاوتی نسبت به عقاید مخالف متفاوت است. خبرنگار ایکنا در همین رابطه گفتگویی با بهراد بهشتی، محقق و پژوهشگر دینی داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا: منظور از تساهل و تسامح چیست و آیا چنین امری در منابع دینی پذیرفته شده است؟
بهشتی: تسامح در لغت به معنای آسانگیری، گذشت، جوانمردی و بزرگواری است. در متون دینی شاید چنین تعبیری به این شکل به کار نرفته باشد؛ ولی تعابیری نظیر این را بهویژه در روایات داریم و در قرآن نیز آیاتی وجود دارد که میتواند اشاره به همین معنا داشته باشد. از پیامبر اکرم(ص) روایات متعددی در فریقین شیعه و سنی نقل شده که حضرت فرمودند: «بعثت باالشریعته السمحه السحله»، یعنی من مبعوث شدهام با دینی که «سهله» یعنی آسان و «سمحه» یعنی با گذشت و رواداری همراه است و روایاتی شبیه و نظیر به این در مجامع روایی اهلِ سنت و شیعیان یافت میشود.
یکی از معانیای که در تساهل و تسامح میتوان در نظر گرفت، مسئله مدارا کردن است؛ یعنی وجه اجتماعی تساهل و تسامح آن چیزی هست که به آن مدارا گفته میشود. روایات زیادی وجود دارد مثل اینکه «مداراه الناس نصف الایمان»، یعنی مدارا کردن با مردم نصف ایمان است و سیره و سنت پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) نیز نشاندهنده آن است که این بزرگواران چه در رفتارهای شخصی و چه در رفتارهای اجتماعی و سیاسی خود از آسانگیری، رواداری و بزرگواری برخوردار بودند و وقتی ما به سیره و تاریخ زندگی این بزرگواران مراجعه میکنیم، بهوضوح به این مسئله پی میبریم.
ایکنا: شما اشاره کردید به همان حدیث پیامبر و روایتی که میفرماید: مدارا کردن با مردم نصف ایمان است، یا وجه اجتماعی تساهل و تسامح، همان مدارا کردن و رواداری است، این مدارا و رواداری در چه مواردی به کار میرود؟ آیا در انجام اعمال دینی است یا در برخورد با اندیشهها و تفکرات مختلف؟ بیشتر در چه موارد و موقعیتهایی کاربرد دارد؟
بهشتی: به نظر میآید که در بخشهای مختلف میتوانیم بحث مدارا با مردم، آسانگیری و رواداری دین را مشاهده کنیم، مثلاً وقتی شما به آیات قرآن مراجعه میکنید، در بخشهایی که مربوط به اصل پذیرش دین است، میبینیم که قرآن کاملا آزادی را به رسمیت شناخته است. آنجایی که میفرماید:«لا اکراه فی دین»؛ به نظر میآید که این «لا اکراه فیالدین»، نهتنها در پذیرش دین است، بلکه بهاصطلاح این دین مطلق هست و در همه مراحل دینی اکراهی وجود ندارد. خداوند در جای دیگر میفرماید:«ما جعل الله علیکم فی الدین من حرج» یا «یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر؛ و خداوند در دین برای شما حرج و سختی و مضیقه قرار نداده»؛ یا تعبیر میکند که خداوند برای شما آسانی را اراده کرده و نه سختی را. تعابیر دیگری هم هست که میفرماید:«یرید الله لیخفف عنکم»، یعنی خداوند میخواهد که باری را از روی دوش شما بردارد یا در جای دیگر در مورد پیامبر اکرم(ص) میگوید:«لیضع عنهم اصرهم کانت علیهم»، پیامبر آمده است تا آن زنجیرهایی را که مانع پرواز انسان و آرامش او میشود، از روی دوش او بردارد. در جای دیگر مثلاً در مورد شخص پیامبر و وظیفهای که بهعنوان نبی و رسول به عهده دارد، بارها در قرآن میبینیم که خداوند میفرماید:«و ما علی الرسول الی البلاغ»، اینجا ادات حصر هم استفاده میکند. «انما انت مذکر»، یعنی پیامبر از جهتی که پیامبر میباشد، از جهتی که رسول و نبی است، فقط و فقط تذکردهنده و ابلاغکننده پیام الهی است و «لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ»، یعنی پیامبر سیطره و سلطهای بر مردم ندارد.
آیاتی از ایندست را وقتی در کنار روایات و سنت و سیره رسول اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) قرار میدهیم، به نظر میآید که در عموم مسائل، اسلام امر به مدارا و تساهل و تسامح و آسانگیری کرده، چه در باب بیان عقاید چه در باب پذیرش دین؛ در بیان عقاید درست آنجایی که میگوید:«فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه» و چه در باب انتقاد به حاکمان. خصوصاً وقتی سیره امام علی(ع) را مشاهده میکنیم، یعنی ایشان در دوران زمامداری کوتاه خود الگوی برجستهای از رواداری و مدارا با مخالفان حکومت و مخالفین سیاسی خودشان را به نمایش گذاشتند؛ چه در مقابله با اهل جمل وچه در مقابله با اهل صفین و چه در مقابله با خوارج در جنگ نهروان. حتی در روایات آمده است که امیرالمؤمنین(ع)هیچیک از این سه گروهی را که با او وارد جنگ شدند، یعنی اهل جمل و صفین و نهروان را مشرک یا منافق نمینامید؛ یعنی نه میگفت اهل شرک هستند و کافرند و نه منافق هستند، بلکه میگفت اینها برادران ما هستند که به ما ستم کردند یا علیه ما شوریدهاند. حتی خوارج در بین نماز حضرت علی(ع) اخلال به وجود میآوردند، حتی معاذالله نسبت به حضرت جسارت و بیادبی میکردند و اصحاب نیز میخواستند با آنها برخورد کنند؛ ولی حضرت تا زمان مشخصی اجازه برخورد با خوارج را نمیدادند.
این تساهل و تسامح و مدارا در سیره پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین(ع) حد و مرزی داشت و آن این بود که افراد به صورت مسلحانه، امنیت را به خطر میانداختند؛ یعنی اگر به شکل مسلحانه و با سلاح به مردم حمله میکردند، محکم جلویشان میایستادند. حتی در باب اجرای احکام، حضرت سعی میکردند تا جایی که ممکن بود افراد مجبور به اقرار نشوند، یعنی اقرار نکنند، یا اقرارشان را پس گرفته و به شکلهای مختلف آن را توجیه کنند. در سیره پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) این مسئله را بهوضوح میبینیم، ولی در جایی که پای حقالناس در میان بود، یا جایی که امنیت و آسایش جامعه با اقدامات مسلحانه و براندازانه به خطر میافتاد، محکم میایستادند و با کسانی که مخل امنیت بودند، برخورد میکردند.
ایکنا: آیا غیر از این دو موردی که گفتید، یعنی جایی که امنیت به خطر میافتاد یا حقالناسی در میان بود، شرایط دیگری هم وجود دارد؟ برای پذیرش تساهل و تسامح شرایط و ملاک خاص دیگری هم هست تا این موضوع تبدیل به سوءاستفاده نشود؟ یعنی ما رواداری و تساهل داشته باشیم ولی یک جایی مثلاً طرف بخواهد از آن سوءاستفاده بکند، چه شرایطی برایش وجود دارد؟
بهشتی: در جایی که به هر صورت بیان افکار و عقاید باشد؛ در سیره ائمه (ع) بهوضوح این را میبینیم که خیلی وقتها افراد مختلف حتی از ملحدین میآمدند با حضرت محاجه میکردند و حضرت جواب آنها را میدادند؛ یعنی اینکه برخورد پیشوایان معصوم (ع) با مخالفان فکری خودشان یا کسانی که اعتقادات خودشان را بیان میکردند با داغ و درفش و بگیر و ببند و ضرب و شتم نبود، با برخورد فیزیکی همراه نبود، بلکه عمدتاً با برخوردهای نرم و توام با گفتوگو بود. یعنی پاسخ سخنان آنها را با گفتوگو میدادند و حتی اگر که اصحاب بعضی وقتها میخواستند با آن افراد برخورد کنند، اجازه نمیداند. یا حتی در سیره خود پیامبر اکرم میبینیم که برخی از مخالفین آن حضرت یا گفته میشود کسانی که کافر بودند بر سر آن حضرت خاکستر میریختند و جسارت میکردند، اما حضرت نهتنها خم به ابروی مبارکشان نمیآوردند، بلکه حتی با بزرگواری و سماحت به دیدار و عیادت آن فرد میرفتند و از او دلجویی میکردند. در سیره امیرالمؤمنین و سیره امام حسن مجتبی (ع) زیاد داریم کسانی که میآمدند به این بزرگواران جسارت میکردند اما با اخلاق حسنه و بزرگواری آنها روبرو میشدند، همین باعث میشد که آنها را تغییر بدهند. اما من احساس میکنم جز در جایی که حقالناس به خطر میافتاد یا به شکل مسلحانه امنیت جامعه در خطر میافتاد، ائمه معصومین و پیامبر اکرم خود را ملتزم به این میدانستند که با بزرگواری و لطافت برخورد بکنند.
تعبیری در قرآن هست که میگوید «لکم دینکم و لی الدین» به کافران خطاب میکند و میگوید که دین شما برای خودتان و دین من برای خودم. یا آنجایی که در مورد ویژگیهای پیامبر اکرم میفرماید « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ؛ یعنی اینکه پیامبر حتی به آن کسانی که دیدگاهشان مخالف پیامبر بود، بعضاً مشورت میکردند و در جایی مانند جنگ خندق حتی نظر آنها را میپذیرفتند و بر نظر خودشان ترجیح میدادند.
ایکنا: در صحبتهایتان اشاره کردید که یکی از نشانههای تساهل و تسامح در اسلام مربوط میشود به پذیرش اصل دین. حالا یک دیدگاهی هست که میگوید وقتی یک نفر اصل دین را می پذیرد دیگر باید هر چیزی که مربوط به آن دین هست مانند تفکرات یا عقاید یا اصول و یا اعمالی را، باید آنها را کامل انجام بدهد و اینجا دیگر تساهل و تسامحی وجود ندارد، آیا چنین چیزی هست؟ مثلاً بعد از پذیرش دین هم ممکن است تساهل و تسامح جایز باشد؟
بهشتی: کسی که به هر صورت دین را پذیرفته و به حقانیت دین و به حقانیت این پیام وحیانی ایمان آورده آن چیزی را که از دین دارد طبیعتا عمل میکند. اما ممکن است که برداشتهای گوناگونی از دین وجود داشته باشد. گروهی یک چیزی را مثلاً از دین بدانند و فرد دیگری یا گروه دیگری آن را از دین نمیدانند و لذا به نظر میآید که این اختلاف دیدگاهها و برداشتها را در مسئله دین باید به رسمیت شناخت و حتی امروز برخی از فقها هم فتوا دادهاند که اگر کسی مرتد شد و برگشت، به شرطی که با توطئه همراه نباشد، موجب جاری شدن حد ارتداد نمیشود و اساسا در قرآن هم اشارهای به مجازات دنیوی برای مسئله ارتداد نشده است.
انتهای پیام